لطفا صبرکنید
بازدید
27055
27055
آخرین بروزرسانی:
1393/02/06
کد سایت
ar22100
کد بایگانی
38196
نمایه
قراء سبعه و ضابطه قرائت صحیح
طبقه بندی موضوعی
علوم قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
قراء سبعه چه کسانیاند؟ ضابطه تشخیص قرائت صحیح چیست؟ نظر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) درباره قرائات سبعه چیست؟
پرسش
قراء سبعه چه کسانیاند؟ ضابطه تشخیص قرائت صحیح چیست؟ نظر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) درباره قرائات سبعه چیست؟ کدام قرائت در نظر آنان ارجح است؟
پاسخ اجمالی
قرائت قرآن بين قاريان در مواردى اختلافى بود و تعداد قاريان در طى ساليان متمادى افزايش میيافت تا اينكه ابن مجاهد از ميان كليه قرائات، هفت قرائت را برگزيد: عبد اللّه بن عامر يحصبى(متوفاى 118ق)، عبد اللّه بن كثير دارمى(متوفاى 120ق)، عاصم بن ابى النجود اسدى(متوفاى 128ق)، زبّان ابو عمرو بن علاء مازنى(متوفاى 154ق)، حمزة بن حبيب زيّات(متوفاى 156ق)، نافع بن عبد الرحمان الليثى(متوفاى 169ق)، و على بن حمزه کسائی(متوفاى 189).
آنچه میتوان آنرا ضابطه قبولى قرائت دانست، عبارت است از: موافقت با قرائت عموم مسلمانان جدای از قرائت قرّاء.
از ائمه اطهار(ع) نیز سخنانى وارد شده كه به همین مطلب دلالت دارد. و اينکه در برخی روایات امام معصوم(ع) بیان میکند که قرآن را بر طبق قرائت اُبىّ میخواند، اشاره است به دوران يکسان شدن مصحفها در عهد عثمان كه ابىّ بن كعب قرآن را املاء میكرد؛ و گروهى آنرا بر وفق املاء او مینوشتند و هرگاه در مورد نص اصلى اختلاف داشتند، براى رفع اختلاف به وى مراجعه میكردند و مصحف موجود كه مورد قبول عموم مسلمانان است، بر طبق املاء ابىّ بن كعب است و قرائت منطبق بر قرائت ابىّ بن كعب، كنايه از التزام به چيزى است كه هماكنون عموم مسلمانان برآنند.
آنچه میتوان آنرا ضابطه قبولى قرائت دانست، عبارت است از: موافقت با قرائت عموم مسلمانان جدای از قرائت قرّاء.
از ائمه اطهار(ع) نیز سخنانى وارد شده كه به همین مطلب دلالت دارد. و اينکه در برخی روایات امام معصوم(ع) بیان میکند که قرآن را بر طبق قرائت اُبىّ میخواند، اشاره است به دوران يکسان شدن مصحفها در عهد عثمان كه ابىّ بن كعب قرآن را املاء میكرد؛ و گروهى آنرا بر وفق املاء او مینوشتند و هرگاه در مورد نص اصلى اختلاف داشتند، براى رفع اختلاف به وى مراجعه میكردند و مصحف موجود كه مورد قبول عموم مسلمانان است، بر طبق املاء ابىّ بن كعب است و قرائت منطبق بر قرائت ابىّ بن كعب، كنايه از التزام به چيزى است كه هماكنون عموم مسلمانان برآنند.
پاسخ تفصیلی
قرائت قرآن و تلاوت آيات آن يكى از مهمترين مسائل قرآن بهشمار میرود، بهطورى كه از همان ادوار نخستين پيوسته عدّهاى به اين كار همت گماشته و عهدهدار قرائت قرآن و تعليم آن در جامعه اسلامى بودهاند. طبقات قرّاء شامل بزرگان صحابه چون عبد اللّه بن مسعود، ابىّ بن كعب، ابو الدرداء و زيد بن ثابت در طبقه اول؛ عبد اللّه بن عباس، ابو الاسود دوئلى، علقمة بن قيس، عبد اللّه بن سائب، اسود بن يزيد، ابو عبد الرحمان سلمى و مسروق بن اجدع در طبقه دوم؛ و بالأخره بزرگانى ديگر در طبقات سوم تا هشتم میگردد. پس از اين طبقات از قرّاء، عهد تدوين قرائات آغاز شد و به دنبال آن، قرّاء سبعه تعيين گرديدند.[1]
سلسله قاريان بنام قرآن و قرائات، قرن به قرن پيوسته ادامه داشت تا اينكه در اوايل قرن چهارم ابو بكر ابن مجاهد (245 – 324ق) شيخ القراء بغداد، قرائات را در هفت قرائت از هفت قارى بنام، به رسميّت شناخت.[2]
در حجيّت قرائات و تواتر آنها، كه آيا جملگى بهطور متواتر از پيامبر اكرم(ص) نقل و ضبط شده است يا نه، گفتگو فراوان است. بهطور كلّى از آن مباحث میتوان نفى تواتر قرائات را نتيجه گرفت؛ زيرا طبق دیدگاه محققين، بيش از يک قرائت از پيامبر اكرم(ص) نرسيده است و آن قرائتى است كه در ميان عموم مردم مسلمانان متداول است و هر قرائت كه با آن مطابق باشد، مقبول و گرنه مردود است.[3]
قرّاء سبعه(هفتگانه)
قرائت قرآن بين قاريان در مواردى اختلافى بود و تعداد قاريان در طى ساليان متمادى افزايش میيافت تا اينكه ابن مجاهد از ميان كليه قرائات، هفت قرائت را برگزيد:[4]
1. ابن عامر: عبد اللّه بن عامر يحصبى(متوفاى 118ق) قارى شام.
2. ابن كثير: عبد اللّه بن كثير دارمى(متوفاى 120ق) قارى مكه.
3. عاصم: عاصم بن ابى النجود اسدى(متوفاى 128ق) قارى كوفه. حفص قرائت عاصم را دقيقتر و مضبوطتر میدانست و قرائت عاصم بهوسيله او منتشر شده و تا امروز متداول است و همين قرائتى است كه امروزه در بیشتر كشورهاى اسلامى رايج است.
4. ابو عمرو: زبّان ابو عمرو بن علاء مازنى؛(متوفاى 154ق) قارى بصره.
5. حمزه: حمزة بن حبيب زيّات(متوفاى 156ق) قارى كوفه.
6. نافع: نافع بن عبد الرحمان الليثى(متوفاى 169ق) قارى مدينه. و اين قرائت همان است كه در برخى از كشورهاى مغرب عربى امروزه رايج است.
7. كسائى: على بن حمزه(متوفاى 189) قارى كوفه.[5]
تواتر قرائات هفتگانه
يكى از مسائل مهم، مسئله تواتر قرائات سبع است؛ یعنی آيا اين قرائات بالخصوص، متواترند و حجيّت قطعى دارند، یا نه؟ فقها و پژوهشگران علوم قرآنی به تواتر قرائات سبعه اشکال کردهاند و آنرا اساساً قابل تصوّر ندانسته و معقول نمیدانند؛ زیرا در زمان هر یک از قاریان هفتگانه ناقل تواتر، فقط خود آن قاری بوده نه دیگران.[6]
ضابطه تشخيص قرائت صحيح
آنچه میتوان آنرا ضابطه قبولى قرائت دانست، عبارت است از: موافقت با قرائت جمهور مسلمين جدای از قرائت قرّاء؛[7] زيرا قرآن در دو مسير طى طريق نموده، نخست طريقه مردمى كه مسلمانان سينه به سينه از پدران و اجداد خود، از شخص پيامبر(ص) دریافت نمودهاند و براى هميشه دست به دست داده تا به امروز براى ما رساندهاند. اين قرائت مردمى، موافق با ثبت (نوشته) تمامى مصحفهاى موجود[8] در تمامى قرون است و نمايانگر آن، قرائت حفص است؛ زيرا حفص همان قرائت جمهور را قرائت كرده و امام على(ع) نيز همان را قرائت كرده كه توده عظيم مردمى از پيامبر اکرم(ص) شنيدهاند: حفص بن سليمان كوفى از عاصم از ابو عبد الرّحمان سلمى از حضرت على(ع) (و ديگر صحابه) و ايشان از رسول اكرم(ص).[9]
اين مسير، مسير تواتر است و قرآن بهگونه تواتر به ما رسيده است. ولى مسير قرّاء و قرائات مسير اجتهاد است (جز قرائت عاصم) كه اجتهاد در نصّ قرآن روا نباشد و فاقد حجيّت شرعى است.
براى تشخيص قرائت صحيح و متواتر كه بر دست جمهور نقل و ضبط شده، سه شرط ارائه شده است:
الف. توافق با ثبت مصحفهاى موجود، كه در تمامى قرون بر دست تواناى مردمى ثبت و ضبط شده است. تمامى قرآنهاى خطى و چاپى، مخصوصاً در گستره شرق اسلام، بدون هيچگونه اختلافى ارائه شده و میشود.
ب. توافق با فصيحترين و معروفترين اصول و قواعد لغت عرب؛ زيرا قرآن با فصيحترين لغت نازل شده و هرگز جنبههاى شذوذ لغوى در آن يافت نمیشود.
ج. توافق با اصول ثابت شريعت و احكام قطعى عقلى، كه قرآن پيوسته پايهگذار شريعت و روشنگر انديشههاى صحيح عقلى است و نمیشود كه با آن مخالف باشد.[10]
به علاوه سخنانى از ائمه معصومين(ع) در اين رابطه وجود دارد كه در ذيل آورده میشود.
نظر ائمه اطهار(ع) درباره قرائتهای مختلف قرآن
از ائمه اطهار(ع) سخنانى درباره قرائتهای مختلف قرآن كريم وارد شده كه به مهمترين موضوعات اشاره دارند. گزيدهاى از اين سخنان چنین است:
1. امام محمد باقر(ع) فرمود: «قرآن واحد است و از پيشگاه خداى يگانه و واحد فرود آمده است و اين اختلافات از راويان بر آن وارد میشود».[11] اين سخن، بدين معنا است كه قرائت نازل شده از جانب خدا يكى است و قرآن به نصّ واحد نازل گشته است و اختلاف در روايت اين نصّ، بر حسب اجتهاد قاريان است.
2. امام صادق(ع) میفرمايد: «قرآن بر حرف واحد و از نزد خداى واحد نازل گشته است».[12] منظور نفى قرائتهاى متداولى است كه مردم آنها را متواتر از پيامبر(ص) پنداشتهاند. امام چنين مطلبى را انكار میكند؛ زيرا قرآن به نصّ واحد نازل شده است. اما اختلاف لهجهها از طرف امام نفى نمیشود.[13]
3. سالم بن سلمه گويد: شخصى در محضر امام صادق(ع) آياتى از قرآن را قرائت كرد و بهطورى كه من شنيدم، قرائت او غير از قرائت ديگر مردم بود. آنحضرت به وى گفت: «از اين قرائت خوددارى كن و همانگونه كه مردم میخوانند تو هم بخوان».[14] شايد اين شخص بر حسب تفنّن قرّاء، قرآن را بهوجوه مختلف قرائت كرده است و از آنجا كه اين قبيل قرائتها، به منزله بازى با نص قرآن كريم است، امام وى را نهى كرده است و دستور داده كه همان قرائت معروفى را كه عموم مسلمانان ملتزم به آن هستند اختيار كند.[15]
4. سفيان بن السمط میگويد: در مورد تنزيل قرآن از امام صادق(ع) پرسيدم، که فرمود: «همانگونه كه آموختهايد، بخوانيد».[16] وى از نص اصلى كه براى نخستينبار نازل شده سؤال كرده است؛ و امام پاسخ میدهد كه نص اصلى همان است كه امروز ميان مسلمانان متداول است و سینه به سینه و نسل به نسل از پيامبر(ص) فرا گرفتهاند، بخوانند.
5. على بن حكم میگويد: عبد اللّه بن فرقد و معلّى بن خنيس براى من نقل كردند كه در محضر امام صادق(ع) بوديم و ربيعة الرأى نيز با ما بود. در آنجا پيرامون فضل قرآن سخن به ميان آمد. امام صادق(ع) فرمود: «اگر ابن مسعود قرآن را طبق قرائت ما نمیخوانده است، گمراه بوده است». ربيعه گفت: گمراه؟ امام(ع) فرمود: «بلى، گمراه». سپس امام صادق(ع) اضافه كرد: «ما قرآن را طبق قرائت اُبىّ میخوانيم».[17]
شايد در آن مجلس درباره قرائتهاى غير متعارف ابن مسعود بحث میشده و امام(ع) به آنان تذكر داده كه اين قرائتها جايز نيست و قرائت صحيح، همان قرائت عموم مسلمانان است و كسى كه از اين روش متداول تخطّى كند گمراه است؛ زيرا چنين كسى از روش مسلمانان كه نسلاً بعد نسل از پيامبر فرا گرفتهاند، عدول و تخطى كرده است. و اگر ابن مسعود قرآن را بر خلاف روش مسلمانان قرائت میكرده است (به فرض صحت نسبت) گمراه است؛ زيرا طريق ميانه، طريقى است كه جامعه مسلمانان در آن مشى میكنند و كسى كه از اين راه ميانه گام برون نهد، هر كس كه باشد گمراه خواهد بود.
اما اين گفته امام(ع) كه ما قرآن را بر طبق قرائت اُبىّ میخوانيم، اشاره است به دوران يکسان شدن مصحفها در عهد عثمان كه ابىّ بن كعب قرآن را املاء میكرد؛ و گروهى آنرا بر وفق املاء او مینوشتند و هرگاه در مورد نص اصلى اختلاف داشتند، براى رفع اختلاف به وى مراجعه میكردند و مصحف موجود كه مورد قبول عموم مسلمانان است، بر طبق املاء ابىّ بن كعب است و قرائت منطبق بر قرائت ابىّ بن كعب، كنايه از التزام به چيزى است كه هماكنون عموم مسلمانان برآنند.[18]
ويژگى قرائت حفص
پيروان مكتب تشيّع بر اين باورند كه تنها دليل اعتبار قرائت، قرائتى است كه داراى شروط پیشگفته باشد و عمدتاً با قرائت شناخته شده نزد انبوه مسلمانان وفق دهد و هرگونه اجتهادى در بهدست آوردن نص قرآن بيهوده است، جز از طريق سماع و نقل متواتر، كه منحصراً در قرائت عاصم به روايت حفص اين ويژگیها وجود دارد. پس، يگانه قرائتى كه داراى سندى صحيح و با پشتوانه جمهور مسلمين استحكام يافته، قرائت حفص است. اين قرائت در طىّ قرون پیدرپى تا امروز همواره ميان مسلمانان متداول بوده و هست و تداول آن به چند سبب برمیگردد:
1. در واقع، قرائت حفص همان قرائت عموم مسلمانان است؛ زيرا حفص و استاد او عاصم شديداً به آنچه كه با قرائت و روايت صحيح و متواتر ميان مسلمانان موافق بود، پایبند بودند. و اين قرائت را عاصم به شاگرد خود حفص آموخته است.[19]
2. عاصم در بين قرّاء، معروف به خصوصيات و خصلتهايى ممتاز بوده كه شخصيتى قابل توجه به او بخشيده است. وى ضابطى بینهايت استوار و در دریافت قرآن از ديگران بسيار محتاط بوده است، لذا قرائت را از كسى غير از ابو عبد الرحمان سلمى كه از على(ع) فرا گرفته بود، اخذ نمیكرد و آنرا بر زرّ بن حبيش كه قرائت را از ابن مسعود آموخته بود، عرضه میكرد.
ابن عياش میگويد: «عاصم به من گفت: هيچكس جز ابو عبد الرحمان، حرفى از قرآن را براى من قرائت نكرد و من هر وقت كه از پيش وى باز میگشتم، مسموعات خود را درباره قرآن به زرّ بن حبيش عرضه میكردم. ابو عبد الرحمان نيز قرائت را از حضرت على و زرّ بن حبيش از عبد اللّه بن مسعود، اخذ كرده بودند».[20]
ابراهيم بن محمد نفطويه(متوفاى 323ق) كه پنجاه سال آموزش قرائت را به عهده داشت؛ هر وقت كه جلسه خود را آغاز میكرد، قرآن را به قرائت عاصم میخواند و پس از آن به قرائتهاى ديگر میپرداخت.[21]
احمد بن حنبل نيز قرائت عاصم را بر ديگر قرائتها ترجيح میداد؛ زيرا مردم كوفه كه اهل علم و فضيلت بودند، قرائت عاصم را پذيرفته بودند.[22] همانطور كه ذهبى نقل كرده است: «احمد بن حنبل گفته است: عاصم مورد وثوق بود و من قرائت او را اختيار كردهام».[23] و میگويد: «بالاترين چيزى كه براى ما به وقوع پيوست به دست آوردن قرائت قرآن عظيم از طريق عاصم است». او سپس اسناد خود را متصلاً تا حفص نقل میكند كه او از عاصم و عاصم از ابو عبد الرحمان سلمى و وى از حضرت على و از زرّ بن حبيش و او از ابن مسعود گرفته و اين دو (على و ابن مسعود) آنرا از پيامبر(ص) اخذ كرده و پيامبر نيز به واسطه جبرئيل از خداوند گرفته است.[24]
از اينرو، همواره بزرگان و شاخصهاى فقهاى اماميّه، قرائت عاصم به روايت حفص را ترجيح داده و برگزيدهاند؛ زيرا آنرا يگانه قرائت برتر و مطابق با لهجه فصيح قريش كه قرآن بر وفق آن نازل گشته میدانستند كه عرب و مسلمانان بر آن توافق دارند.
ابن شهرآشوب در كتاب پر ارج خود «المناقب» گويد: «عاصم قرائت را از ابو عبد الرحمان سلمى فرا گرفته، كه او نيز قرائت تمامى قرآن را از على امير مؤمنان(ع) دريافت نموده» و اضافه میكند «فصيحترين قرائات، قرائت عاصم است، زيرا از ريشه آن فرا گرفته و هر آنچه ديگران كج رفتهاند، او راه استوار را انتخاب نموده است».[25]
همچنين فقيه گرانمايه علّامه حلّى در كتاب «المنتهى» گويد: «بهترين قرائتها نزد من، قرائت عاصم است».[26]
كتب فراوان و متعددى بر دست بزرگان علما درباره ارزش قرائت عاصم به رشته تحرير درآمده و همواره دانشمندان با جمهور مسلمين در بها دادن به قرائت عاصم همدوش و همصدا بودهاند، كه بر اهميّت شأن اين قرائت دلالت دارد.
3. از طرف ديگر، حفص كه قرائت عاصم را در مناطق مختلف رواج داده به انضباط و استوارى شايستهاى معروف بود. علاوه بر آنكه حفص، اعلم اصحاب عاصم نسبت به قرائت او بوده و در حفظ و ضبط قرائت عاصم بر ابو بكر بن عياش، همرديف خود، پيشى گرفته بود.[27]
4. اسناد حفص در نقل قرائت عاصم از امام على(ع)، اسنادى صحيح و عالى است كه در ديگر قرائتها نظير ندارد.[28]
حجّيت قرائات سبع
آيا قرائات هفتگانه داراى حجيّت و ارزش اعتبارى هستند؟ آيا نمازگزار میتواند يكى از اين قرائتها (در محدوده قرائات سبع) را انتخاب كند؟
بيشتر فقها قايل به جواز میباشند.[29] و حتی احتياط را در آن دانستهاند كه نمازگزار از قرائات سبع تجاوز نكند.
سلسله قاريان بنام قرآن و قرائات، قرن به قرن پيوسته ادامه داشت تا اينكه در اوايل قرن چهارم ابو بكر ابن مجاهد (245 – 324ق) شيخ القراء بغداد، قرائات را در هفت قرائت از هفت قارى بنام، به رسميّت شناخت.[2]
در حجيّت قرائات و تواتر آنها، كه آيا جملگى بهطور متواتر از پيامبر اكرم(ص) نقل و ضبط شده است يا نه، گفتگو فراوان است. بهطور كلّى از آن مباحث میتوان نفى تواتر قرائات را نتيجه گرفت؛ زيرا طبق دیدگاه محققين، بيش از يک قرائت از پيامبر اكرم(ص) نرسيده است و آن قرائتى است كه در ميان عموم مردم مسلمانان متداول است و هر قرائت كه با آن مطابق باشد، مقبول و گرنه مردود است.[3]
قرّاء سبعه(هفتگانه)
قرائت قرآن بين قاريان در مواردى اختلافى بود و تعداد قاريان در طى ساليان متمادى افزايش میيافت تا اينكه ابن مجاهد از ميان كليه قرائات، هفت قرائت را برگزيد:[4]
1. ابن عامر: عبد اللّه بن عامر يحصبى(متوفاى 118ق) قارى شام.
2. ابن كثير: عبد اللّه بن كثير دارمى(متوفاى 120ق) قارى مكه.
3. عاصم: عاصم بن ابى النجود اسدى(متوفاى 128ق) قارى كوفه. حفص قرائت عاصم را دقيقتر و مضبوطتر میدانست و قرائت عاصم بهوسيله او منتشر شده و تا امروز متداول است و همين قرائتى است كه امروزه در بیشتر كشورهاى اسلامى رايج است.
4. ابو عمرو: زبّان ابو عمرو بن علاء مازنى؛(متوفاى 154ق) قارى بصره.
5. حمزه: حمزة بن حبيب زيّات(متوفاى 156ق) قارى كوفه.
6. نافع: نافع بن عبد الرحمان الليثى(متوفاى 169ق) قارى مدينه. و اين قرائت همان است كه در برخى از كشورهاى مغرب عربى امروزه رايج است.
7. كسائى: على بن حمزه(متوفاى 189) قارى كوفه.[5]
تواتر قرائات هفتگانه
يكى از مسائل مهم، مسئله تواتر قرائات سبع است؛ یعنی آيا اين قرائات بالخصوص، متواترند و حجيّت قطعى دارند، یا نه؟ فقها و پژوهشگران علوم قرآنی به تواتر قرائات سبعه اشکال کردهاند و آنرا اساساً قابل تصوّر ندانسته و معقول نمیدانند؛ زیرا در زمان هر یک از قاریان هفتگانه ناقل تواتر، فقط خود آن قاری بوده نه دیگران.[6]
ضابطه تشخيص قرائت صحيح
آنچه میتوان آنرا ضابطه قبولى قرائت دانست، عبارت است از: موافقت با قرائت جمهور مسلمين جدای از قرائت قرّاء؛[7] زيرا قرآن در دو مسير طى طريق نموده، نخست طريقه مردمى كه مسلمانان سينه به سينه از پدران و اجداد خود، از شخص پيامبر(ص) دریافت نمودهاند و براى هميشه دست به دست داده تا به امروز براى ما رساندهاند. اين قرائت مردمى، موافق با ثبت (نوشته) تمامى مصحفهاى موجود[8] در تمامى قرون است و نمايانگر آن، قرائت حفص است؛ زيرا حفص همان قرائت جمهور را قرائت كرده و امام على(ع) نيز همان را قرائت كرده كه توده عظيم مردمى از پيامبر اکرم(ص) شنيدهاند: حفص بن سليمان كوفى از عاصم از ابو عبد الرّحمان سلمى از حضرت على(ع) (و ديگر صحابه) و ايشان از رسول اكرم(ص).[9]
اين مسير، مسير تواتر است و قرآن بهگونه تواتر به ما رسيده است. ولى مسير قرّاء و قرائات مسير اجتهاد است (جز قرائت عاصم) كه اجتهاد در نصّ قرآن روا نباشد و فاقد حجيّت شرعى است.
براى تشخيص قرائت صحيح و متواتر كه بر دست جمهور نقل و ضبط شده، سه شرط ارائه شده است:
الف. توافق با ثبت مصحفهاى موجود، كه در تمامى قرون بر دست تواناى مردمى ثبت و ضبط شده است. تمامى قرآنهاى خطى و چاپى، مخصوصاً در گستره شرق اسلام، بدون هيچگونه اختلافى ارائه شده و میشود.
ب. توافق با فصيحترين و معروفترين اصول و قواعد لغت عرب؛ زيرا قرآن با فصيحترين لغت نازل شده و هرگز جنبههاى شذوذ لغوى در آن يافت نمیشود.
ج. توافق با اصول ثابت شريعت و احكام قطعى عقلى، كه قرآن پيوسته پايهگذار شريعت و روشنگر انديشههاى صحيح عقلى است و نمیشود كه با آن مخالف باشد.[10]
به علاوه سخنانى از ائمه معصومين(ع) در اين رابطه وجود دارد كه در ذيل آورده میشود.
نظر ائمه اطهار(ع) درباره قرائتهای مختلف قرآن
از ائمه اطهار(ع) سخنانى درباره قرائتهای مختلف قرآن كريم وارد شده كه به مهمترين موضوعات اشاره دارند. گزيدهاى از اين سخنان چنین است:
1. امام محمد باقر(ع) فرمود: «قرآن واحد است و از پيشگاه خداى يگانه و واحد فرود آمده است و اين اختلافات از راويان بر آن وارد میشود».[11] اين سخن، بدين معنا است كه قرائت نازل شده از جانب خدا يكى است و قرآن به نصّ واحد نازل گشته است و اختلاف در روايت اين نصّ، بر حسب اجتهاد قاريان است.
2. امام صادق(ع) میفرمايد: «قرآن بر حرف واحد و از نزد خداى واحد نازل گشته است».[12] منظور نفى قرائتهاى متداولى است كه مردم آنها را متواتر از پيامبر(ص) پنداشتهاند. امام چنين مطلبى را انكار میكند؛ زيرا قرآن به نصّ واحد نازل شده است. اما اختلاف لهجهها از طرف امام نفى نمیشود.[13]
3. سالم بن سلمه گويد: شخصى در محضر امام صادق(ع) آياتى از قرآن را قرائت كرد و بهطورى كه من شنيدم، قرائت او غير از قرائت ديگر مردم بود. آنحضرت به وى گفت: «از اين قرائت خوددارى كن و همانگونه كه مردم میخوانند تو هم بخوان».[14] شايد اين شخص بر حسب تفنّن قرّاء، قرآن را بهوجوه مختلف قرائت كرده است و از آنجا كه اين قبيل قرائتها، به منزله بازى با نص قرآن كريم است، امام وى را نهى كرده است و دستور داده كه همان قرائت معروفى را كه عموم مسلمانان ملتزم به آن هستند اختيار كند.[15]
4. سفيان بن السمط میگويد: در مورد تنزيل قرآن از امام صادق(ع) پرسيدم، که فرمود: «همانگونه كه آموختهايد، بخوانيد».[16] وى از نص اصلى كه براى نخستينبار نازل شده سؤال كرده است؛ و امام پاسخ میدهد كه نص اصلى همان است كه امروز ميان مسلمانان متداول است و سینه به سینه و نسل به نسل از پيامبر(ص) فرا گرفتهاند، بخوانند.
5. على بن حكم میگويد: عبد اللّه بن فرقد و معلّى بن خنيس براى من نقل كردند كه در محضر امام صادق(ع) بوديم و ربيعة الرأى نيز با ما بود. در آنجا پيرامون فضل قرآن سخن به ميان آمد. امام صادق(ع) فرمود: «اگر ابن مسعود قرآن را طبق قرائت ما نمیخوانده است، گمراه بوده است». ربيعه گفت: گمراه؟ امام(ع) فرمود: «بلى، گمراه». سپس امام صادق(ع) اضافه كرد: «ما قرآن را طبق قرائت اُبىّ میخوانيم».[17]
شايد در آن مجلس درباره قرائتهاى غير متعارف ابن مسعود بحث میشده و امام(ع) به آنان تذكر داده كه اين قرائتها جايز نيست و قرائت صحيح، همان قرائت عموم مسلمانان است و كسى كه از اين روش متداول تخطّى كند گمراه است؛ زيرا چنين كسى از روش مسلمانان كه نسلاً بعد نسل از پيامبر فرا گرفتهاند، عدول و تخطى كرده است. و اگر ابن مسعود قرآن را بر خلاف روش مسلمانان قرائت میكرده است (به فرض صحت نسبت) گمراه است؛ زيرا طريق ميانه، طريقى است كه جامعه مسلمانان در آن مشى میكنند و كسى كه از اين راه ميانه گام برون نهد، هر كس كه باشد گمراه خواهد بود.
اما اين گفته امام(ع) كه ما قرآن را بر طبق قرائت اُبىّ میخوانيم، اشاره است به دوران يکسان شدن مصحفها در عهد عثمان كه ابىّ بن كعب قرآن را املاء میكرد؛ و گروهى آنرا بر وفق املاء او مینوشتند و هرگاه در مورد نص اصلى اختلاف داشتند، براى رفع اختلاف به وى مراجعه میكردند و مصحف موجود كه مورد قبول عموم مسلمانان است، بر طبق املاء ابىّ بن كعب است و قرائت منطبق بر قرائت ابىّ بن كعب، كنايه از التزام به چيزى است كه هماكنون عموم مسلمانان برآنند.[18]
ويژگى قرائت حفص
پيروان مكتب تشيّع بر اين باورند كه تنها دليل اعتبار قرائت، قرائتى است كه داراى شروط پیشگفته باشد و عمدتاً با قرائت شناخته شده نزد انبوه مسلمانان وفق دهد و هرگونه اجتهادى در بهدست آوردن نص قرآن بيهوده است، جز از طريق سماع و نقل متواتر، كه منحصراً در قرائت عاصم به روايت حفص اين ويژگیها وجود دارد. پس، يگانه قرائتى كه داراى سندى صحيح و با پشتوانه جمهور مسلمين استحكام يافته، قرائت حفص است. اين قرائت در طىّ قرون پیدرپى تا امروز همواره ميان مسلمانان متداول بوده و هست و تداول آن به چند سبب برمیگردد:
1. در واقع، قرائت حفص همان قرائت عموم مسلمانان است؛ زيرا حفص و استاد او عاصم شديداً به آنچه كه با قرائت و روايت صحيح و متواتر ميان مسلمانان موافق بود، پایبند بودند. و اين قرائت را عاصم به شاگرد خود حفص آموخته است.[19]
2. عاصم در بين قرّاء، معروف به خصوصيات و خصلتهايى ممتاز بوده كه شخصيتى قابل توجه به او بخشيده است. وى ضابطى بینهايت استوار و در دریافت قرآن از ديگران بسيار محتاط بوده است، لذا قرائت را از كسى غير از ابو عبد الرحمان سلمى كه از على(ع) فرا گرفته بود، اخذ نمیكرد و آنرا بر زرّ بن حبيش كه قرائت را از ابن مسعود آموخته بود، عرضه میكرد.
ابن عياش میگويد: «عاصم به من گفت: هيچكس جز ابو عبد الرحمان، حرفى از قرآن را براى من قرائت نكرد و من هر وقت كه از پيش وى باز میگشتم، مسموعات خود را درباره قرآن به زرّ بن حبيش عرضه میكردم. ابو عبد الرحمان نيز قرائت را از حضرت على و زرّ بن حبيش از عبد اللّه بن مسعود، اخذ كرده بودند».[20]
ابراهيم بن محمد نفطويه(متوفاى 323ق) كه پنجاه سال آموزش قرائت را به عهده داشت؛ هر وقت كه جلسه خود را آغاز میكرد، قرآن را به قرائت عاصم میخواند و پس از آن به قرائتهاى ديگر میپرداخت.[21]
احمد بن حنبل نيز قرائت عاصم را بر ديگر قرائتها ترجيح میداد؛ زيرا مردم كوفه كه اهل علم و فضيلت بودند، قرائت عاصم را پذيرفته بودند.[22] همانطور كه ذهبى نقل كرده است: «احمد بن حنبل گفته است: عاصم مورد وثوق بود و من قرائت او را اختيار كردهام».[23] و میگويد: «بالاترين چيزى كه براى ما به وقوع پيوست به دست آوردن قرائت قرآن عظيم از طريق عاصم است». او سپس اسناد خود را متصلاً تا حفص نقل میكند كه او از عاصم و عاصم از ابو عبد الرحمان سلمى و وى از حضرت على و از زرّ بن حبيش و او از ابن مسعود گرفته و اين دو (على و ابن مسعود) آنرا از پيامبر(ص) اخذ كرده و پيامبر نيز به واسطه جبرئيل از خداوند گرفته است.[24]
از اينرو، همواره بزرگان و شاخصهاى فقهاى اماميّه، قرائت عاصم به روايت حفص را ترجيح داده و برگزيدهاند؛ زيرا آنرا يگانه قرائت برتر و مطابق با لهجه فصيح قريش كه قرآن بر وفق آن نازل گشته میدانستند كه عرب و مسلمانان بر آن توافق دارند.
ابن شهرآشوب در كتاب پر ارج خود «المناقب» گويد: «عاصم قرائت را از ابو عبد الرحمان سلمى فرا گرفته، كه او نيز قرائت تمامى قرآن را از على امير مؤمنان(ع) دريافت نموده» و اضافه میكند «فصيحترين قرائات، قرائت عاصم است، زيرا از ريشه آن فرا گرفته و هر آنچه ديگران كج رفتهاند، او راه استوار را انتخاب نموده است».[25]
همچنين فقيه گرانمايه علّامه حلّى در كتاب «المنتهى» گويد: «بهترين قرائتها نزد من، قرائت عاصم است».[26]
كتب فراوان و متعددى بر دست بزرگان علما درباره ارزش قرائت عاصم به رشته تحرير درآمده و همواره دانشمندان با جمهور مسلمين در بها دادن به قرائت عاصم همدوش و همصدا بودهاند، كه بر اهميّت شأن اين قرائت دلالت دارد.
3. از طرف ديگر، حفص كه قرائت عاصم را در مناطق مختلف رواج داده به انضباط و استوارى شايستهاى معروف بود. علاوه بر آنكه حفص، اعلم اصحاب عاصم نسبت به قرائت او بوده و در حفظ و ضبط قرائت عاصم بر ابو بكر بن عياش، همرديف خود، پيشى گرفته بود.[27]
4. اسناد حفص در نقل قرائت عاصم از امام على(ع)، اسنادى صحيح و عالى است كه در ديگر قرائتها نظير ندارد.[28]
حجّيت قرائات سبع
آيا قرائات هفتگانه داراى حجيّت و ارزش اعتبارى هستند؟ آيا نمازگزار میتواند يكى از اين قرائتها (در محدوده قرائات سبع) را انتخاب كند؟
بيشتر فقها قايل به جواز میباشند.[29] و حتی احتياط را در آن دانستهاند كه نمازگزار از قرائات سبع تجاوز نكند.
[1]. معرفت، محمد هادى، علوم قرآنی، ص 181، قم، مؤسسه فرهنگى التمهید، چاپ چهارم، 1381ش؛ و نیز ر.ک: جلال الدین سیوطى، الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 251، بیروت، دار الكتاب العربى، چاپ دوم، 1421ق.
[2]. علوم قرآنى، ص 181؛ عبد السمیع الشافعى الحفیان، احمد محمود، الإجابات الواضحات لسؤالات القراءات، ص 28، بیروت، دارالكتب العلمیة، چاپ اول، 1423ق؛ محمد ابو سلیمان، صابر حسن، أضواء البیان فی تاریخ القرآن، ص 153، ریاض، دار عالم الكتب، چاپ اول، 1420ق.
[3]. علوم قرآنى، ص 181 – 182؛ معرفت، محمد هادى، التمهید فی علوم القرآن، ج 2، ص 47 – 53، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، چاپ دوم، 1415ق.
[4]. جزری، ابو الخیر محمد بن محمد، تحبیر التیسیر فی القراءات، ص 8، اردن، دار الفرقان، چاپ اول، 1421ق.
[5]. ر.ک: علوم قرآنى، ص 189 - 190؛ أضواء البیان فی تاریخ القرآن، ص 189؛ تحبیر التیسیر فی القراءات، ص 150؛ عبد الغنى القاضى، عبد الفتاح، البدور الزاهرة فی القراءات العشر، ص 13- 36، قاهره، دارالسلام، چاپ دوم، 1426ق.
[7]. علوم قرآنى، ص 218.
[8]. در مراكزى كه نشر و پخش مصاحف و قرائات از آنجا نشأت گرفته؛ مانند كوفه و بصره و دیگر مناطق شرق بلاد اسلامى.
[9]. النشر فی القراءات العشر، ج 1، ص 155؛ بیلی، احمد، الاختلاف بین القراءات، ص 81، بیروت، دار الجیل، بیتا؛ علاف، ادیب، البیان فی علوم القرآن، ج 1، ص 168، دمشق، مكتبة الفارابى، چاپ اول، 1422ق.
[10]. علوم قرآنى، ص 219.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 664 – 665، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1429ق.
[12]. همان، ص 665.
[13]. علوم قرآنى، ص 220.
[14]. الكافی، ج 4، ص 671 – 672.
[15]. علوم قرآنى، ص 221.
[16]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 6، ص 163، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[17]. الكافی، ج 4، ص 674.
[18]. علوم قرآنى، ص 222.
[19]. همان، ص 235.
[20]. ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الكبار على الطبقات و الأعصار، ج 1، ص 208، استانبول، مركز البحوث الاسلامیة، چاپ اول، 1416ق.
[21]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، لسان المیزان، ج 1، ص 109، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
[22]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج 5، ص 39، هند، مطبعة دائرة المعارف النظامیة، چاپ اول، 1326ق.
[23]. ذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج 2، ص 358، بیروت، دار المعرفة للطباعة النشر، چاپ اول، 1382ق.
[24]. معرفة القراء الكبار على الطبقات و الأعصار، ج 1، ص 210.
[25]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(علیهم السلام)، ج 2، ص 43، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[26]. علامه حلّی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج 5، ص 64، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1412ق.
[27]. علوم قرآنى، ص 238.
[28]. همان، ص 239.
[29]. منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، ج 5، ص 64؛ نجفی، محمد حسن، مجمع الرسائل (محشّی)، ص 247، مشهد، مؤسسه صاحب الزمان(ع)، چاپ اول، 1415ق؛ اراکی، محمد علی، کتاب الصلاة، ج 2، ص 127، قم، دفتر مؤلف، چاپ اول، 1421ق؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 1، ص 167 – 168، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول، 1379ش؛ و نیز ر.ک: جواز قرائت «مالک یوم الدین» و «ملک یوم الدین»، سؤال 31747.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات