جستجوی پیشرفته
بازدید
39855
آخرین بروزرسانی: 1391/04/29
 
کد سایت fa22406 کد بایگانی 25613 نمایه منظور از دو مرگ و دو حیات در آیه 11 سوره غافر
طبقه بندی موضوعی تفسیر
اصطلاحات مرگ ، موت
گروه بندی اصطلاحات سرفصل‌های قرآنی
خلاصه پرسش
منظور از دو مرگ و دو حیات در آیه 11 سوره غافر چیست؟
پرسش
در آیه 11 سوره غافر می خوانیم: خدایا ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی! چرا دو بار مردن؟! مگر به هنگام قیامت هرکس که زنده است نمی میرد؟ مرده ها هم که مرده اند و بعد همه زنده می شویم!
پاسخ اجمالی

در این که منظور از «دو بار میراندن» و «دو بار زنده کردن» در آیه 11 سوره غافر چیست؟ مفسران قرآن کریم چندین نظر ارائه کرده اند. مهم ترین و مشهورترین آنها را به اختصار چنین است.

1. منظور از دو بار میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است، و منظور از دو مرتبه احیا، احیاى برزخى و احیاى در قیامت است.

2. مراد از دو حیات، زنده شدن در قبر براى پاره‏اى از سؤالات است، و زنده شدن در قیامت، و منظور از دو مرگ، مرگ در پایان عمر و مرگ در قبر مى باشد.

3. مقصود از مرگ نخستین، مرگ قبل از وجود انسان در دنیا است؛ چرا که انسان قبلاً خاک بود، بنابر این زندگى اوّل نیز زندگى این دنیا مى ‏شود، و مرگ دوم در پایان این جهان است، و حیات دوم در رستاخیز خواهد بود.

4. بعضى از مفسران نیز این احتمال را داده‏اند که آیه فوق ناظر به «رجعت» باشد.

پاسخ تفصیلی

مقدمه

در این که منظور از «دو بار میراندن» و «دو بار زنده کردن» در آیه 11 سوره غافر چیست؟ مفسران قرآن کریم چندین نظر ارائه کرده اند.

در این مقال برخی از مهم ترین و مشهورترین آنها را به اختصار بیان خواهیم کرد. اما قبل از بیان اقوال، یاد آوری این نکته ضروری است که این آیه در حقیقت بیان حال کفار در آتش جهنم است. آنها با مشاهدۀ اوضاع و احوال قیامت و آگاهى بر خشم خداوند، از خواب غفلت طولانى خویش بیدار مى ‏شوند و در فکر چاره مى ‏افتند، و مى ‏گویند پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده کردى و ما در این مرگ و زندگی ها همه چیز را فهمیدیم، اکنون به گناهان خود اعتراف مى ‏کنیم، آیا راهى براى خارج شدن از دوزخ (و بازگشت به دنیا و جبران ما فات) وجود دارد؟!

دو مرگ و دو حیات

1. گروهی از مفسران بر آنند که مراد از دو مرگ و دو زنده کردن در سخن کفار: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ...»، میراندن در آخرین روز زندگى دنیا و زنده کردن در برزخ، و سپس میراندن از برزخ، و زنده کردن در قیامت، براى حساب و کتاب است. بنابر این، آیه شریفه که سخن از دو میراندن و دو زنده کردن دارد، اشاره به میراندن بعد از زندگى دنیا و میراندن بعد از زندگى در برزخ، و احیاى در برزخ، و احیاى در قیامت دارد؛ چراکه اگر زندگى در برزخ نبود، دیگر میراندن دومى تصور صحیحى نداشت؛ زیرا هم میراندن باید بعد از زندگى باشد و هم احیا باید بعد از مردن، و هر یک از این دو باید مسبوق به خلافش باشد، و گرنه «میراندن» و «زنده کردن» معنا ندارد. در نتیجه زندگى داراى سه مرحله مى‏شود: یکى زندگى در دنیا، دوم در برزخ، سوم در قیامت، و کفار در این کلام خود متعرض حیات دنیوى نشده‏اند، و گرنه ‏باید می گفتند: «و أحییتنا ثلاثا» و ما را سه زندگى دادى، با این که زندگى دنیا هم احیا بود، براى این که این زندگى هم بعد از مرگ یعنى بعد از دورانى واقع شده که هنوز روح در بدن دمیده نشده؛ به این دلیل که مرادشان از احیا آن احیایى بوده که باعث پیدا شدن یقین به معاد گشته، و آن عبارت است از احیاى در برزخ، و احیاى در قیامت. و اما زندگى دنیا هر چند که آن هم احیا است، اما به خودى خود باعث پیدا شدن یقین به معاد نیست، به شهادت این که کفار تا زمانی که در دنیا زندگی می کردند نسبت به معاد در شک و تردید بودند.

با این بیان صحیح نبودن اعتراضى که به این بحث شده روشن مى‏ شود که اگر مراد از دو احیا، زنده کردن در برزخ و زنده کردن در قیامت باشد، باید مى‏ گفتند: «امتنا اثنتین و احییتنا ثلاثا»؛ زیرا منظور شمردن مرگ ها و زندگی هایى است که بر آنان گذشته، و آن عبارت است از دو میراندن و سه زنده کردن؛ دلیل وارد نبودن اعتراض همان است که بیان شد: منظور تنها شمردن مطلق مرگ ها و زنده کردن هایى که بر آنان گذشته نبوده، بلکه آن اماته و احیایى منظور بوده که در حصول یقین براى آنان دخالت داشته، و احیاى در دنیا چنین دخالتى نداشت.[1]

2. بعضى دیگر گفته ‏اند: حیات اولى، زندگى دنیا و دومى، زنده شدن در قبر است. و میراندن اولى مرگ در دنیا و دومى مردن در قبر است. و آیه شریفه اساساً متعرض زندگى در قیامت نیست.[2]

3. عده ای نیز بر این عقیده اند که منظور از دو حیات، زنده شدن در قبر براى پاره ‏اى از سؤالات، و زنده شدن در قیامت است، و منظور از دو مرگ، مرگ در پایان عمر و مرگ در قبر مى ‏باشد؛ لذا جمعى از مفسران این آیه را دلیل بر حیات موقت در قبر دانسته ‏اند.[3]

4. بعضی می گویند؛ مردن اول در حالى است که انسان نطفه بوده پس خداوند او را در دنیا زنده گردانیده است، سپس براى بار دوم خداوند او را مى‏ میراند، سپس او را در رستاخیز زنده مى ‏گرداند، پس این دو زندگى و دو مرگ مى ‏باشد کسانى که این تفسیر را برگزیده‏اند به آیه 28 سوره بقره نیز استدلال کرده‏اند که مى فرماید: «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» چگونه به خدا کافر مى ‏شوید در حالى که شما مرده بودید او شما را زنده کرد، سپس مى‏ میراند، بار دیگر زنده مى‏ کند، سپس به سوى او باز مى ‏گردید.

این آیه نمی تواند مؤید نظریه مطرح شده باشد؛ زیرا آیه مورد بحث سخن از دو «اماته» (میراندن) مى کند، در حالى که در آیه سوره بقره یک «موت» و یک «اماته» است.[4]

5. بعضى از مفسران این احتمال را نیز داده‏اند که آیه فوق ناظر به «رجعت» باشد. آنان برای این نظر به روایات استدلال می کنند؛ مانند آنچه را که در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق(ع) نقل شده است: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ...‏»، قال الصادق (ع): «ذلک فی الرجعة»؛[5] این امر در بازگشت است.

6. بعضى دیگر گفته‏ اند؛ منظور احیاى نفوس در عالم ذر و سپس میراندن در آن عالم، آن گاه احیاى آنها در دنیا، و سپس اماته آنها در دنیا و سرانجام زنده کردن آنها در قیامت است.[6]

 

[1] طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏17، ص 313، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانى فی تفسیر القرآن العظیم، ج 12، ص 304، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1415ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏20، ص 43، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.

[2] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 8، ص 805، ناصر خسرو، تهران، 1372ش.

[3] ر. ک: روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج‏12، ص 305؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 805. 

[4]  این قول «ابن عباس» و «قتاده» و «ضحاک» و «مختار» و «ابو مسلم» است. ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 805.

[5] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج ‏2، ص 256؛ دار الکتاب، قم، 1367ش؛ شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، ج ‏3، ص 900- 901، نشر داد، تهران، 1373ش.

[6] ر. ک: روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج ‏12، ص 306.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها