جستجوی پیشرفته
بازدید
17090
آخرین بروزرسانی: 1392/03/27
خلاصه پرسش
آیا در آیات مربوط به ازدواج با زنان فرزندخوانده، تناقض و منافاتی وجود دارد؟
پرسش
در قرآن کریم آمده: مسلمانان می‌توانند با زنان فرزندخوانده‌هایشان که از فرزندخوانده‌هایشان طلاق گرفته‌اند ازدواج کنند (سوره 33 آیه 37) اما در جای دیگر از قرآن آمده: مسلمانان نمی‌توانند پسری را به پسرخواندگی بگیرند (سوره 33 آیه 4-5). ازدواج با زنان فرزندخوانده صحیح است یا خیر؟ این تناقض چگونه برطرف می‌شود؟
پاسخ اجمالی
در دو آیه از سوره مبارکه احزاب به موضوع فرزندخواندگی و احکام مرتبط به آن پرداخته است. این دو آیه نه تنها با هم تناقضی ندارند، بلکه به نوعی مکمل یکدیگراند. آیه 4 سوره احزاب، فرزندخواندگی را لغو می‌کند و در آیه 37 از همین سوره و با اتکا به لغو فرزندخواندگی در آیه 4 می‌فرماید: ازدواج با زن فرزندخوانده‌هایتان برای شما جایز است؛ زیرا در واقع آنان فرزندان شما نیستند و زنان آنان، حکمِ همسران پسرانتان را ندارند.
 
پاسخ تفصیلی
از رسم‌هایی که در جاهلیت؛ بین مردم شیوع داشت، سنت فرزندخواندگی بود. بر طبق این سنت؛ برخی از خانواده‌ها پسرانی را به فرزندخواندگی انتخاب کرده و سرپرستی آنان را به عهده می‌گرفتند. این پسران در همین خانواده‌ها بزرگ شده و ازدواج می‌کردند. بر طبق رسم جاهلی، با این پسر همانند پسر واقعی برخورد می‌شد؛ مثلاً پدر خانواده نمی‌توانست با همسر این پسر؛ بعد از وفاتش یا بعد از طلاق، ازدواج کند، درست مانند همسر پسر حقیقی شخص، که پدر شوهر در هیچ حالت نمی‌تواند با ازدواج کند.
با توجه به مطالب گفته شده، اسلام این رسم جاهلی را رد کرده و آن‌را در قرآن کریم لغو کرد و فرمود: «... و (نیز) فرزندخوانده‌هاى شما را فرزند حقیقى شما قرار نداده است این سخن شماست که به دهان خود می‌گویید (سخنى باطل و بی‌پایه) امّا خداوند حقّ را می‌گوید و او به راه راست هدایت می‌کند».[1]
با ابطال این رسم جاهلی، تمام احکام مرتبط با آن از جمله ارث بردن فرزندخوانده و حرمت ازدواج با همسر فرزندخوانده برای پدر، نیز از بین رفت؛ از جمله مواردی که در قرآن کریم به آن اشاره شده است، و مردم آن زمان؛ بسیار به آن پایبند بودند، حرمت ازدواج با همسر پسرخوانده برای پدر بود.
قرآن کریم می‌فرماید: «(به خاطر بیاور) زمانى را که به آن‌کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودى [فرزند خوانده‌ات «زید»] می‌گفتى: همسرت را نگاه‌دار و از خدا بپرهیز! (و پیوسته این امر را تکرار می‌کردى) و در دل چیزى را پنهان می‌داشتى که خداوند آن‌را آشکار می‌کند و از مردم می‌ترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى! هنگامى که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآوردیم تا مشکلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هایشان -هنگامى که طلاق گیرند- نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود)».[2]
سؤالی این‌جا مطرح است و آن این‌که: با توجه به ابطال فرزندخواندگی در آیات قبل (در آیه 4 از همین سوره) و در نتیجه؛ ابطال همه احکام مرتبط با فرزندخواندگی، چه لزومی داشت که در آیات بعد؛ به طور مشخص به موضوع ازدواج با زن پسرخوانده (بعد از وفات یا طلاق زن؛ توسط پسر خوانده) اشاره کند و پیامبر خودش را به چنین ازدواجی امر کند؟
بله! اگرچه در آیات قبل در همین سوره، فرزندخواندگی گفتاری بی‌اساس و باطل نامیده شد، ولی گویا برداشت مردم این بود که، از این به بعد نباید شخصی را به عنوان فرزندخوانده برگزید ولی احکام فرزندخوانده‌هایی که در گذشته پذیرفته شده‌اند هم‌چنان باقی است، و ازدواج با همسر پسرخوانده را ناروا و حرام می‌دانستند.
یا این‌که مردم اگرچه به ظاهر قبول کرده بودند که فرزندخوانده‌ها -به طور مطلق- فرزند شخص نیستند و احکام فرزند را ندارند، ولی در امور مهمی مانند ازدواج پدرخوانده با همسر پسرخوانده؛ هنوز حکم به حرمت چنین ازدواجی در اذهان آنان مستحکم بود و هیچ‌کس از ترس گفته‌ها و کنایه‌ها و نگاه‌های سرزنش‌آمیز و یا ترس از کنار زدن و به انزوا کشاندن شخص توسط مردم، جرأت مخالفت با آن‌را نداشت؛ لذا خداوند این مأموریت را به پیامبرش واگذار کرد و به او گفت که از مخالفت مردم هراسی به خود راه ندهد.
بنابراین، این دو آیه نه تنها با هم منافاتی نداشته، بلکه تأیید کننده هم هستند و در یک راستا قرار دارند، آیه 4 سوره احزاب، فرزندخواندگی را لغو می‌کند و در آیه 37 از همین سوره و با اتکا به لغو فرزندخواندگی در آیه 4 می‌فرماید: ازدواج با زن فرزندخوانده‌هایتان برای شما جایز است؛ زیرا در واقع آنان فرزندان شما نیستند.
 

[1]. احزاب، 4: «وَ مَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ  ذَالِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یَهْدِى السَّبِیل».
[2]. احزاب، 37: «وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِى أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تخُفِى فىِ نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَ تخَشىَ النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَن تخَشَئهُ  فَلَمَّا قَضىَ‏ زَیْدٌ مِّنهْن وَطَرًا زَوَّجْنَکَهَا لِکَىْ لَا یَکُونَ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فىِ أَزْوَاجِ أَدْعِیَائهِمْ إِذَا قَضَوْاْ مِنهْنَّ وَطَرًا  وَ کاَنَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولا».
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها