لطفا صبرکنید
بازدید
7523
7523
آخرین بروزرسانی:
1396/06/23
کد سایت
fa56351
کد بایگانی
69222
نمایه
به غنیمت گرفتن اموال کافر حربی
اصطلاحات
یتیم
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
در اسلام توصیه شده که مال یتیم را به نفع خود مصادره نکنید. پس چرا پیامبر(ص) و مسلمانان در نبردهای خود بعد از کشتن دشمنان، اموال آنان را به غنیمت گرفته و به فرزندان یتیمشان بازنمیگرداندند؟!
پرسش
در قرآن آمده است که مال یتیم نخورید. پس چرا در جنگها پیامبر اسلام(ص) و علی(ع) غنیمت میگرفتند در حالی که با کشته شدن کافر، اموالش به وارثش میرسید؟
پاسخ اجمالی
1. با اینکه قرآن میفرماید مال یتیم را نخورید[1] ولی قیاس آن با اموال کافر حربی از جهت منطقی اشتباه است؛ چون خود قرآن در جای دیگری تمام اموال کافر حربی را در صورتی که با مسلمانان به نبرد برخیزند، از آنِ مسلمانان میداند:[2] «و زمینها و خانهها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و [همچنین] زمینى را که هرگز در آن گام ننهاده بودید و خداوند بر هر چیز تواناست».[3]
لذا فقها گفتهاند اگر مسلمانان به امر [پیامبر(ص) یا] امام(ع) با کافر حربى جنگ کنند، چیزهایى که در جنگ بدست میآورند به آنها غنیمت گفته میشود. و کفار حربى کسانى هستند که خون و مالشان و نیز اسیر کردن زنان و کودکانشان حلال باشد ...[4]
ناگفته نماند؛ کافر حربى که در سرزمین کفر، مسلمان شده، در صورت چیره شدن مسلمانان بر آن سرزمین، جان و اموال منقول وى مانند اثاث منزل، وسیله نقلیه، جواهر آلات و ... محفوظ و محترم است و تعرّض به آنها جایز نیست، لیکن اموال غیر منقولش مانند زمین و خانه، غنیمت مسلمانان است.[5]
2. انگیزه و هدف جهاد، از بین بردن توطئهها و موانعی است که دشمنان در مسیر پیشرفت اسلام ایجاد میکردند. از طرف دیگر میبینیم غیر مسلمانانی که شرایط اسلام را رعایت میکردند با همان عقیده خود آزادانه در پناه قدرت اسلام در کنار مسلمانان زندگی میکردند و در مواقع زیادی با پیامبر(ص) و امامان(ع) به سؤال و جواب و بحث و مناظره درباره مسائل دینی خود میپرداختند و بر دین خود باقی بودند.[6] در همین راستا اموال این دسته از کفار نیز به فرزندان یتیمشان منتقل میشد.
در پایان بیان این نکته ضروری است که قاعده عرفی پذیرفته شده در جنگها این است که جنگجویان، جان و مال خود را با ورود به نبرد در معرض خطر میانداختند بدین ترتیب که با کشته شدن فرد جنگجو و یا فرار او از صحنه نبرد، اموالش به دست دشمن میرسد و اساساً ارثی باقی نمیماند تا در آن دخل و تصرفی انجام شود. به عبارت دیگر، شخص با ورود به جنگ همانطور که جان خود را به خطر انداخته بود، پذیرفته است که مالش در صورت شکست به دست دشمن بیفتد و بر همین اساس، خود جنگجو مال خود را نابود کرده و آنچه در نبرد از دست داده، عرفاً از اموالی به شمار نمیآمده که به یتیمانش منتقل شود و به همین دلیل در اینگونه موارد، تصرف در مال یتیم معنایی نخواهد داشت.
لذا فقها گفتهاند اگر مسلمانان به امر [پیامبر(ص) یا] امام(ع) با کافر حربى جنگ کنند، چیزهایى که در جنگ بدست میآورند به آنها غنیمت گفته میشود. و کفار حربى کسانى هستند که خون و مالشان و نیز اسیر کردن زنان و کودکانشان حلال باشد ...[4]
ناگفته نماند؛ کافر حربى که در سرزمین کفر، مسلمان شده، در صورت چیره شدن مسلمانان بر آن سرزمین، جان و اموال منقول وى مانند اثاث منزل، وسیله نقلیه، جواهر آلات و ... محفوظ و محترم است و تعرّض به آنها جایز نیست، لیکن اموال غیر منقولش مانند زمین و خانه، غنیمت مسلمانان است.[5]
2. انگیزه و هدف جهاد، از بین بردن توطئهها و موانعی است که دشمنان در مسیر پیشرفت اسلام ایجاد میکردند. از طرف دیگر میبینیم غیر مسلمانانی که شرایط اسلام را رعایت میکردند با همان عقیده خود آزادانه در پناه قدرت اسلام در کنار مسلمانان زندگی میکردند و در مواقع زیادی با پیامبر(ص) و امامان(ع) به سؤال و جواب و بحث و مناظره درباره مسائل دینی خود میپرداختند و بر دین خود باقی بودند.[6] در همین راستا اموال این دسته از کفار نیز به فرزندان یتیمشان منتقل میشد.
در پایان بیان این نکته ضروری است که قاعده عرفی پذیرفته شده در جنگها این است که جنگجویان، جان و مال خود را با ورود به نبرد در معرض خطر میانداختند بدین ترتیب که با کشته شدن فرد جنگجو و یا فرار او از صحنه نبرد، اموالش به دست دشمن میرسد و اساساً ارثی باقی نمیماند تا در آن دخل و تصرفی انجام شود. به عبارت دیگر، شخص با ورود به جنگ همانطور که جان خود را به خطر انداخته بود، پذیرفته است که مالش در صورت شکست به دست دشمن بیفتد و بر همین اساس، خود جنگجو مال خود را نابود کرده و آنچه در نبرد از دست داده، عرفاً از اموالی به شمار نمیآمده که به یتیمانش منتقل شود و به همین دلیل در اینگونه موارد، تصرف در مال یتیم معنایی نخواهد داشت.
[1]. نساء، 2، 6 و 10.
[2]. نک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 436، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج 4، ص 230، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[3]. احزاب، 27.
[4]. امام خمینی، نجاة العباد، ص 191، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1422ق؛ نیز نک: نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 39، ص 265، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق؛ طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی (المحشّٰی)، ج 4، ص 230 – 231، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[5]. جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 21، ص 143.
نظرات