لطفا صبرکنید
بازدید
12262
12262
آخرین بروزرسانی:
1393/10/05
کد سایت
fa47439
کد بایگانی
58397
نمایه
تنافی نداشتن حفظ پیامبر اسلام(ص) با شهادت یا رحلت آنحضرت
طبقه بندی موضوعی
تفسیر|بیماری، رحلت و وفات
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
قرآن صریحاً میفرماید؛ پروردگار، از پیامبر(ص) در مقابل دشمنانش محافظت خواهد کرد. با این تضمین، چگونه شهادت پیامبر(ص) به دست دشمنانش را توجیه میکنید؟
پرسش
در بحث پیرامون رحلت و یا شهادت حضرت رسول(ص)، نظر غالب علما بر شهادت ایشان است که ایشان توسط سم، مسموم شده و به شهادت رسیدهاند. آیا پذیرفتن شهید شدن آنحضرت با متن آیه 67 سوره مائده که خداوند میفرماید «والله یعصمک من الناس» تناقض ندارد؟
پاسخ اجمالی
اعتقاد به شهادت پیامبر اسلام(ص)، در شیعه و اهل سنت، طرفدارانی دارد و روایاتی نیز این مطلب را اثبات میکند.[1]
اما شاید برخی آیه ذیل را منافی با پذیرش شهادت حضرتشان بدانند:
«اى پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه میدارد. آرى، خدا گروه کافران را هدایت نمیکند».[2]
در این آیه تصریح شده که خداوند پیامبر را از گزند مردمان حفظ میکند. پس چگونه دشمنی توانسته از سد محافظتی پروردگار گذشته و ایشان را مسموم کند؟!
در پاسخ به این ابهام باید گفت:
1. بنابر روایات؛ این آیه در مورد اعلان جانشینی امام علی(ع) توسط پیامبر(ص) در غدیر خم بوده و خداوند تضمین میدهد که در ادای این وظیفه، پیامبر خود را حمایت خواهد کرد و او را از گزند مردم حفظ خواهد نمود.
امام باقر(ع) میفرماید:
«زمانی که خداوند به پیامبر وحی کرد؛ علی را جانشین خود قرار ده، ایشان ترسید که مبادا این مطلب بر تعدادی از اصحابش سخت آید [و مشکلی را ایجاد کنند] اما خداوند او را به اعلان جانشینی فراخواند [و گفت که او را از گزند دیگران حفظ میکند]».[3]
روایات دیگری نیز بر این مطلب وجود دارد.[4]
بنابر این، تعبیر موجود در آیه، اشاره به همین مورد خاص بوده و طبیعتاً همه دورانها و زمانها را شامل نمیشود[5] و در نتیجه منافاتی با شهادت ایشان ندارد.
2. در روایت دیگری میخوانیم: «وقتى این آیه نازل شد، پیامبر به چند تن از اصحاب که از او پاسدارى و محافظت میکردند، فرمود: به جاهاى خود بروید؛ زیرا خداوند مرا از شرّ دشمنان حفظ میکند».[6]
این روایت با اینکه اشارهای به داستان غدیر یا واقعهای دیگر ندارد، اما باز هم به نظر میرسد که در موقعیت خاصی نازل شده باشد؛ زیرا عموماً برای پیامبر(ص) محافظی وجود نداشته و تنها در شرائطی خاص، افرادی حفاظت از جان ایشان را بر عهده میگرفتند.
بر این اساس، این روایت هم نشانگر آن نیست که پروردگار در آیه مورد نظر تضمینی دائمی برای محافظت از جان پیامبر(ص) در مقابل دشمنان داده است.
3. با اینکه برخی مفسران، آیه را به گونهای تفسیر کردهاند که براساس آن نمیتوان شهادت پیامبر(ص) را پذیرفت،[7] اما باید توجه داشت که خود قرآن نیز در آیاتی، شهادت حضرتشان را محتمل میداند:
«و محمد، جز فرستادهاى که پیش از او [هم] پیامبرانى [آمده و] گذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمیگردید؟ ...».[8]
از این آیه به دست میآید که فرض و احتمال شهادت برای پیامبر(ص) نیز وجود دارد. علاوه بر این میدانیم که در بسیاری از جنگها، آسیبهای جسمی بسیاری به پیامبر اسلام وارد شده است و اگر قرار باشد تضمین محافظت پروردگار از ایشان را عمومیت بخشیم تمام این موارد قطعی تاریخی زیر سؤال میرود.
اما شاید برخی آیه ذیل را منافی با پذیرش شهادت حضرتشان بدانند:
«اى پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه میدارد. آرى، خدا گروه کافران را هدایت نمیکند».[2]
در این آیه تصریح شده که خداوند پیامبر را از گزند مردمان حفظ میکند. پس چگونه دشمنی توانسته از سد محافظتی پروردگار گذشته و ایشان را مسموم کند؟!
در پاسخ به این ابهام باید گفت:
1. بنابر روایات؛ این آیه در مورد اعلان جانشینی امام علی(ع) توسط پیامبر(ص) در غدیر خم بوده و خداوند تضمین میدهد که در ادای این وظیفه، پیامبر خود را حمایت خواهد کرد و او را از گزند مردم حفظ خواهد نمود.
امام باقر(ع) میفرماید:
«زمانی که خداوند به پیامبر وحی کرد؛ علی را جانشین خود قرار ده، ایشان ترسید که مبادا این مطلب بر تعدادی از اصحابش سخت آید [و مشکلی را ایجاد کنند] اما خداوند او را به اعلان جانشینی فراخواند [و گفت که او را از گزند دیگران حفظ میکند]».[3]
روایات دیگری نیز بر این مطلب وجود دارد.[4]
بنابر این، تعبیر موجود در آیه، اشاره به همین مورد خاص بوده و طبیعتاً همه دورانها و زمانها را شامل نمیشود[5] و در نتیجه منافاتی با شهادت ایشان ندارد.
2. در روایت دیگری میخوانیم: «وقتى این آیه نازل شد، پیامبر به چند تن از اصحاب که از او پاسدارى و محافظت میکردند، فرمود: به جاهاى خود بروید؛ زیرا خداوند مرا از شرّ دشمنان حفظ میکند».[6]
این روایت با اینکه اشارهای به داستان غدیر یا واقعهای دیگر ندارد، اما باز هم به نظر میرسد که در موقعیت خاصی نازل شده باشد؛ زیرا عموماً برای پیامبر(ص) محافظی وجود نداشته و تنها در شرائطی خاص، افرادی حفاظت از جان ایشان را بر عهده میگرفتند.
بر این اساس، این روایت هم نشانگر آن نیست که پروردگار در آیه مورد نظر تضمینی دائمی برای محافظت از جان پیامبر(ص) در مقابل دشمنان داده است.
3. با اینکه برخی مفسران، آیه را به گونهای تفسیر کردهاند که براساس آن نمیتوان شهادت پیامبر(ص) را پذیرفت،[7] اما باید توجه داشت که خود قرآن نیز در آیاتی، شهادت حضرتشان را محتمل میداند:
«و محمد، جز فرستادهاى که پیش از او [هم] پیامبرانى [آمده و] گذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمیگردید؟ ...».[8]
از این آیه به دست میآید که فرض و احتمال شهادت برای پیامبر(ص) نیز وجود دارد. علاوه بر این میدانیم که در بسیاری از جنگها، آسیبهای جسمی بسیاری به پیامبر اسلام وارد شده است و اگر قرار باشد تضمین محافظت پروردگار از ایشان را عمومیت بخشیم تمام این موارد قطعی تاریخی زیر سؤال میرود.
[2]. مائده، 67.
[3]. ابن طاووس، علی بن طاووس، سعد السعود للنفوس منضود، ص 69، دار الذخائر، قم، چاپ اول، بیتا؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، ج 3، ص 588، احمد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
[4]. ر.ک: عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 331، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق؛ حسکانی، عبید الله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، محقق، مصحح، محمودی، محمدباقر، ج 1، ص 256، تهران، التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
[5]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 42، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[6]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 199، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 2، ص 299، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، 1404ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 3، ص 345، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
روایات مشابه دیگری در همین زمینه وجود دارد. ر.ک: زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 1، ص 659، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 4، ص 91، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
روایات مشابه دیگری در همین زمینه وجود دارد. ر.ک: زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 1، ص 659، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 4، ص 91، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
[7]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 12، ص 401، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[8]. آل عمران، 144.
نظرات