جستجوی پیشرفته
بازدید
11446
آخرین بروزرسانی: 1400/02/21
خلاصه پرسش
آیا داستان موسی و شبان که در مثنوی معنوی نقل شده است، مستند روایی و تاریخی دارد؟!
پرسش
سلام؛ می‌خواستم بپرسم داستان معروفی که همه‌جا - حتی در کتب درسی - به نام داستان موسی و شبان از آن یاد شده و برگرفته از اشعاری در مثنوی معنوی است، آیا این داستانی منطبق با واقعیت بوده و در منابع روایی و تاریخی گزارش شده است؟
پاسخ اجمالی

داستان حضرت موسی(ع) و شبان که در کتاب مثنوی معنوی آمده،[1] در قرآن بدان اشاره نشده و با جست‌وجویی که در منابع روایی و تاریخی معتبر و قابل دسترس داشتیم، چنین گزارشی را نیافتیم؛ اما به این نکته نیز باید توجه داشت که گزارش فردی مانند مولوی که در قرن هفتم می‌زیست، می‌تواند در حد و اندازه گزارش دیگر کتاب‌های تألیف شده در این محدوده زمانی مورد استناد قرار گیرد.

یعنی به خود کتاب مثنوی نیز می‌توان به عنوان یک کتاب منبع نگریست، حداکثر آن‌که اعتبار آن در حد و اندازه کتاب‌های دیگری است که توسط مؤلفانی با همان درجه از وثاقت و در همان زمان تألیف شده است. و صد البته این گزارش نیز مانند دیگر گزارش‌ها باید از لحاظ محتوا مورد ارزیابی قرار گیرد.

گفتنی است به اعتقاد برخی از شارحان مثنوی، بسیاری از داستان‌هایی که مولوی در کتاب مثنوی آورده صرفا جنبه‌ی تمثیل داشته و هدف از نقل آنها، استفاده‌های عرفانی است. به نظر می‌رسد پذیرش کلیت این موضوع کمی دشوار باشد؛ زیرا حتی اگر برخی از داستان‌های مثنوی با این نگاه تدوین شده باشد، اما انتساب داستانی به پیامبران نیاز به دلیل دارد و بعید است که مولوی بدون در دست‌ داشتن هیچ منبعی و تنها به صورت تمثیل، حادثه‌ای را به پیامبری از پیامبران خدا نسبت داده باشد! بنابراین، ممکن است منابعی - هرچند با اعتبار اندک - در اختیار ایشان بود و این گزارش در آنها درج شده که آن منابع به دست ما نرسید و به همین دلیل، همان‌گونه که بیان شد این گزارش می‌تواند در حد گزارش‌های موجود در دیگر کتاب‌های تألیف شده در این محدوده زمانی معتبر باشد.[2]

در نهایت و با فرض پذیرش این گزارش نیز نباید تصور کرد که موسی(ع) باید آن شبان را با همان اعتقادات اشتباهش به حال خود رها می‌کرد، بلکه توبیخ خدا ناظر به نوع برخورد موسی(ع) با آن شبان بود، نه آن‌که در صدد تأیید هرگونه شناخت اشتباه از خدا باشد.

 


[1]. مولانا جلال الدین محمد بلخی(مولوی)، مثنوی معنوی‏، محقق، مصحح، توفیق، سبحانی‏، ص 223، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی‏، چاپ اول، 1373ش.

«دید موسى یک شبانى را به راه             کاو همى‏گفت اى خدا و اى اله‏

تو کجایى تا شوم من چاکرت             چارقت دوزم کنم شانه سرت‏...».

[2]. «مولوی اعتقادات و انتقادات»، 6419؛ «نقش اشعار در فهم آیات و روایات»، 96414؛ «داستان مثنوی و پلورالیزم»، 12356.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها