لطفا صبرکنید
بازدید
31144
31144
آخرین بروزرسانی:
1396/10/01
کد سایت
fa83540
کد بایگانی
101448
نمایه
نخوردن گوشت در سیره امام علی(ع)
طبقه بندی موضوعی
خصوصیات و مناقب
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا حدیثی که توصیه میکند: «شکمهاى خود را گورستان حیوانات قرار ندهید»، روایتی معتبر است؟
پرسش
آیا حدیث زیر معتبر است؟ آیا ترجمه فارسیاش درست است؟ لطفاً متن عربی به همراه منبع این حدیث را بیان فرماید؛
در کتاب شرح تجرید علامه حلّى آمده است حضرت امیرالمؤمنین(ع) اگر به خورش میل داشت نمک و سرکه میل مىفرمود و اگر تکلف مىکرد سبزى یا شیر مىخورد و گوشت، کم مىخورد و مىفرمود: شکمهاى خود را قبور حیوانات قرار ندهید.
پاسخ اجمالی
این روایت را، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه از عبدالله بن ابی رافع آورده است که در آن، صفات و ویژگیهای امیر المؤمنین(ع) و سیره و روش زندگی ایشان را بیان میکند.
ابو رافع یکی از غلامان عباس عموی پیامبر بود که عباس او را به پیامبر(ص) بخشید و چون خبر اسلام آوردن عباس را به پیامبر (ص) رساند؛ توسط ایشان آزاد شد و بعدها همراه مسلمانان به مدینه هجرت کرده و پس از پیامبر، ملازم علی(ع) و مسئول بیت المال کوفه گشت.[1] در کتابهای رجالی دو پسر به نامهای عبیدالله و علی، برای او نام بردهاند و ظاهراً پسری به نام عبدالله ندارد!
در سلسله سندی که نجاشی ذکر نموده، از پسری به نام عبدالله برای عبیدالله نام برده شده، که این نظریه را به ذهن میرساند که عبدالله بن ابی رافع در اصل عبدالله بن عبیدالله بن ابی رافع باشد، ولی با توجه به قرینهای که در روایت ابن ابی الحدید آمده، که در ابتدای آن میگوید: «روز عیدی بر امیر المؤمنین (ع) وارد شدم...»،[2] بسیار ممکن و محتمل است که «عبدالله بن ابی رافع»، تصحیف همان «عبیدالله» باشد؛ زیرا عبدالله (فرزند عبیدالله) در چنان جایگاه شأنی یا سنی نبوده که بر حضرت وارد شود و از ایشان چنین سؤالاتی داشته باشد، ولی این امر برای عبیدالله که کاتب و نویسنده نامههای امیرالمؤمنین(ع) بوده است، چنین قضیهای دور از ذهن نیست.
در هر صورت، در این روایت نسبتاً طولانی به خصوصیاتی از امیرالمؤمنین(ع) اشاره میشود که متن و ترجمه آن میآید:
« و کان یأتدم إذا ائتدم بخل أو بملح فإن ترقى عن ذلک فبعض نبات الأرض فإن ارتفع عن ذلک فبقلیل من ألبان الإبل و لا یأکل اللحم إلا قلیلا و یقول لا تجعلوا بطونکم مقابر الحیوان و کان مع ذلک أشد الناس قوة و أعظمهم أیدا»؛[3]
هرگاه میخواست خورشتی به غذایش اضافه کند سرکه و یا نمک اضافه میکرد و اگر میخواست بیشتر از آن اضافه کند مقداری از محصولات کشاورزی بر غذایش میافزود و در موارد اندکی نیز مقداری شیر شتر مینوشید اما به ندرت گوشت میخورد و میفرمود: شکمهایتان را گورستان حیوانات قرار ندهید! با همه این اوصاف از نیرومندترین مردان و قوی پنجهترین آنان بود... .
اگر چه این حدیث در شرح نهج البلاغه و بعد از آن توسط علامه مجلسی در بحار الانوار[4] بدون سند و مرسل آمده است، اما با توجه به اوصاف امام علی(ع)[5] چنین روایتی مورد پذیرش است.
البته باید توجه داشت که با توجه به شرایط اقتصادی آن زمان از طرفی و اینکه حضرتشان رهبر و الگوی مردم بودند از طرف دیگر، این نوع زندگی برای شخص ایشان قابل توجیه است و شاید در زمان گشایش اقتصادی یا برای دیگر افراد جامعه که زعیم و رهبر مردم نیستند، اجرای دقیق چنین روشی لازم نباشد. خود امام میفرمایند: «من که پیشوایتان هستم از دنیای شما به لباسی کم ارزش و از غذاها به دو قرص نان اکتفا کردم و از گوسفند جز در عید قربان نخوردم، اما شما نمیتوانید چنین باشید، پس دست کم مرا در این مسیر با ورع و کوششتان یاری کنید».[6]
بنابراین؛ و با توجه به دیگر روایات،[7] انسان مؤمن باید اعتدال را در همه امور رعایت کند و تحمیل این امور بر نفس باید توأم با حکمت باشد.
ابو رافع یکی از غلامان عباس عموی پیامبر بود که عباس او را به پیامبر(ص) بخشید و چون خبر اسلام آوردن عباس را به پیامبر (ص) رساند؛ توسط ایشان آزاد شد و بعدها همراه مسلمانان به مدینه هجرت کرده و پس از پیامبر، ملازم علی(ع) و مسئول بیت المال کوفه گشت.[1] در کتابهای رجالی دو پسر به نامهای عبیدالله و علی، برای او نام بردهاند و ظاهراً پسری به نام عبدالله ندارد!
در سلسله سندی که نجاشی ذکر نموده، از پسری به نام عبدالله برای عبیدالله نام برده شده، که این نظریه را به ذهن میرساند که عبدالله بن ابی رافع در اصل عبدالله بن عبیدالله بن ابی رافع باشد، ولی با توجه به قرینهای که در روایت ابن ابی الحدید آمده، که در ابتدای آن میگوید: «روز عیدی بر امیر المؤمنین (ع) وارد شدم...»،[2] بسیار ممکن و محتمل است که «عبدالله بن ابی رافع»، تصحیف همان «عبیدالله» باشد؛ زیرا عبدالله (فرزند عبیدالله) در چنان جایگاه شأنی یا سنی نبوده که بر حضرت وارد شود و از ایشان چنین سؤالاتی داشته باشد، ولی این امر برای عبیدالله که کاتب و نویسنده نامههای امیرالمؤمنین(ع) بوده است، چنین قضیهای دور از ذهن نیست.
در هر صورت، در این روایت نسبتاً طولانی به خصوصیاتی از امیرالمؤمنین(ع) اشاره میشود که متن و ترجمه آن میآید:
« و کان یأتدم إذا ائتدم بخل أو بملح فإن ترقى عن ذلک فبعض نبات الأرض فإن ارتفع عن ذلک فبقلیل من ألبان الإبل و لا یأکل اللحم إلا قلیلا و یقول لا تجعلوا بطونکم مقابر الحیوان و کان مع ذلک أشد الناس قوة و أعظمهم أیدا»؛[3]
هرگاه میخواست خورشتی به غذایش اضافه کند سرکه و یا نمک اضافه میکرد و اگر میخواست بیشتر از آن اضافه کند مقداری از محصولات کشاورزی بر غذایش میافزود و در موارد اندکی نیز مقداری شیر شتر مینوشید اما به ندرت گوشت میخورد و میفرمود: شکمهایتان را گورستان حیوانات قرار ندهید! با همه این اوصاف از نیرومندترین مردان و قوی پنجهترین آنان بود... .
اگر چه این حدیث در شرح نهج البلاغه و بعد از آن توسط علامه مجلسی در بحار الانوار[4] بدون سند و مرسل آمده است، اما با توجه به اوصاف امام علی(ع)[5] چنین روایتی مورد پذیرش است.
البته باید توجه داشت که با توجه به شرایط اقتصادی آن زمان از طرفی و اینکه حضرتشان رهبر و الگوی مردم بودند از طرف دیگر، این نوع زندگی برای شخص ایشان قابل توجیه است و شاید در زمان گشایش اقتصادی یا برای دیگر افراد جامعه که زعیم و رهبر مردم نیستند، اجرای دقیق چنین روشی لازم نباشد. خود امام میفرمایند: «من که پیشوایتان هستم از دنیای شما به لباسی کم ارزش و از غذاها به دو قرص نان اکتفا کردم و از گوسفند جز در عید قربان نخوردم، اما شما نمیتوانید چنین باشید، پس دست کم مرا در این مسیر با ورع و کوششتان یاری کنید».[6]
بنابراین؛ و با توجه به دیگر روایات،[7] انسان مؤمن باید اعتدال را در همه امور رعایت کند و تحمیل این امور بر نفس باید توأم با حکمت باشد.
[1]. نجاشی، احمد بن على، رجال النجاشی، ص 4، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ ششم، 1365 ش.
[2]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 26، قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، 1404 ق.
[3]. همان.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 41، ص 148، دار احیاء التراث، بیروت، 1403 ق.
[5]. برای نمونه نک: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 328، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1407 ق.
[6]. قطب راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 542، موسسه امام مهدی عج، قم، 1409 ق.
[7]. برای نمونه به این روایت توجه کنید: امام صادق(ع): «إنّما الإسراف فیما أفسد المال و أضرّ البدن. قیل: فما الاقتار؟ قال: أکل الخبز و الملح و أنت تقدر على غیره.» امام صادق (ع): اسراف آن است که مال فاسد شود و به بدن ضرر برسد. پرسیده شد؛ بخل و تنگ نظری چیست؟ فرمود: خوردن نان و نمک در حالی که از نظر اقتصادی میتوانی بهتر از این ها بخوری! نک: کافی، ج 4، ص 53.
نظرات