جستجوی پیشرفته
بازدید
25664
آخرین بروزرسانی: 1393/10/17
خلاصه پرسش
حرف نفی «ما» در قرآن دارای چه معانی و کاربردهایی است؟
پرسش
‌چرا در قرآن فعل مضارع با «ما» منفی شده است؟
پاسخ اجمالی
در زبان عربی از ادوات مختلفی برای منفی کردن یک جمله استفاده می‌شود؛ از افعال؛ مانند فعل «لیس» و «قلّ»؛ از اسماء مانند «غیر» و در بین حروف نیز می‌توان به -ما و لای شبیه به لیس، لای نفی جنس، لات، إن نافیه، لم و لمّا- اشاره نمود. با دقت نظر در هر یک از ادوات فوق و استعمالات آنها می‌توان فرق‌های معنایی زیبایی را در کاربرد هر یک از آنها مشاهده نمود.
حرف نفی «ما» بر سر جملات اسمیه و فعلیه وارد می‌شود. بنابر استعمال اهل حجاز، اگر بر سر جملات اسمیه در آید، عمل فعل «لیس» را انجام می‌دهد؛ یعنی اسم خود را مرفوع و خبر جمله را منصوب می‌کند؛ مانند: «ما هذا بَشَراً».[1]
برخی دانشمندان نحوی چنین گفته‌اند که منفی کردن با حرف «ما» مختص به زمان حال است؛ و چنانچه بر سر فعل ماضی نیز وارد شود، برای زمان ماضی نزدیک به زمان حال خواهد بود،[2] ولی سخن صحیح آن است که بگوییم: حرف نفی «ما» تنها هنگامی که خالی از هرگونه تقیید زمانی باشد و به شکل مطلق بیاید، اختصاص به زمان حال دارد؛ ولی به وسیله قرینه‌های مختلف می‌تواند برای زمان‌های غیر حال نیز استفاده شود؛ مانند: «وَ ما هُمْ بِخارِجینَ مِنْها»[3] که برای زمان استقبال است. و مانند: «وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ»[4] که دلالت بر استمرار دارد. نیز مانند: «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُم»[5] که بر سر فعل ماضی آمده است و برای زمان ماضی بعید است.[6]
حرف نفی ما نسبت به باقی ادوات نفی، دارای ویژگی‌های منحصر به فردی در استعمالات قرآنی است. با بررسی آیاتی که در آنها ادوات نفی؛ مانند لیس، لا و لم به کار رفته است، می‌توان به این نتیجه رسید که نفی به وسیله حرف ما از تأکید و اهمیت بیشتری برخورد دار است. برای رسیدن به این مدعا می‌توان قرائنی را از کلام نحویون و استعمالات قرآنی ذکر نمود:
1. در ورود بر افعال نیز، برخی زبان‌شناسان مانند سیبویه «ما فعَلَ» را در مقابل «لَقد فعَلَ» دانسته‌اند. در حالی‌که عبارت «لَقد» مفید تأکید و تقویت کلام است.[7]
2. در برخی آیات برای نفی مؤکد یک عبارت از حرف ما استفاده شده است؛ مانند: «ما هِیَ بِعَوْرَةٍ» که در ردّ قول منافقان: «یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَة» آمده است.[8] و مانند آن است آیه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ».[9]
3. در تمام مواردی که در قرآن کریم فعل «لَیس» و حرف «لم» به کار رفته و اسم آن نکره بوده است، هیچ‌گاه «مِن» زائده نیامده است. در مورد «لای نافیه» نیز با تمام کثرت استعمالی که در قرآن داشته است، تنها در یک مورد با «مِن» زائده همراه شده است،[10] ولی در مقابل در تمامی مواردی که «مای نافیه» استعمال شده و اسم آن نیز نکره بوده است، «مِن» زائده قرار گرفته است؛ مانند: «لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفیع».[11] و «ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ».[12]
4. اقتران خبر «مای نافیه» به «بای زائده» که جهت تأکید و تقویت نفی جمله است، بیش از اقتران خبر «لیس» به این حرف زائده است.
5. از مواردی که دلالت بر تأکید بیشتر «ما» دارد، ورود آن بر سر جمله جواب قسم است؛ مانند: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکین».[13] در حالی‌که در قرآن هیچ‌گاه جواب قسم با «لیس» و «لم» به کار نرفته است.[14]
 

[1]. «این بشر نیست»، یوسف، 31.
[2]. ابن هشام این مطلب را به جمهور بصریون نسبت می‌دهد. ابن هشام الانصاری، ابو محمد عبدالله، مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، ج 1، ص 303، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1404ق.
[3]. «در حالى‌که از آن بیرون آمدنى نیستند»، مائده، 37.
[4]. «در حالى‌که تفسیر آنها را، جز خدا نمى‌‏داند»، آل عمران، 7.
[5]. در حالى‌که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند، لکن امر بر آنها مشتبه شد»، نساء، 157.
[6]. مغنی اللبیب، همان؛ مبسوط این بحث را می توانید در این آدرس مطالعه کنید: سامرائی، فاضل صالح، معانی النحو، ج 4، ص 164 - 165، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1428ق.
[7]. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 176، مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، مصر، 1370ق.
[8]. «و گروهى از آنان از پیامبر اجازه بازگشت مى‌‏خواستند و مى‌‏گفتند: «خانه‌‏هاى ما بى‌‏حفاظ است!»، در حالى‌که بى‏حفاظ نبود»، الاحزاب، 13.
[9]. «گروهى از مردم کسانى هستند که مى‌‏گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌‏ایم.» در حالى‌که ایمان ندارند»، بقره، 8.
[10]. «لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواج»؛ بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست، و نمى‌‏توانى همسرانت را به همسران دیگرى مبدّل کنى. احزاب، 52.
[11]. «یاور و سرپرست و شفاعت‏ کننده‌‏اى جز او [خدا] ندارند» انعام، 51.
[12]. «آنها هیچ ولىّ و سرپرستى جز او [خدا] ندارند»، کهف، 26.
[13]. «به خداوندى که پروردگار ما است سوگند که ما مشرک نبودیم»! انعام، 23.
[14]. جهت توضیحات بیشتر ر.ک: معانی النحو، ج 1، ص 229 – 234؛ ج 4، ص163 – 170.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها