جستجوی پیشرفته
بازدید
23866
آخرین بروزرسانی: 1394/10/26
خلاصه پرسش
چرا در قرآن کریم در بیشتر موارد، «مرگ» قبل از «زندگی» و «تاریکی» قبل از «نور» ذکر شده است؟!
پرسش
چرا در قرآن کریم کلمات «موت» قبل از «حیات» و «ظلمات» قبل از «نور» آمده است؟
پاسخ اجمالی
در ابتدای پاسخ، توجه به این نکته ضروری است که گرچه در بیشتر موارد موجود در قرآن کریم، واژگانهای حاوی معنای مرگ، مقدم بر واژگانهای حاوی معنای زندگی هستند، اما همواره اینگونه نبوده و در آیاتی چون آیه 258 سوره بقره، به زندگی پیش از مرگ اشاره شده است، اما شاید در توجیه تقدم مرگ و تاریکی بر زندگی و روشنایی در بیشتر آیات بتوان گفت:  
یک. مرگ و زندگی دو آفریده از آفریده‌های خدای متعال‌اند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْک ... الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛[1] پربرکت و زوال‌‏ناپذیر است کسى که حکومت جهان هستى به دست او است. ... آن‌کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام‌یک از شما بهتر عمل می‌کنید.
مرگ و زندگی دو امر وجودى از باب عدم و ملکه است؛ زیرا مرگ بر چیزى صدق می‌کند که لایق حیات باشد و قابلیت آن‌را داشته باشد که آثار حیاتى بر وى بروز و ظهور نماید؛ مانند نابینایی در مقابل بینایى. انسان و حیوانى را کور می‌گویند که بینایی‌اش را از دست داده باشد. اما سنگ و چوب و چیزهای دیگر را کور نمی‌گوید، اگر چه چشم ندارند.
به بیان دیگر، در نظام عالم مکوّنات و مادّیات، مرگ مقدمه حیات است. چنانچه مشاهده می‌شود هر موجود زنده‌‏اى از مرده بیرون می‌آید که موت و حیات متعاقب یکدیگر و دنبال هم این نظام بدیع و ترتیب جمیل خلقت را تشکیل می‌دهند؛ از نطفه مرده، حیوان و انسان پدید می‌آید؛ از جماد، نبات و... .
به بیان روشن‌تر؛ هر فعلیّتى مسبوق به جهت قابلى است؛ یعنى هیچ موجود مادّى به کمال و فعلیّت خود نمی‌رسد، مگر پس از آن‌که جهات قابلى و استعدادى آن تکمیل گردد، و آن جهت قابلى به منزله موت و کمالى که بر آن مترتب می‌گردد، به منزله حیات است.[2]
و شاید همین تقدّم جهات قابلى بر جهات فعلیّت و وجود، سرّ مقدّم داشتن مرگ بر حیات در آیه شریفه باشد؛ زیرا به قرینه «الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ»، عالم مادّه، عالم اجسام و عالم طبیعت را عالم ملک می‌گویند؛ در مقابل عالم ملکوت که عالم معنا، عالم نفوس و عالم ما فوق الطّبیعه می‌نامند؛ مرگ ذاتى عالم مادّه و اجسام است و حیات نسبت به آن عرضى بوده و از عالم ملکوت به آن افاضه شده است؛ زیرا که عالم ملکوت، عالم حیات و فعلیّت است. و شاید به همین معنا اشاره دارد سخن خدای تعالى که فرمود: «وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»،[3] که مرگ و حیات که عبارت از جهات قابلى و فعلى بوده، مترتب بر هم نموده است.[4]
البته مفسران احتمالات دیگری را نیز در مورد علت تقدیم مرگ بر حیات مطرح کرده‌، و گفته‌‌اند تقدیم و تأخیر در آیات قرآن، بویژه اگر بر خلاف معمول باشد، باید علتی برای تقدیم وجود داشته باشد؛ مانند:
1. علت تقدیم مرگ بر زندگى؛ براى این است که مرگ به قهر و غلبه نزدیک‌تر است، چنان‌که «بنات» را بر «بنین» مقدّم داشت. آن‌جا که فرمود: «یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ»؛[5] به هر کس دختر می‌بخشد و به هر کس بخواهد پسر؛ چون دختر و زن به مغلوبیت و مقهوریت از مرد نزدیک‌تر است.[6]
2. تقدیم مرگ می‌تواند از این جهت باشد که مرگ بیش‌تر مردم را به اعمال نیکو می‌خواند، چنانچه در دنباله آیه می‌فرماید: «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا».[7]
3. احتمال دارد که مراد از مرگ، مرگ دنیوى، و از حیات، زندگی اخروى باشد که در این صورت نیز خلق مرگ مقدم بر خلق حیات است.[8]
دو. اما در ارتباط با مقدم داشتن «ظلمت» بر «نور» باید گفت؛ از مجموع آیاتی که واژه ظلمت و تاریکی بر نور و روشنی مقدم شده، می‌فهمیم که انسان در بدو تولد چون ناآگاه است،[9] ابتدا در تاریکی قرار دارد، مگر آن‌که مقدماتی ایجاد کند که خدا دست او را گرفته و به نور هدایت رهنمون شود. با این وجود ممکن است همین انسان اگر نور هدایت را نادیده بگیرد، شیطان او را مجدّداً در تاریکی و گمراهی قرار دهد. به این واقعیت در آیه 257 سوره بقره اشاره شده که یک بار ظلمت را بر نور مقدم داشته و بار دیگر نور را بر ظلمت مقدم می‌داند.[10]
در همین راستا باید دانست که ظلمت و نور را می‌توان از دیدگاه‌های مختلف، به عوامل مختلفی منتسب کرد؛ مانند ظلمت کفر، ظلمت جهل، ظلمت اخلاق رذیله، ظلمت معاصى. در مقابل نور ایمان، نور علم، نور صفات حمیده، نور عبادت و... خداوند مؤمنان را از جمیع این نوع ظلمات بیرون برده و در نور ایمان و علم و صفات حمیده و اعمال صالحه داخل فرموده و آنها را هدایت و ارشاد و توفیق و سعادت مرحمت کرده و قلوب آنها را نورانى نموده و از ظلمت قبر و قیامت نجات بخشیده  است.[11]
 

[1]. ملک، 1، 2.
[2]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏14، ص 7، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[3]. بقره، 28.
[4]. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏14، ص 8.
[5]. شوری، 49.
[6]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏10، ص 484، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[7]. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج ‏4، ص 527، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، 1373ش.
[8] محمد بن ابى بکر الرازى‏، أسئلة القرآن و أجوبتها، ص 332، بیروت، المکتبة العصریه، چاپ اول، 1423ق، 2003م.‏
[9]. نحل، 78.
[10]. «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات»‏.
[11]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏3، ص 23، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها