جستجوی پیشرفته
بازدید
103580
آخرین بروزرسانی: 1392/11/03
 
کد سایت fa7655 کد بایگانی 6908 نمایه دعا و مناجات ائمه معصومین(ع)
طبقه بندی موضوعی درایه الحدیث
اصطلاحات عرش
گروه بندی اصطلاحات سرفصل‌های قرآنی
خلاصه پرسش
متن عربی جمله «خدایا من در کلبه‏ی کوچک خود چیزی دارم که تو در عرش خودت هم نداری، من چون تویی را دارم و تو مثل خودت را نداری!» چیست؟ منبع آن کجاست؟
پرسش
دعایی از امام سجّاد علیه السّلام نقل شده که: «خدایا من در کلبه‏ی کوچک خود چیزی دارم که تو در عرش خودت هم نداری: من چون تویی را دارم و تو مثل خودت را نداری!» متن عربی این دعا چیست و در چه کتبی آمده؟
پاسخ اجمالی
این جمله به صورت های مختلفی در بین بعضی از افراد شنیده می شود از جمله:
1. «خدایا من در کلبه‏ی کوچک خود چیزی دارم که تو در عرش خودت هم نداری: من چون تویی را دارم و تو مثل خودت را نداری!»
2. «خدایا من در این خانۀ درویشی خود چیزی دارم که تو در عرش آسمانیت آنرا نداری من خدایی مثل تو دارم ولی تو خدایی مثل خود نداری.»
3.«خدایا من در کلبه گدائی خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریائی خود نداری من چون تویی دارم و تو چون خود نداری»
اما گوینده این سخن کیست ؟ بعضی این سخن را به امام سجاد (ع) و در جای دیگری به امام جعفر صادق (ع) و بعضی آن را به حضرت موسی(ع)[1] نسبت داده اند، اما هیچ آدرسی برای این نسبت بیان نشده است. به هر حال علی رغم جستجوهای فراوان دلیلی برای استناد این سخن به یکی از ائمه معصومین (ع) پیدا نکردیم.
اشکالی که بر ظاهر این سخن وارد می شود این است که : دلیل احتیاج مخلوقات به آفریدگار و رب و مربی، فقر و نقص آنان است و باید انسان این احتیاج را درک کند و خود را محتاج خداوند بداند. در حالی که خداوند کمال مطلق است و هیچ احتیاجی ندارد تا با کمک غیر خود آن را برطرف کند. و احتیاج او به غیر خود برای او ارزش و کمالی نیست. بنابراین، از این دیدگاه سزاوار نیست که کسی نسبت به خدا فخر فروشی کند که خدایا من چیزی دارم که تو نداری.
برخی معتقدند که چنین سخنی نمی تواند سخن معصوم باشد زیرا گرچه ظاهر زیبایی دارد ولی بدلیل اشکالی که مطرح شد همچنین عدم دست یابی به سند این روایت نمی توان آن را پذیرفت.
ولی از طرف دیگر با توجه به مضمون برخی روایات و ادعیه و با کنار هم نهادن آنها به نظر می رسد که مضمون این مناجات قابل استخراج است.
از جمله در روایتی آمده است : حضرت داود در مناجات عرض کرد : خدایا برای هر پادشاهی خزانه ای هست پس خزانه تو کجاست خطاب شد برای من خزائنی است از عرش عظیم تر و از کرسی وسیع تر  .... و آن "دل" است[2].
و در تایید این مطلب در روایت دیگری آمده است: "قلب المومن عرش الرحمن"[3] ؛ قلب مومن عرش رحمان است بنا بر این روایت خزانه اصلی اسما و صفات الهی قلب عبد مومن و انسان کامل است نه آسمانها و عرش.
همچنین در قرآن می خوانیم که خداوند امانتی را به زمین و آسمانها عرضه کرد ولی  غیر از انسان هیچ موجودی تاب تحمل آن را نداشت.[4]
پس طبق صریح این عبارات، انسان در قلب خویشتن که خانه عشق و عبودیت است گوهری دارد که در عرش هم نیست و البته این انسان کامل است که این گوهره را قدر شناخته و حق آن را ادا کرده است و از همین روست که گفته می شود: انسان مظهر اسما و صفات الهی است.
با این توصیف جا دارد که در مقام مناجات گفته شود: خدایا من در کلبه گدائیم یعنی در خانه دلم که کانون نیاز و فقر است چیزی دارم که  در عرش کبریائی تو نیست و البته آن گوهر عبودیت توست که در قلب من نهاده ای و به این واسطه است که من چون تویی دارم و بدان فخر می کنم از آن روی که  کنه عبودیت من همان ربوبیت توست[5].
از طرفی مضمون بخش دوم این کلام که: خدایا من چون تویی دارم ...  شباهت کامل به این دعای مشهور حضرت علی (ع) دارد که  : خدایا این فخر مرا بس که خدایی چون تو دارم ؛ تو آن گونه ای که من دوست دارم  پس مرا هم آن گونه گردان که تو دوست داری[6].
با این اوصاف تمامی این کلمات به مفهوم واحدی اشاره دارد که در مقام عبودیت و عشق القا شده است نه در مقام  برتری جویی و اعلام بی نیازی نسبت به خدا.
سوال دیگری که لازم است در اینجا بدان پرداخته شود این است که بر اساس روایات معصومین در مقام دعا و مناجات چگونه باید با خداوند سخن گفت ؟ از سوئی در روایات مختلف تاکید شده است که ادعیۀ نقل شده  به همان گونه که معصومین فرموده اند خوانده شود و نباید در آن دخل و تصرفی انجام گیرد ولی در بسیاری از روایات دیگر فرموده اند:  بهترین دعا دعایی است که در آن فرد با زبان حال خود و بدون هیچ تکلفی با خداوند حرف بزند و مناجات کند و عاجز ترین فرد هم کسی است که از این کار عاجز باشد.
بنابراین در عین حال که از جنبه استناد برخی کلمات به معصومین باید دقت های لازم به عمل بیاید ولی در مورد محتوای برخی جملاتی که در مقام انس و مناجات از طرف برخی افراد یا عرفا و حتی مردم عادی گفته شده است نمی توان مناقشه های کلامی را دخیل دانست چرا که اصل در مناجات با خدا غلبه محبت الهی است نه تکلف گویی و تقلید و امور تصنعی و به راستی هم عاجز ترین انسان کسی است که از برقرار کردن چنین ارتباطی با خدای خود ناتوان است.
 

[1] "در یکی از مجالس کربلائی احمد در حالی که از شدت بغض و گریه، دائما" کلامشان قطع می شد، دستها را بالا برده و فرمودند: خداوندا، حضرت موسی به تو عرض کرد که: یا الهی، من در کشکولم چیزی دارم، که تو در هت آسمانت آنرا نداری؛ من در کشکولم خدایی مثل تو دارم. پس، بارالها، از آن میوه توحیدیت که روزی دوستان خود کرده ای، در دامن ما هم بریز" به نقل از زندگی نامه کربلائی احمد تهرانی
[2]"نَاجَى دَاوُدُ رَبَّهُ فَقَالَ إِلَهِی لِکُلِّ مَلَکٍ خِزَانَةٌ فَأَیْنَ خِزَانَتُکَ قَالَ جَلَّ جَلَالُهُ لِی خِزَانَةٌ أَعْظَمُ مِنَ الْعَرْشِ وَ أَوْسَعُ مِنَ الْکُرْسِیِّ وَ أَطْیَبُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ أَزْیَنُ مِنَ الْمَلَکُوتِ أَرْضُهَا الْمَعْرِفَةُ وَ سَمَاؤُهَا الْإِیمَانُ وَ شَمْسُهَا الشَّوْقُ وَ قَمَرُهَا الْمَحَبَّةُ وَ نُجُومُهَا الْخَوَاطِرُ وَ سَحَابُهَا الْعَقْلُ وَ مَطَرُهَا الرَّحْمَةُ وَ أَثْمَارُهَا الطَّاعَةُ وَ ثَمَرُهَا الْحِکْمَةُ وَ لَهَا أَرْبَعَةُ أَبْوَابٍ الْعِلْمُ وَ الْحِلْمُ وَ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا أَلَا وَ هِیَ الْقَلْبُ " بحار الانوار، ج 68، ص59
[3] بحار الانوار ، ج55، ص39
[4]"إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً" الاحزاب، 72
[5]  "قال الصادق ع العبودیة جوهر کنهها الربوبیة فما فقد من العبودیة وجد فی الربوبیة و ما خفی عن الربوبیة أصیب فی العبودیة" مصباح الشریعه، ص 7 ، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1400هـ ق
[6] "إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً إِلَهِی أَنْتَ لِی کَمَا أُحِبُّ فَوَفِّقْنِی لِمَا تُحِبُّ "بحار الانوار ج 91،ص 94
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها