جستجوی پیشرفته
بازدید
22004
آخرین بروزرسانی: 1395/12/13
خلاصه پرسش
حمله به کاروان‌های قریش که با دستور مستقیم پیامبر اسلام(ص) انجام می‌شد، آیا نوعی راهزنی نبود؟!
پرسش
نظر شما در ارتباط با نوشته زیر چیست؟ «نخستین کوشش مسلمانان برای راهزنی به سال دوم هجری بازمی‌گردد. محمد به حدود 80 اسب‌سوار دستور می‌دهد به کاروان تجاری قریش حمله کنند و آن‌را غارت کنند. این یورش با ناکامی مواجه شد. دومین حمله چند ماه بعد در سال 623 میلادی مجدداً به یکی از کاروان‌های سوریه در حوالی دریای سرخ به رهبری حمزه عموی محمد انجام شد. مسلمانان در این یورش نیز از ابوجهل که این کاروان را محافظت می‌کرد شکست خوردند و به مدینه بازگشتند. محمد علاوه بر اینها هفت راهزنی ناموفق دیگر نیز انجام داد. در چهار مورد از اینها خود وی مشارکت داشت و بقیه توسط افراد مورد اعتماد وی رهبری می‌شد. اولین غارت موفق محمد در ژانویه 624 رخ داد. این حمله در ماه رجب انجام شد».
پاسخ اجمالی
گرفتن و مصادره اموال دیگران که در پرسش از آن به راهزنی تعبیر شده به دو صورت متصور است:
1. این‌که کسی بدون هیچ حقی در مال دیگران تصرف کرده و آن را به ملکیت خود در آورد.
2. این‌که کسی در مال دیگری حقی داشته باشد، اما طرف مقابل حاضر به پرداخت حق وی نباشد، سپس شخص صاحب حق، با روشهای ممکنی که در اختیار دارد، حقش را از مال ظالم بگیرد.
با توجه به دو بخش بالا؛ بی‌گمان فرض اول، رفتاری ظالمانه و تصرفی عدوانی است و اگر در جاده‌ها و مسیرهای ارتباطی رخ دهد از مصادیق آشکار راهزنی خواهد بود که نه عقل آن‌را می‌پسندد و نه شرع، امّا در فرض دوم که در شرع از آن به «تقاص» نام ‌برده می‌شود، چنین برداشتی از مال دیگران نه تنها رفتاری ظالمانه و تصرفی عدوانی نیست، بلکه در صورتی که نظم عمومی کل اجتماع را تهدید نکند، علاوه بر آنکه در دین اسلام حرام نیست، دیگر جوامع نیز آن را مخالف با عقل و اخلاق نمی‌دانند.
پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان از طرف کفار قریش مورد ستم واقع شده و از خانه و کاشانه و وطنشان اخراج شده و اموالی که در آنجا داشتند از اختیارشان خارج شد. قرآن در این رابطه می‌فرماید: «آنهایى که به ناحق از دیارشان رانده شده‌اند جز آن بود که می‌گفتند: پروردگار ما خداى یکتا است؟ و اگر خدا بعضى را به وسیله بعضى دیگر دفع نکرده بود، دیرها و کلیساها و کنشت‌ها و مسجدهایى که نام خدا به فراوانى در آن برده می‌شود ویران می‌گردید. و خدا هر کس را که یاریش کند، یارى می‌کند و خدا توانا و پیروزمند است».[1]
بدیهى است اقرار به توحید و یگانگى خدا افتخار است نه گناه، این اقرار چیزى نبود که به مشرکان حق دهد تا مسلمانان را از خانه و زندگی‌شان بیرون کنند. تعبیری که در قرآن آمده که گناهی جز این نداشتند، تعبیر لطیفى است که در این‌گونه موارد استفاده می‌شود: «گناه ما این بود که به تو خدمت کردیم!».[2]
این آیه مظلومیت مؤمنان را بیان می‌کند، و آن این است که کفار بدون هیچ‌گونه حق و مجوّزى ایشان را از دیار و وطنشان مکه بیرون کردند. آن هم نه این‌طور که دست ایشان را بگیرند، و از خانه و شهرشان بیرون کنند، بلکه آن‌قدر شکنجه و آزار کردند، و آن‌قدر براى آنان صحنه‌سازى نمودند، تا ناگزیر شدند با پاى خود شهر و زندگى را رها نموده در دیار غربت منزل کنند، و از اموال و هستى خود چشم پوشیده، با فقر و تنگ‌دستى گرفتار شوند. عده‌اى به حبشه رفتند و جمعى بعد از هجرت رسول خدا(ص) به مدینه.[3]
بر این اساس، با توجه به این‌که، قریش پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان را از وطنشان اخراج کرده و اموال آنان را مصادره و یا توقیف کردند. طبیعتاً برای افراد خسارت دیده این حق محفوظ است که خسارات وارده را از واردکنندگان خسارت (و یا احیاناً هم‌پیمانان آنها) دریافت کند و جلوگیری از عبور آزادانه کاروان‌های تجاری قریش هم در همین راستا ارزیابی می‌شود که تعبیر «راهزنی» واژه‌ای مناسب برای آن نیست.
 

[1]. حج، 40.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏14، ص 115، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374ش.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی، سید محمد باقر، ج ‏14، ص 543، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1374ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها