لطفا صبرکنید
111944
- اشتراک گذاری
شکی نیست که موسیقی، غنا و آواز خوانی، در صورتی که مناسب مجالس لهو و لعب باشد، از نظر اسلام حرام است، اما در این که این عمل در مورد عروسی یا شادی های دیگر استثنا شده یا نه؟ نقل های تاریخی درباره دف زنی و رقص در عروسی های زمان پیامبر (ص) به دست ما رسیده که به دلیل سند ضعیف آنها و مخالفتشان با بعضی از روایات معتبر نمی توان با توجه به ظاهر آنها حکم کرد. به همین دلیل اکثر مراجع، موسیقی لهوی و طرب انگیز را حرام می دانند و فرقی بین دف و غیر آن و مجالس عروسی و غیر آن قائل نیستند.
درباره رقص نیز بعضی مراجع رقص مرد برای مرد و زن برای زن را در صورتی که تحریک شهوت نکند و گناه و مفسده دیگری بر آن مترتب نباشد، جایز می دانند و بعضی تنها رقص زن برای شوهر را جایز می دانند.
بنابراین آنچه درباره مجالس عروسی می توان گفت اینست:
1. خوب است که مجالس عروسی با برنامه های مدیحه سرایی، طنز و یا مویسقی های حلال شاد و پر شور برگزار شود.
2. در این مجالس در ضمن شادی، هر کس باید توجه به ترک حرام های شرعی با توجه به فتوای مرجع خود داشته باشد.
3. شرکت در مراسمی که در آنها حرام صورت می گیرد اگر شخص احتمال تاثیر می دهد، با فراهم بودن شرایط، باید نهی از منکر کند و اگر نمی پذیرند – چنانچه حضور شخص باعث استماع موسیقی حرام یا تایید گناه می گردد- باید مجلس را ترک کند مگر آنکه عسر و حرج پیش آید.
شکی نیست که موسیقی، غنا و آواز خوانی، در صورتی که مناسب مجالس لهو و لعب باشد، از نظر اسلام حرام است، اما در این که این عمل در مورد عروسی یا شادی های دیگر استثنا شده یا نه؟ در کتاب های تاریخی از برگزاری مراسم عروسی و شادی های دیگر در زمان پیامبر، مثل ازدواج حضرت فاطمه (ع) یا دیگر مسلمانان یا شادی مردم مدینه در زمان ورود آن حضرت به مدینه، نقل هایی به ما رسیده است. شادی مردم در زمان جاهلیت و صدر اسلام نوع ساده ای از شادی بوده است. بیشترین موردی که در میان مردم صدر اسلام برای شادی مرسوم بوده آواز خوانی و دف زنی بوده است و به رقص و نواختن آلات موسیقی دیگر در شادی ها کمتر اشاره شده است [1] . در زیر به چند نمونه اشاره می کنیم:
در دعائم الاسلام روایتی نقل شده که در آن می گوید حضرت از عروسی شخصی خبر دار شدند فرمودند که عروسی نباید در خفا برگزار شود و باید دود به پا شود و صدای دف شنیده شود و فرق بین عروسی و زنا همین سر و صدای دف است. [2] در همین کتاب روایتی از امام صادق (ع) آورده است که در شب عروسی حضرت زهرا، رسول الله (ص) صدای دف شنیدند پرسیدند این چیست؟ گفتند اسماء برای این که حضرت زهرا را شاد نگه دارد تا بی مادری را احساس نکند، دف می زند. پس رسول الله (ص) دعا کردند همان طور که اسماء دختر مرا شاد کرد خدایا او را شاد نما و به اسماء فرمودند که در شادیتان حرف های نا مناسب نزنید. [3] کتاب کشف الغمه نیز نقل می کند وقتی مسلمانان از ازدواج حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه (س) مطلع شدند و به پیامبر (ص) تبریک گفتند حضرت رو به همسران خود کرد و به آنها دستور داد برای فاطمه (س) دف بزنند و آنها مشغول دف زدن شدند. [4] ابن ابی الحدید نقل کرده که پیامبر بر قومی گذر کرد که مشغول بازی و رقص بودند حضرت به آنها فرمودند به این کار خود جدی ادامه دهید تا یهود و نصاری بدانند در دین ما آزادی هست. [5]
ولی از این نقل ها نمی توان حکم فقهی استخراج کرد. فقها برای دست یابی به احکام شرعی دقت موشکافانه ای در مجموع دلیل هایی که به دست ما رسیده می نمایند و به ظاهر چند نقل تاریخی اکتفا نمی کنند. در زیر نکاتی را که علاوه بر چنین نقل های تاریخی ای، در حکم شرعی مربوط به رقص و موسیقی دخیل است، بیان می کنیم:
1. سند اکثر قریب به اتفاق این روایات تاریخی محکم نیست و یا اصلا زنجیره سند در این روایات، اتصال ندارد. پس این روایات به خودی خود نمی توانند دلیلی برای حکم شرعی باشند.
2. بعضی از این نقل ها با روایات معتبر و محکمی که به دست ما رسیده منافات دارند و به همین دلیل کنار گذاشته می شوند. شیخ انصاری روایاتی که درباره حرمت غنا وارد شده شامل هر عمل لهوی می داند و بنا بر این تمام روایات حرمت غنا در مقابل نقل های تاریخی ضعیفی که در بالا اشاره کردیم قرار می گیرد. ایشان این طور بیان می کنند: از مجموع روایات زیادی که درباره حرمت غنا است چنین برداشت می شود که ملاک حرمت غنا لهوی بودن آن است و هر صوتی که به صورت لهو باشد چه با آلات موسیقی و چه بدون آن، حرام است. [6] از جمله این روایات، روایتی است که محمد بن ابی عباد نقل می کند: از امام رضا درباره غنا پرسیدم، ایشان فرمودند ... آن در زمره باطل و لهو است ... [7] و روایت اعمش که در آن امام صادق (ع) در بیان موارد گناهان کبیره این را می فرمایند: کار های لهوی که انسان را از ذکر خدا باز می دارند مانند غناء و نواختن اوتار (نوعی آلت موسیقی) ... [8] روایت اعمش علاوه بر اینکه حرام بودن هر لهوی را بیان می دارد از موسیقی به طور مخصوص اسم می برد در روایات دیگری نیز از موسیقی نام برده شده مثل روایتی از امام صادق(ع) که می فرمایند: «آلات ساز و آواز، از عمل شیطان است پس هر چه در زمین از این نوع وجود دارد از ناحیه ی شیطان است.» [9] و از پیامبر اکرم(ص) نیز روایت شده که فرموده اند: «شما را از مزمار و کوبات (آلات موسیقی) نهی می کنم.» [10] [11] در باره رقص نیز علاوه بر اینکه بسیاری از فقها آن را نیز از مصادیق لهو می دانند روایتی در کتاب کافی با سند معتبر نقل شده است که امام صادق (ع) از قول پیامبر (ص) می فرمایند: شما را از رقص [12] و ... نهی می کنم. این روایت نشان از نا پسند بودن این عمل نزد پیامبر دارد و از آنجا که سندش بر خلاف روایات دیگر، معتبر است، بر نقل های تاریخی دیگر مقدم است. به هر با توجه به این روایات، این وظیفه فقیه است که با دقت لازم، جمع بندی خود را از مستندات موجود به صورت فتوا بیان کند و وظیفه مقلد است که از آنها تبعیت کند.
با توجه به نکاتی که ذکر شد، در زمینه حکم موسیقی و رقص اختلاف نظر هایی بین فقها وجود دارد و هر کس با توجه به نظر مرجع تقلید خود باید عمل نماید تا در مقابل خداوند معذور باشد.
نظر فقها درباره رقص
برخی مثل امام (ره) و آیت الله خامنه ای رقص را اگر باعث تحریک شهوت، ارتکاب گناه و یا ترتیب مفسده شود و یا زن در بین مردان نامحرم برقصد، حرام می دانند بنابر این اگر رقصی چنین خصوصیاتی را نداشته باشد حرام نیست. اما برخی؛ مثل آیت الله صافی و فاضل و مکارم تنها رقص زن برای شوهر را جایز می دانند. [13] روشن است که در این حکم فرقی بین مجلس عروسی و غیر آن نیست.
نظر فقها درباره موسیقی
اکثر مراجع معیار در حرمت موسیقی را مطرب و لهوی بودن آن می دانند [14] یعنی اگر موسیقیی لهوی و مطرب نباشد حرام نیست البته بعضی مراجع مثل آیت الله مکارم و تبریزی و سیستانی تنها لهوی بودن را معیار حرمت موسیقی دانسته اند. [15] در بحث موسیقی نیز مراجع فرقی بین مجالس عروسی و غیر آن و استفاده از دف و غیر آن نگذاشته اند و تشخیص مصداق انواع موسیقی به عهده خود مقلد می باشد که با توجه به معیارهای موجود از طرف شرع مقدس، تشخیص بدهد موسیقیی حرام است یا حرام نیست و طبق آن عمل کند. [16]
با توجه به آن چه گفته شد نتایج زیر را به این ترتیب بیان می کنیم:
1. خوب است که مجلس عروسی به صورت شاد و پر شور برگزار شود.
2. شادی و نشاط عروسی می تواند به صورت های زیر اجرا شود:
الف. استفاده از افراد خوش صوت برای خواندن اشعار در مدح اهل بیت (ع) و اشعار فکاهی و طنز.
ب. استفاده از گروه های تئاتر و نمایش های کمدی. [17]
ج. استفاده از موسیقی های غیر حرام.
3. شور عروسی نباید حرامی در پی داشته باشد چرا که توجه به حرمت، بسیار مهمتر از توجه به شادی و نشاط عروسی است. حرام هایی که باید هر کس با توجه به نظر مرجع تقلید خود آنها را رعایت کند عبارتند از:
الف. مزاحمت و آزار مردم و همسایه ها.
ب. گوش دادن به موسیقی حرام.
ج. رقص های حرام و تماشای آن و حضور در مجلسی که تایید آن به حساب می آید.
د. اختلاط های حرام زن و مرد و نگاه های حرام.
تا به حال حکم مجالس عروسی کنونی با توجه به اختلاف فتوای مراجع مشخص شد. اما حضور در این مراسم چه حکمی دارد؟ نظر همه مراجع در این مورد اینست که اگر شخص احتمال تاثیر می دهد، با فراهم بودن شرایط، نهی از منکر کند و اگر نمی پذیرند – چنانچه حضور شخص باعث استماع موسیقی حرام یا تایید گناه می گردد- باید مجلس را ترک کند مگر آنکه عسر و حرج پیش آید. [18]
بدیهی است که صرف بوجود آمدن کدورت بین فامیل ها توجیهی برای گناه و شرکت در مجالس گناه نمی شود مگر آنکه عسر و حرج پیش آید.
[1] نک: اصفهانی، ابو الفرج، اغانی، ج 2، ص 175، استفاده شده از مقاله: قاضی زاده، کاظم، غناء از دیدگاه اسلام، مجله فقه، شماره 4-5، تابستان و پاییز 1374.
[2] تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج 2، ص 207، دار المعارف، مصر، 1385 ق. شبیه به این روایت را ببینید در: شیخ وسی، امالی، ص 518، انتشارات دار الثقافه، قم، 1414 ق.
[3] تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج 2، ص 206.
[4] اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج1، ص 359، مکتبه بنی هاشم، تبریز، 1381، ق.
[5] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 6، ص331، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق.
[6] شیخ انصاری، المکاسب، ج 1، ص 296، مجمع الفکر الاسلامی، قم، 1428 ق.
[7] عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج 17، ص 308، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق.
[8] عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج 15، ص331.
[9] . عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج 17، ص313.
[10] . همان.
[11] استفاده شده از سؤال 388 (سایت: 401).
[12] عبارت اصلی روایت: انهاکم عن ال زفن ... است که به معنای رقص آمده است اما مرحوم فیض درکتاب الوافی ج 17 ، ص 211 ، ذیل این روایت گفته است: الزفن: اللعب و الدف و یزفون: یرقصون.
[13] حسینی، سید مجتبی، رساله دانشجویی، ص 181، دفتر نشر معارف، چاپ پنجم، 1385 ش.
[14] برای اطلاع بیشتر از حکم موسیقی حرام و حلال به سؤالات 1004 مراجعه کنید.
[15] همان، ص 172.
[16] استفاده شده از سوال 3553 (سایت: 3807).
[17] استفاده شده از سوال 2857 (سایت: 3092).
[18] حسینی، سید مجتبی، رساله دانشجویی، ص 177.