جستجوی پیشرفته
بازدید
11875
آخرین بروزرسانی: 1393/09/17
خلاصه پرسش
نظریه منفعت‌گرایی را که در اخلاق مطرح شده، چگونه ارزیابی می‌کنید؟
پرسش
نظریه منفعت‌گرایی را که در اخلاق مطرح شده، چگونه ارزیابی می‌کنید؟
پاسخ اجمالی
مکتب منفعت‌گرایی، سعادت را در لذت و منفعت گروهی، و آن‌را ملاک اخلاق می‌داند؛ یعنی کاری که بیشترین لذت و منفعت را برای بیشتر افراد جامعه داشته باشد، خوب است.
توجه به حبّ ذات و کمالات ذات و احساسات گروهی از نقاط مثبت این نظریه و نداشتن مبنایی صحیح برای درک منفعت و خیر حقیقی و نیز توجه نداشتن به منافع و کمالات ابدی و جاویدان از نقاط ضعف آن است.
پاسخ تفصیلی
یکی از مکاتب اخلاقی؛ مکتب منفعت‌گرایی است؛ مکتب منفعت‌گرایی، سعادت را در لذت و منفعت جمعی را ملاک اخلاق می‌داند؛ یعنی کاری که بیشترین لذت و منفعت را برای بیشترین افراد جامعه داشته باشد، خوب است.[1] به دیگر سخن؛ معیار ارزیابی اخلاقیِ هر فعلی از افعال ارادی انسان، میزان منفعت عمومی حاصل از آن است. فعلی را می‌توان دارای خیر اخلاقی دانست که با انجام آن منفعتی عائد دیگران شود و در مقابل، یک کار تنها زمانی از نظر اخلاقی شرّ محسوب می‌شود که چنین نباشد.
به این مکتب اخلاقی؛ سودگرایی عمل‌نگر در فرااخلاق نیز گفته می‌شود تا از سودگرایی عام[2] و سودگرایی قاعده‌نگر[3] جدا شود.[4]
در واقع منفعت‌گرایی، خمیر مایه خود را از لذت‌گرایی دریافت می‌کند و آن‌را به سوی جمع هدایت می‌کند و قصد دارد اشکال لذت‌گرایی اپیکوری که لذت فرد را مطرح می‌ساخت، برطرف سازد. لاک و هیوم و اصحاب دائرة المعارف فرانسه را می‌توان منشأ این مکتب قلمداد کرد.[5]
بیشتر فیلسوفان اخلاق، جان لاک را بنیانگذار منفعت‌گرایی جدید می‌شناسند. وی لذت و فایده و حقوق طبیعی را ملاک اخلاق می‌داند.[6]
جرمی بنتام(1748 – 1832م) و جان استوارت میل(1806 – 1873م)، نظریه‌پردازان مهم این مکتب هستند[7] و شاید بتوان گفت که فرق بنتام و میل در این است که بنتام، منفعت عمومی را وسیله منفعت فردی و میل، منفعت عمومی را مطلوب می‌داند.[8]
پس از این دو فیلسوف، سیج‌ویک سعی کرد که با توجه به نقاط ضعف این نظریه، یک فایده‌مندی شهودگرا ارائه کند که آن هم به نوبه خود نظریه کامل و تمامی نبود.[9]
اصل‌های نظریه بنتام عبارت است از:
1. طبیعت، انسان را فرمانبردار دو خداوندگار قرار داده است: لذت و اَلم(رنج)؛
2. لذت و الم همان چیزهایی هستند که انسان آنها را احساس می‌کند و فهم آنها به بحث فلسفی نیاز ندارد؛
3. اعمال اخلاقی، اعمالی هستند که بیشترین لذت را به دنبال داشته باشند و اعمال ناشایست یا غیر اخلاقی، آن اعمالی هستند که موجب کاهش این لذت باشند.
4. بیشترین خوبی باید برای تمام افراد جامعه بشری باشد (اصل فایده‌مندی)؛
5. پس، اصل واحد این است که بیشترین میزان خوشی و خوشبختی افراد یا جامعه، تنها هدف مطلوب عمل است؛
6. لذت مطلوب، هفت ویژگی دارد: شدّت، مدّت، قطعیت، دوری و نزدیکی(نقد و نسیه)، باروری(لذت‌های دیگری را به دنبال خود بیاورد)، خلوص (بدون الم و یا کم الم)، دامنه شمول(بیشترین افراد جامعه را در برگیرد).
7. معیار در منافع، منافع شخصی و گروهی است. البته معیار سنجش، منافع شخصی است ولی انسان هیچ‌گاه از انگیزه‌های خیرخواهی و همدلی خالی نیست.[10]
جان استوارت میل، ضمن نقد نظریه بنتام و بر شمردن نقاط ضعف آن، سعی در تکمیل نظریه منفعت‌گرایی داشت. لذا اشکال‌هایی بر نظریه بنتام وارد کرد و اموری را افزود.[11] یکی از اشکالات استوارت میل عبارت است از: خودخواهانه بودن نظریه بنتام به دلیل توجه صِرف به لذت و رنج شخصی و عدم توجه به وجدان و کمال‌طلبی روحانی.
برخی از اموری که استوارت میل بر نظریه بنتام افزود:
1. توجه به چگونگی لذت و برتری لذت‌های روحی بر لذت‌های دیگر؛ زیرا پایدارتر و امنتر هستند و آسان‌تر به دست می‌آیند.
2. ترجیح امور معنوی بر امور مادی؛ از این‌رو؛ سقراط با درد و رنج، بهتر از نادان در ناز و نعمت است.
3. انسان یک موجود اجتماعی است و احساسات گروهی در نهاد او ریشه دارند و با تعلیم و تربیت و تمدن رشد می‌کند و همین امر موجب می‌شود که اصل فایده‌مندی بیشترین خوشی و لذت برای بیشترین افراد، هدف نهایی فعل او باشد.
ارزیابی و نقد مکتب منفعت‌گرایی
نکته مثبت و مورد پذیرش در نظریه منفعت‌گرایی، توجه به حبّ ذات و حبّ کمالات و منافع ذات است و نیز توجه به احساسات گروهی و عواطف انسانی است،[12] ولی روشن است که مصداق واقعی لذت و منفعت و رنج و ضرر، مبانی صحیحی را در هستی‌شناسی و انسان‌شناسی می‌طلبد که این نظریه از آن بی‌بهره است.
در نظریه بنتام؛
الف. به کمالات و منافع ابدی و اخروی توجه نشده و تنها بر منافع دنیوی تکیه کرده است. اگر بنا است میزان و معیار ارزش اخلاقی را در میزان سود و لذت حاصله از آن جستجو کنیم، چرا نباید سود اخروی و آن جهانی آنها را نیز مورد توجه قرار دهیم؟ اگر شدت و قوت را به عنوان یکی از معیارهای محاسبه لذات می‌دانیم، آیا لذات اخروی نسبت به لذات دنیوی شدیدتر و قوی‌تر نیستند؟ اگر مدت و دوام لذت و سود اعمال را به عنوان یکی از معیارهای هفتگانه برای سنجش میزان سود اعمال معرفی می‌کنیم چرا نباید سودها و لذایذ اخروی را، که به مراتب پایدارتر و مداوم‌تر از هر نوع سود و لذت دنیوی هستند، به حساب آوریم؟
ب. در موارد دوگانگی ملاک‌های هفت‌گانه راه‌حلی ارائه نشده است.
ج. عواطف و احساسات غیر منفعت‌گرایانه نیز نادیده گرفته شده است.[13]
د. مستلزم نوعی هرج و مرج اخلاقی است؛ اگر انسان در هر موقعیت جزئی به منظور تأمین منافع شخصی خود به اصول کلی متمسک شود، این خطر را در پی ‌دارد که ممکن است افراد دیگر در مواقع دیگر، با تمسک به همان اصول، علیه خود وی استناد کنند. به تعبیر دیگر؛ تمسک به این نظریه ممکن است به خلاف مقصود بیانجامد. و نوعی هرج و مرج اخلاقی را در جامعه حاکم کند.[14]
در نظریه میل هم اگرچه به چگونگی امور معنوی توجه شده است ولی، اولا: مبنای اصالت حس هیچ‌گاه نمی‌تواند حقایق هستی و انسان را در قلمرو گسترده‌ای دریابد تا بر اساس آن، نفع‌ها و ضررهای ابدی را تشخیص دهد.
ثانیا. ترجیح دیگران بر خود، توجیه منطقی پیدا نکرده است و احساسات گروهی و اجتماعی، مطلبی اضافه بر عاطفه و وجدان که مکتب عاطفه‌گرایی بیان کرده است، ندارد.[15]
 

[1]. معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، ص 134، قم، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1384ش.
[2]. در سودگرایی عام؛ نوع عمل(عمل از هرکس که سر بزند چه آثاری دارد) مطرح است. سودگرایی عام معتقد است که در هر اوضاع و احوالی نباید پرسید کدام عمل بهترین نتایج را دارد و درباره قواعد نیز صحبت نمی‌کند. ر.ک: فرانکنا، ویلیام، فلسفه اخلاق، ترجمه، صادقی، هادی، ص 91 – 95، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ اول، 1376ش؛ معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، ص 169.
[3]. نظریه سودگرایی قاعده‌نگر؛ قواعد را محور اساسی اخلاق می‌داند و معتقد است که همیشه باید با توسل به یک قاعده، وظیفه خود را در امور جزئی مشخص کنیم، و ملاک انتخاب قواعد نیز بیشترین خیر عمومی بر «هرکس» می‌باشد. فرق سودگرای عمل‌گرا با سودگرای قاعده‌نگر در این نیست که عمل‌نگر به هیچ وجه از قاعده استفاده نمی‌کند، بلکه برداشت آنها از قاعده متفاوت است. ر.ک: فرانکنا، ویلیام، فلسفه اخلاق، ص 98 و 399؛ وارنوک، فلسفه اخلاق(مجموعه مقالات)، ص 39 – 48، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1380ش؛ معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، ص 170.
[4]. معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، ص 169.
[5]. ادواردز، پل، فلسفه اخلاق، ترجمه، رحمتی، انشاءالله، ص 117، تهران، انتشارات تبیان، چاپ اول، 1378ش؛ مصباح یزدی، محمدتقی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، تحقیق و نگارش، شریفی، احمدحسین، ص 165، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، 1387ش.
[6]. ادواردز، پل، فلسفه اخلاق، ص 104 – 105؛ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج 5 (فیلسوفان انگلیسی)، ترجمه، اعلم، امیر جلال الدین، ص 141، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، 1362ش؛ معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، ص 134.
[7]. نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص 176؛ معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، ص 135.
[8]. معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، ص 135.
[9]. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه، خرمشاهی، بهاءالدین، ج 8، ص 113 – 114، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، 1370ش.
[10]. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج 8، ص 23 – 33؛ یوسف کرم، تاریخ الفلسفة الحدیثة، ص 332 – 333، مصر، دارالمعارف، چاپ چهارم، 1966م؛ فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ص 464، تهران، انتشارات زوّار، چاپ دوم، 1376ش؛ لین. و. لنکستر، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه، رامین، علی، ص 121 – 125، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1362ش.
[11]. ر.ک: ادواردز، پل، فلسفه اخلاق، ص 120 – 121؛ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج 8، ص 44 – 50؛ تاریخ الفلسفة الحدیثة، ص 348 – 349؛ سیر حکمت در اروپا، ص 481؛ معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، ص 136.
[12]. معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، ص 137.
[13]. همان.
[14]. نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص 190 – 191؛ مک‌اینتایر، اَلِسدر، تاریخچه فلسفه اخلاق، ترجمه رحمتی، انشاء الله، ‌ص 452، تهران، حکمت، 1379ش.
[15]. معلمی، حسن، فلسفه اخلاق، ص 137؛ نیز ر.ک: نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص 198 – 201.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها