لطفا صبرکنید
بازدید
9927
9927
آخرین بروزرسانی:
1394/02/05
کد سایت
fa58296
کد بایگانی
71565
نمایه
دیدگاه فقهای شیعه درباره علمای اهل سنت
طبقه بندی موضوعی
شیعه آماج تهمتها
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چرا فقهای شیعه در کتابهای خود، اهل سنت را بدترین دشمنان خود اعلام کرده و از آنان با عباراتی چون «عامه» و «نواصب» یاد میکنند؟
پرسش
برخی ادّعا میکنند، کتابهای معتبر شیعه و اقوال فقهاى ایشان بر این نکته صراحت دارند که تنها دشمن شیعه، سنّیان هستند؛ از همین رو آنها را «عامّه» و «نواصب» میخوانند. آیا چنین چیزی درست است و شیعه چنین نگاهی نسبت به اهل سنت دارد؟
پاسخ اجمالی
الف. این سخنان؛[1] تبلیغاتی جهت از بینبردن وحدت مسلمانان است؛ چرا که علماى شیعه - با آنکه در مورد اعتقادات اهل سنت تردیدی ندارند - چنین چیزی را در کتابهای خود نمیگویند، حتی در موارد بسیاری، اهل سنّت را در کتابهاى خود برادران خویش میخوانند و احادیث ائمّه اهل بیت(ع) به حُسن معاشرت با اهل سنّت و دوستى با ایشان تشویق میکنند.
معاویة بن وهب میگوید: به امام صادق(ع) گفتم: در رفتار خویش با مردم کوى و برزنمان که بر آیین ما نیستند چگونه باشیم؟ آنحضرت فرمود: «به پیشوایان خود که از آنها پیروى میکنید بنگرید و همان کنید که آنها میکنند، به خدا سوگند که ایشان بیماران آنها را عیادت میکنند و به تشییع جنازهشان میروند و به آنها یا بر آنها گواهى میدهند و امانتشان را ادا میکنند».[2]
عبدالله بن سنان میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: «شما را به تقواى خدای عزّ و جلّ سفارش میکنم و اینکه مردم را بر دوش خود حمل نکنید که خوار میشوید. خداوند تبارک و تعالى در قرآن میفرماید: با همه مردم به خوبى گفتوگو و معاشرت کنید[3]». سپس فرمود: «بیماران ایشان را عیادت کنید و در تشییع جنازهشان شرکت کنید و به آنها و بر آنها گواهى دهید و در مساجدشان همراه ایشان نماز گزارید».[4]
شیخ محمّد ابوزهره اعتراف میکند که شیعیان به اهل سنّت دوستى میورزند، نه نفرت. او میگوید: «هم اکنون امامیه اثناعشرى در عراق یافت میشود و شیعیان در عراق، که شمارى نزدیک به نیم دارند، در اعتقادات، نظم، احوال شخصى، ارث، وصیت، اوقاف، زکات و همه عبادات به مقتضاى مذهب اثناعشرى رفتار میکنند. بیشتر مردم ایران نیز چنین هستند، و شمارى از شیعیان در سرزمینهاى سوریه، لبنان و بسیارى از کشورهاى اسلامى پراکندهاند و به همسایگان سنّى خود دوستى میورزند و از کینهتوزى کناره میگیرند».[5]
ب. «عامه» به معنای اکثریت در مقابل خاصه به معنای اقلیت است؛ چون شیعیان همواره در اقلیت بودند و حکومت نیز در دست آنان نبود؛ از اینرو به اهل سنت، «عامّه» میگفتند.[6] به علاوه؛ شیعه تمام اهل سنت را از نواصب نمیشمرد و این موضوع کراراً در کتابهای شیعی بیان شده است. ر.ک: «معنای ناصبی و سلفی»، سؤال 42958.
معاویة بن وهب میگوید: به امام صادق(ع) گفتم: در رفتار خویش با مردم کوى و برزنمان که بر آیین ما نیستند چگونه باشیم؟ آنحضرت فرمود: «به پیشوایان خود که از آنها پیروى میکنید بنگرید و همان کنید که آنها میکنند، به خدا سوگند که ایشان بیماران آنها را عیادت میکنند و به تشییع جنازهشان میروند و به آنها یا بر آنها گواهى میدهند و امانتشان را ادا میکنند».[2]
عبدالله بن سنان میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: «شما را به تقواى خدای عزّ و جلّ سفارش میکنم و اینکه مردم را بر دوش خود حمل نکنید که خوار میشوید. خداوند تبارک و تعالى در قرآن میفرماید: با همه مردم به خوبى گفتوگو و معاشرت کنید[3]». سپس فرمود: «بیماران ایشان را عیادت کنید و در تشییع جنازهشان شرکت کنید و به آنها و بر آنها گواهى دهید و در مساجدشان همراه ایشان نماز گزارید».[4]
شیخ محمّد ابوزهره اعتراف میکند که شیعیان به اهل سنّت دوستى میورزند، نه نفرت. او میگوید: «هم اکنون امامیه اثناعشرى در عراق یافت میشود و شیعیان در عراق، که شمارى نزدیک به نیم دارند، در اعتقادات، نظم، احوال شخصى، ارث، وصیت، اوقاف، زکات و همه عبادات به مقتضاى مذهب اثناعشرى رفتار میکنند. بیشتر مردم ایران نیز چنین هستند، و شمارى از شیعیان در سرزمینهاى سوریه، لبنان و بسیارى از کشورهاى اسلامى پراکندهاند و به همسایگان سنّى خود دوستى میورزند و از کینهتوزى کناره میگیرند».[5]
ب. «عامه» به معنای اکثریت در مقابل خاصه به معنای اقلیت است؛ چون شیعیان همواره در اقلیت بودند و حکومت نیز در دست آنان نبود؛ از اینرو به اهل سنت، «عامّه» میگفتند.[6] به علاوه؛ شیعه تمام اهل سنت را از نواصب نمیشمرد و این موضوع کراراً در کتابهای شیعی بیان شده است. ر.ک: «معنای ناصبی و سلفی»، سؤال 42958.
[1]. ادعایی که در پرسش به آن اشاره شده است از نویسنده کتاب «للَّهِ ثُمّ للتاریخ» است؛ کتاب «اهلبیت از خود دفاع میکند» ترجمه شده همین کتاب است. ر.ک: آل محسن، على، آژیر، حمیدرضا، افشاى یک توطئه (پاسخى به کتاب اهل بیت(ع) از خود دفاع میکنند)، ص 9 – 11، تهران، نشر مشعر، چاپ دوم، 1385ش.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 635، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. بقره، 83.
[4]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 8، ص 301، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[5]. ابوزهره، محمد، تاریخ المذاهب الاسلامیه فی السیاسة و العقائد و تاریخ المذاهب الفقهیة، ص 46، قاهره، دارالفکر العربی، بیتا.
[6]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، ص 329، مشهد، آستان قدس رضوى، چاپ دوم، 1372ش.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات