جستجوی پیشرفته
بازدید
10244
آخرین بروزرسانی: 1401/10/14
خلاصه پرسش
در کدام مسائل و احکام فقهی، اختلاف نظری وجود نداشته و تمام مراجع، فتوایی مشابه دارند؟
پرسش
در احکام فقهی مشاهده می‌کنیم که فقها با هم اختلاف نظر زیادی دارند. آیا مسائلی وجود دارد که در آن اختلاف نظری وجود نداشته باشد؟
پاسخ اجمالی

   در فقه شیعه اگر چه منابع اجتهاد در بین تمام مجتهدان، مشترک است، ولی برای استفاده از این منابع، علومی نظیر ادبیات عرب، اصول فقه، رجال، تفسیر قرآن و حدیث و ... نیاز است[1] که هر فقیه باید علاوه بر آگاهی از این دانش‌ها، در تمام مسائل آنها دارای مبنا باشد تا بتواند از این علوم در طریق برداشت از منابع اجتهاد بهره‌مند شود؛ و چه بسا اختلاف مبنا و فهم یک مجتهد در یک مسئله، موجب اختلاف نظر وی با سایر مجتهدان شود.

با این همه، موارد اختلاف فتوا در بین آنان اندک است، که آن هم بیشتر در جزئیات مسائل بوده و در اکثر مسائل، مجتهدان دارای نظر واحد و فتوای یکسان هستند.[2]

ما در این نوشتار به تدریج در صدد جمع‌آوری و بیان احکامی هستیم که مراجع تقلید در آنها اختلاف نظری ندارند؛ تا هر مکلفی - فارغ از این‌که مقلد کدام مرجع است - با عمل بر طبق این احکام، به وظیفه شرعی خویش عمل کرده باشد.

شایان ذکر است، در گردآوری و تدوین این مجموعه، موارد ذیل مد نظر قرار گرفته است:

  1. در تبیین مسائل این مجموعه، سعی شده است شیوایی و اختصار متن رعایت گردد.
  2. مطالب، بر اساس فتاوا و نظرات مراجع مشهور معاصر[3] بوده و مبنای اولیه فعالیت ما در این زمینه، توضیح المسائل امام خمینی(ره) با حاشیه سایر مراجع تقلید است. سپس در ادامه و در مسائل جدید، استفتائاتی که نظر تمام مراجع، یکسان است به این مجموعه افزوده خواهد شد.
  3. چنانچه در یک مسئله‌ی پُرکاربرد، اختلاف نظری وجود داشته باشد، تلاش شده در پاورقی‌ یادآوری شود.
  4. در اندک مسائلی که یک یا دو مرجع، نظر متفاوتی با دیگر مراجع داشته، اما نظرشان مبنی بر احتیاط است، نظر مشهور و مشترک را در متن آوردیم و در صورت پُرکاربرد بودن مسئله، نظر احتیاطی را نیز در پاورقی یادآور شدیم؛ که البته در این در موارد نیز می‌توان به نظر دیگر مراجع که در متن آمده عمل نمود، حتی اگر شخص، مقلّد آنان نباشد.
  5. با وجود دقت نظری که در تدوین این مجموعه صورت گرفته، از عموم افراد خواهشمندیم، در صورت مشاهده نقصان یا لغزشی در متن، از طریق قسمت «ثبت پرسش» در صفحه نخست سایت، ما را در تصحیح آن یاری نمایند.

 


[1]. ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، ص 19 و 20، مؤسسه خانه خرد، قم، 1358 ش.

[2]. ر. ک: نمایه 678 (اختلاف نظر بعضی مجتهدان در برخی مسائل مشترک).

[3]. از جمله آیات عظام: امام خمینی، خویی، اراکی، گلپایگانی، خامنه‌ای، سیستانی، شبیری زنجانی، فاضل لنکرانی، بهجت، تبریزی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، صافی گلپایگانی، وحید خراسانی و سبحانی.

پاسخ تفصیلی

 

اقسام و احکام آبها

آب یا «مطلق» است یا «مضاف»؛ آب مضاف آبی است که به تنهایی به آن، آب گفته نشود، مثلًا بگویند «آب میوه»، «آب نمک» یا «آب گِل». امّا آب مطلق آبی است که می‌توان بدون هیچ قید و شرطی به آن آب گفت؛ مانند آب‌های معمولی؛ پس اگر آب تا حدودی مخلوط به عناصر دیگر بود، ولی عرفاً به آن آب گفته ‌شود، مطلق بشمار می‌آید.

آب مطلق اقسامی دارد که عبارت‌اند از: آب کُر، آب قلیل، آب جاری، آب باران و آب چاه.

 

اول: آب کُر

  1. آب کُر به مقدار آبی گفته می‌شود که اگر آن‌را در ظرفی که طول، عرض و عمق آن، هر کدام سه وجب و نیم است بریزند، آن ظرف را پر کند. در مورد سنجش مقدار آن به «لیتر»، نظراتی بیان شده، ولی در کُر بودن آبی که مقدار آن، 384 لیتر و بیشتر باشد، فقها اتفاق نظر دارند.
  2. اگر به آب کُر، نجاستی مثل خون برسد و رنگ، بو یا طعم آن تغییر کند، نجس می‌شود و در غیر این صورت پاک است.
  3. اگر تغییری که در رنگ، بو یا طعم آب کُر ایجاد شده به واسطۀ غیر نجاست باشد (مثل اینکه لباس سیاه خون‌آلودی با آب کُر شسته شود و آب سیاه‌رنگ شود)، آن آب نجس نمی‌شود و تا وقتی که به آب مضاف تبدیل نشده، پاک‌کننده است.
  4. اگر نجاستی به آب کُر برسد و رنگ، بو یا طعم قسمتی از آب تغییر کند، چنانچه باقی‌ آب به اندازۀ کُر باشد، فقط آن قسمت که تغییر کرده نجس می‌شود وگرنه تمام آن نجس خواهد شد.
  5. اگر آبی که نزدیک به نجاست نبوده، اما بسیار نزدیک به آن است و به همین دلیل بدون آن‌که اتصالی برقرار شود، رنگ، طعم و یا بویش تغییر کند، پاک است.
  6. اگر شیء نجس را با آب کُر (یا آب متصل به لوله‌کشی شهری) بشویند، آبی که همزمان از آن شیء می‌ریزد (که به آن «غُساله» می‌گویند)، چنانچه دارای عین نجاست نبوده و رنگ، بو یا مزۀ نجاست نگرفته باشد، پاک است.
  7. اگر مقداری از آب کُر یخ ببندد و باقی آن به قدر کُر نباشد، چنانچه نجاستی به آن آب برسد نجس می‌شود و هر قدر از یخ هم که آب شود نجس می‌شود. ولی اگر مقدار یخی که تبدیل به آب ‌می‌شود از کُر بیشتر گردد، چنانچه رنگ، طعم یا بوی نجاست را پیدا نکند، پاک است.
  8. آبی که مطمئناً به اندازه کر بوده، چنانچه انسان شک کند کمتر از کُر شده، حکم آب کر را دارد و به عکس، اگر آبی کمتر از کر بوده و شک کنیم که آیا به اندازه کر رسیده، حکم آب کر را ندارد.

 

دوم: آب قلیل

  1. آب قلیل، آبی است که از کُر کمتر باشد، از زمین نجوشیده و آب باران (در حال باریدن) نیز نباشد.
  2. آب قلیل در تماس با شیء نجس - چه اوصاف آن تغییری کند یا نکند - نجس می‌شود.
  3. آب قلیلی که برای بر طرف کردن عین نجاست روی شیء نجس ریخته و از آن جدا می‌گردد، نجس است.
  4. آبی که با آن، مخرج ادرار و مدفوع را می‌شویند (که به آن، «آب استنجاء» می‌گویند) با چند شرط پاک بوده و ترشح آن، موجب سرایت نجاست نمی‌گردد، این شروط عبارتند از:

الف) یکی از اوصاف سه‌گانۀ نجس را به خود نگرفته باشد.

ب) ذرّات مدفوع در آب دیده نشود.

ج) نجاست دیگری مانند خون، همراه ادرار یا مدفوع، بیرون نیامده باشد.

د) نجاستی از خارج به آن نرسیده باشد.

هـ) بیشتر از مقدار معمول نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد.

 

سوم: آب جاری

  1. آبی که از زمین بجوشد، یا از برف‌های متراکم در کوه‌ها و یا از پشت سدها و مانند آن سرچشمه گیرد و جریان داشته باشد، آب جاری نامیده می‌شود.
  2. اگر نجاستی به آب جاری برسد، مقداری از آن، که بو، رنگ یا طعمش به واسطۀ نجاست تغییر کرده نجس می‌شود، و طرفی که متصل به چشمه است - اگر چه کمتر از کر باشد - پاک است. آب‌های قسمت‌های دیگر نهر نیز، اگر به اندازۀ کر باشد، یا اگر قلیل بود به واسطۀ آبی که تغییر نکرده به آب طرف چشمه متصل باشد، پاک است، و گرنه نجس است.
  3. چشمه‌ها و قنات‌هایی که گاه می‌جوشد و گاه از جوشش می‌افتد، در هنگامی که می‌جوشد حکم آب جاری دارد.
  4. آب لوله‌کشی شهرها و حمّام‌ها و مانند آن که متّصل به منبعی بوده و حجم آب آن، بیش از مقدار کُر است، چنانچه در تماس با نجاست، رنگ، بو یا طعم آن تغییر نکند، پاک است.[1]
  5. آبی که روی زمین جریان دارد، ولی از زمین نمی‌جوشد، چنانچه کمتر از کُر باشد و نجاستی به آن برسد نجس می‌شود. اما اگر جریان آب با فشار باشد، چنانچه نجاست به قسمت پایین آن برسد قسمت‌های بالاتر نجس نمی‌شود.

 

چهارم: آب باران

  1. اگر بر شیء نجسی که عین نجاست در آن نیست باران ببارد، پاک می‌شود و در فرش و لباس و مانند اینها فشار هم لازم نیست. البته باریدن چند قطره فایده ندارد، بلکه باید طوری باشد که بگویند باران باریده و آب جریان پیدا کند.
  2. اگر باران به عین نجاست ببارد و به جای دیگر ترشح کند، آب ترشح شده پاک است، به شرطی که در آن عین نجاست نبوده و بو، رنگ یا مزۀ نجاست نگرفته باشد.
  3. زمین نجسی که باران بر آن ببارد پاک می‌شود. همچنین در هنگام بارش، اگر آب جریان پیدا کرده و به زمین نجسی برسد که باران بر آن نمی‌بارد (مثل جایی که دارای سقف است)، آن‌را نیز پاک می‌کند.
  4. خاک نجسی که به واسطۀ باران گِل شود و آب آن را فرا گیرد پاک می‌شود.
  5. اگر در جایی آب باران جمع شود و در هنگام بارش، شیء نجسی را در آن بشویند و بو، رنگ یا مزۀ آب تغییر نکند، آن شیء نجس پاک می‌شود، هر چند مقدار آب کمتر از کر باشد.
  6. اگر در جایی، آب باران یا آبی دیگر جمع شود و کمتر از کر باشد، چنانچه بعد از قطع باران، نجاستی به آن برسد، نجس می‌شود.

 

پنجم: آب چاه

آب چاه، پاک و پاک‌کننده است و اگر چیز نجسی با آن شسته شود و بو، رنگ یا طعم آب تغییر نکند، پاک می‌شود، هر چند مقدار آب کمتر از کر باشد.

 

آب مضاف

  1. آب مضاف، شیء نجس را پاک نمی‌کند و وضو و غسل هم با آن باطل است.
  2. اگر ذره‌ای نجاست به آب مضاف برسد، آن‌‌را نجس می‌کند، ولی اگر آب مضاف روی شیء نجس بریزد، مقداری که به شیء نجس رسیده نجس و مقداری‌ که بالاتر از آن است پاک است؛ مثلًا اگر گلاب را از گلاب‌دان روی دست نجس بریزند، مقداری که به دست رسیده نجس و مقداری که به دست نرسیده پاک است. همچنین اگر آب مضاف مثل فواره با فشار از پایین به بالا برود و نجاست به بالای آب برسد، پایین آب، نجس نمی‌شود.
  3. اگر آب مضاف نجس، طوری با آب کر یا جاری مخلوط شود که دیگر به آن آب مضاف نگویند، پاک می‌شود.
  4. آبی که مطلق بوده و شک داریم مضاف شده یا نه - مانند سیلاب‌های گل‌آلودی که شک داریم به آن آب بگویند - حکم آب مطلق را دارد؛ یعنی چیز نجس را پاک می‌کند و می‌توان با آن وضو گرفت و غسل کرد، امّا به عکس، اگر آبی مضاف بوده و شک داریم مطلق شده یا نه، حکم آب مضاف را دارد.
  5. آبی که معلوم نیست مطلق است یا مضاف، و معلوم نیست که قبلًا مطلق یا مضاف بوده، نجاست را پاک نمی‌کند و غسل و وضو هم با آن باطل است.
  6. آب مضاف یا مطلقی که پاک بوده و معلوم نیست نجس شده یا نه، پاک است و عکس آن، آبی که نجس بوده و معلوم نیست پاک شده یا نه، نجس است.

 

احکام تخلّی (دفع ادرار و مدفوع)

  1. انسان در هنگام تخلّی نباید رو به قبله و یا پشت به قبله باشد. و برگرداندن عورت از سمت قبله، به تنهایی کافی نیست.
  2. در هنگام شستن مَخرج ادرار و مدفوع، رو یا پشت به قبله بودن اشکالی ندارد، ولی اگر در این‌حال، بخواهد ادرار خارج شود نباید، رو یا پشت به قبله بود.
  3. اگر انسان به جهتی مانند پوشاندن عورت خود از دیگران ناچار شود که در حال تخلی رو یا پشت به قبله بنشیند اشکالی ندارد.
  4. بچه را نباید در هنگام تخلی رو یا پشت به قبله نشاند، ولی اگر خود بچه بنشیند، جلوگیری از او واجب نیست.
  5. در چند جا تخلّی حرام است:

الف) در ملک کسی که اجازۀ تخلّی نداده است؛

ب) در جایی که برای عدۀ مخصوصی وقف شده، مثل دست‌شویی بعضی مساجد و مدرسه‌ها؛

ج) در کوچه‌های بن‌بست؛

د) در هر مکان عمومی که طبق مقررات آن‌جا، این کار ممنوع باشد؛

هـ) روی قبر مؤمنین و هر جا که تخلّی موجب هتک حرمت مقدّسات دین و مذهب شود.

  1. مخرج ادرار با غیر آب پاک نمی‌شود و چنانچه بعد از ادرار کردن، دو مرتبه - هر چند با آب قلیل - شسته شود مطمئناً پاک می‌شود.[2]
  2. مخرج مدفوع بهتر است با آب شسته شود، ولی می‌توان آن‌را با سه قطعه[3] کاغذ یا سنگ یا پارچه و مانند آن نیز پاک نمود، اما در سه صورت فقط با آب پاک می‌شود:

الف) مدفوع از حدّ معمول بیشتر بوده و اطراف مخرج را آلوده سازد؛

ب) نجاست دیگری مانند خون همراه با آن بیرون آید؛

ج) از خارج نجاستی به آن رسیده باشد؛

  1. اگر مخرج مدفوع با آب شسته شود، باید چیزی از آن باقی نماند، ولی باقی ماندن رنگ یا بوی آن مانعی ندارد و اگر در دفعۀ اول طوری شسته شود که ذره‌ای از مدفوع در آن نماند، دوباره شستن لازم نیست‌.
  2. اگر فردی شک کند که پس از دفع ادرار یا مدفوع، مخرج را شسته و پاک کرده یا نه - هر چند معمولاً بعد از آن، خود را پاک می‌کرده - لازم است خود را آب کشیده و پاک نماید. البته اگر شک او پس از خواندن نماز باشد، نمازی که با آن حالت خوانده صحیح است.

 

استبراء

  1. استبراء[4] بر دو قسم است؛ استبراء از ادرار و استبراء از منی.

استبراء از ادرار، عمل مستحبّی است که مردها بعد از بیرون آمدن ادرار انجام می‌دهند تا مطمئن شوند ذرات ادرار در مجرا باقی نمانده است. این عمل به چند صورت قابل انجام است و بهترین آنها به این شکل است که بعد از قطع شدن ادرار، اگر مخرج مدفوع نجس شده، اول آن‌را پاک نموده، سپس سه دفعه با انگشت میانۀ دست چپ از مخرج مدفوع تا آلت تناسلی بکشند و بعد شَست را روی آلت و انگشت پهلوی شَست را زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه‌گاه بکشند و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند.

  1. بانوان استبراء از ادرار ندارند و اگر بعد از شست‌وشو و آب کشیدن رطوبتی ببینند و شک کنند پاک است یا نه، پاک محسوب شده و وضو و غسل را هم باطل نمی‌کند.
  2. استبراء از منی، عملی مستحب است که پس از خروج منی، با ادرار کردن صورت می‌گیرد، تا انسان مطمئن شود ذرات منی در مجرا باقی نمانده است.[5] البته اگر فردی که منی از او خارج شده ادراری نداشته باشد، می‌تواند به طریقه استبراء از ادرار – که در بالا گذشت - عمل کند.
  3. رطوبت‌هایی که از انسان خارج می‌شود غیر از ادرار و منی بر چند قسم است:

الف) آبی که گاهی بعد از ادرار بیرون می‌آید و کمی سفید و چسبنده است و به آن «وَدی» می‌گویند.

ب) آبی که گاهی با تحریک شهوت جنسی - قبل از منی - از مرد خارج می‌شود و به آن «مَذی» می‌گویند.

ج) آبی که گاهی بعد از منی بیرون می‌آید و به آن «وذی» گویند.

همۀ این آب‌های سه‌گانه در صورتی که مجرا آلوده به ادرار و منی نباشد، پاک است و وضو و غسل را هم باطل نمی‌کند. فائدۀ استبراء آن است که مجرا را از بول و منی پاک می‌کند؛ یعنی اگر آب مشکوکی خارج شود و فرد نداند که ادرار یا منی است یا یکی از این آب‌های سه‌گانه، آب مشکوک پاک بوده و وضو یا غسل را هم باطل نمی‌کند.

  1. اگر رطوبتی از انسان خارج شود که نداند پاک است یا نه و شک کند که استبراء کرده یا نه، اصل را بر عدم انجام استبراء گذارده و آن آب، نجس شمرده می‌شود و چنانچه وضو گرفته باشد باطل است. ولی اگر شک کند استبرائی که انجام داده صحیح بوده یا نه، اصل را بر صحت استبراء گذارده و آن آب، پاک شمرده می‌شود و وضو را هم باطل نمی‌کند.
  2. کسی که استبراء نکرده، اما چون مدت قابل توجهی از ادرار کردن او گذشته، مطمئن است که ادراری در مجرایش باقی نمانده است، اگر رطوبتی ببیند و شک کند پاک است یا نه، آن رطوبت پاک بوده و وضو را هم باطل نمی‌کند‌.
  3. اگر انسان بعد از ادرار استبراء کند و وضو بگیرد، چنانچه بعد از وضو رطوبتی ببیند که می‌داند یکی از دو رطوبت ادرار یا منی است لازم است - بنابر احتیاط واجب - هم غسل کند و وضو هم بگیرد، ولی اگر وضو نگرفته باشد فقط گرفتن وضو کافی است.

 

مستحبّات و مکروهات تخلّی

کارهایی که درباره تخلّی مستحب است:

  1. در هنگام تخلی جایی بنشیند که کسی مطلقاً او را نبیند.
  2. هنگام وارد شدن به مکان تخلّی، اول پای چپ، و هنگام بیرون آمدن، اول پای راست را بگذارد.
  3. در حال تخلّی سر را بپوشاند.
  4. در حال تخلّی سنگینی بدن را روی پای چپ بیندازد.
  5. انجام تخلی پیش از نماز؛
  6. انجام تخلی پیش از خواب؛
  7. انجام تخلی پیش از آمیزش؛
  8. انجام تخلی پس از بیرون آمدن منی؛

 

کارهایی که درباره تخلّی مکروه است:

  1. نشستن زیر درختان میوه؛
  2. نشستن در جایی که محلّ عبور و مرور مردم است، هر چند کسی او را نبیند.
  3. نشستن اطراف خانه‌ها؛
  4. نشستن مقابل خورشید و ماه، ولی اگر عورت خود را بپوشاند مکروه نیست.
  5. توقف زیاد جهت تخلّی؛
  6. سخن گفتن مگر به هنگام ضرورت، ولی ذکر خدا در همه حال خوب است.
  7. ایستاده ادرار کردن؛
  8. ادرار کردن در آب، مخصوصاً آب‌های راکد؛
  9. ادرار کردن در سوراخ جانوران؛
  10. ادرار کردن در زمین‌های سفت و سخت که موجب ترشّح می‌شود.
  11. ادرار کردن در مقابل باد؛
  12. فشار آوردن و نگه‌داشتن ادرار و مدفوع.

 

نجاسات

در دین اسلام همه چیز پاک شمرده شده است، غیر از مواردی[6] که در ذیل بیان می‌گردد:[7]

1 و 2. ادرار و مدفوع انسان و حیوانی که جزو یکی از دسته‌های زیر است:

الف. حیوان حرام گوشتی که خون جهنده[8] دارد.

ب. حیوانی که بر خوردن نجاست انسان عادت کرده است‌.

ج. حیوانی که انسان با آن نزدیکی داشته است.

د. گوسفندی که استخوان آن از خوردن شیر خوک محکم شده است.

  1. منی‌ انسان و حیوانی که خون جهنده دارد؛ خواه حرام‌گوشت باشد یا حلال‌گوشت.
  2. مُردار‌ انسان و حیوانی که خون جهنده دارد.[9] ولی اجزایی از آن که روح ندارد؛ مانند پشم، مو و ناخن، پاک است.
  3. خون‌ انسان و هر حیوانی که خون جهنده دارد؛[10] پس خون امثال ماهی و پشه که خون جهنده ندارند پاک است.

6 و 7. تمام اجزای سگ و خوکی که در خشکی زندگی می‌کنند، حتی اجزای بدون روح؛ مثل ناخن و مو.

  1. تمام اجزای کافرِ غیر اهل کتاب[11] و کسانی که در حکم آن هستند؛ مانند افراد مرتد،[12] غالیان[13] و نواصب؛[14] ولی کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه و از گذشته‌اش نیز اطلاعی نداریم، پاک بشمار می‌آید.
  2. مایعات مست‌کننده‌؛ مانند آب‌‌جو (فقّاع)،[15] ‌شراب و آب انگوری که خود به خود به جوش آید؛[16] هر چند مصرف کم آنها مستی نیاورد.

 

مسائلی درباره مُردار

  1. اگر از بدن انسان یا حیوان زنده‌ای که خون جهنده دارد، اجزای دارای روح را جدا کنند، نجس است، هر چند کم باشد.
  2. پوستهایی که از لب و جاهای دیگر بدن -که موقع افتادنش است- جدا می‌شود، پاک است، گر چه آن را بکَنند.
  3. تخم مرغی که از شکم مرغ مُرده بیرون می‌آید، اگر پوست روی آن سفت شده باشد، پاک است، ولی ظاهر آن را باید آب کشید.
  4. اگر برّه و بزغاله، پیش از آن که علف‌خوار شوند بمیرند، پنیرمایه‌ای که در شیردان آنها می‌باشد پاک است، ولی ظاهر آن را باید آب کشید.
  5. تمام موادّ غذایی(غیر گوشتی) و غیر غذایی که از کشورهای غیر اسلامی وارد می‌شود؛ مانند کره، روغن، پنیر، انواع داروها، صابون، پارچه، عطر و امثال اینها، پاک است، مگر اینکه انسان یقین به نجس بودن آنها داشته باشد.
  6. گوشت، پیه و چرم‌ طبیعی که در منطقه اسلامی تولید شده یا در بازار مسلمانان فروخته می‌شود، پاک است.
  7. گوشت، پیه و چرم‌ طبیعی که از کشورهای غیر اسلامی تهیه می‌شود، اگر بر نحوه تولید آنها، توسط مسلمانان رسیدگی و نظارت شود -که از حیوانی است که به دستور شرع ذبح شده یا نه- پاک است.[17]

 

مسائلی درباره خون

  1. خونی که گاهی در هنگام دوشیدن شیر دیده می‌شود، نجس است و شیر را نجس می‌کند.
  2. خونی که از لای دندان و لثه‌ها می‌آید، اگر به واسطۀ مخلوط شدن با آب دهان از بین برود، پاک است.
  3. خونی که به واسطۀ کوبیده شدن، زیر ناخن یا زیر پوست می‌میرد، اگر بگونه‌ای شود که دیگر به آن خون نگویند، پاک است. در غیر این صورت، تا وقتی زیر پوست و ناخن است اشکال ندارد، ولی اگر پوست یا ناخن سوراخ شده و خون ظاهر شود، چنانچه مشقت زیادی نداشته باشد، برای وضو، غسل و نماز باید برطرف گردد.
  4. اگر انسان نداند که خون، در زیر پوست، مُرده یا گوشت به واسطۀ کوبیده شدن به آن حالت درآمده، پاک است.
  5. اگر موقع جوشیدن غذا ذرّه‌ای خون در آن بیفتد، تمام غذا و ظرف آن نجس شده و جوشش، حرارت و آتش، پاک‌کننده نیست.
  6. زردابه‌ای که گاهی، موقع خراشیدگی پوست یا در اطراف زخم پیدا می‌شود، چنانچه معلوم نباشد که خون است یا نداند که با خون مخلوط شده یا نه، پاک است.

 

مسائلی درباره مایعات مست‌کننده‌

  1. الکل صنعتی، طبی و سفید که معمولا استفاده صنعتی و بهداشتی داشته و یا در عطر و ادکلن استفاده می‌شود، پاک است، مگر اینکه انسان بداند، در فرایند تخمیر از مایع مست کننده‌ای مثل شراب تهیه شده است.
  2. اگر آب انگور بواسطه پختن جوش بیاید، نجس نیست،[18] ولی خوردنش حرام است؛ پس اگر به واسطۀ جوشاندن با آتش، دو سوّمِ آن کم شود حرام بودن آن نیز برطرف می‌شود.
  3. خرما، مویز، کشمش و آب آنها اگر پخته و به جوش ‌آید، پاک هستند.[19]

 

چگونگی اثبات نجاست

  1. نجس بودن چیزی از سه راه ثابت می‌شود:

الف. آن‌که خود انسان یقین پیدا کند که چیزی نجس است،[20] ولی گمان، حتّی گمان قوی کافی نیست؛ بنابراین، غذا خوردن در بعضی از اماکن عمومی که گاه انسان گمان قوی به نجس بودن آنها دارد جایز است.

ب. کسی که چیزی در اختیار اوست - مثل صاحب‌خانه، فروشنده یا خدمتکار- خبر دهد که آن چیز نجس است.

ج. دو نفر عادل به نجاست چیزی گواهی دهند.[21]

  1. در مسائل طهارت و نجاست، کسی که حکم مسئله را می‌داند، ولی نسبت به موضوع آن شک دارد، حکم به پاکی می‌شود؛ مثلا کسی که می‌داند خون انسان نجس است، ولی لکه‌ای را ببیند و شک کند که خون است یا نه، یا نداند که خون پشه است یا خون انسان، آن لکه، پاک بشمار می‌رود.
  2. چیز نجسی که انسان شک دارد پاک شده یا نه، نجس است و چیز پاکی که شک دارد نجس شده یا نه، پاک است. و اگر هم بتواند نجس یا پاک بودن آن را بداند، لازم نیست وارسی کند.
  3. اگر انسان بداند، که مثلا یکی از دو یا چند لباسش -که از همه آنها می‌تواند استفاده کند- نجس شده و نداند کدام است، باید از آنها اجتناب کرد.

 

چگونگی سرایت نجاست

  1. هر گاه چیز پاکی با چیز نجسی تماس پیدا کند و یکی از آن دو رطوبت داشته باشد، آن چیز پاک، نجس می‌شود، امّا اگر هر دو خشک باشند یا رطوبت به قدری کم باشد که سرایت نکند، نجاست منتقل نمی‌شود.
  2. اگر چیز پاکی به چیز نجس برسد و انسان شک کند که یکی از آنها رطوبتی داشته که موجب انتقال نجاست شود یا نه، آن چیز پاک، نجس نمی‌شود.
  3. دو چیزی که انسان می‌داند یکی از آن دو نجس شده ولی نمی‌داند کدام نجس است، اگر چیز پاکی با رطوبت به یکی از آنها برسد، نجس نمی‌شود؛ بنابراین هر گاه انسان بداند قسمتی از فرش یا لباس نجس شده، امّا نمی‌داند کدام قسمت آن است، اگر دست مرطوب را، به قسمتی از آن بزند نجس نمی‌شود.
  4. چیزهای جامد مرطوب؛ مثل زمین یا پارچه‌ای که خیس شده است، در تماس با نجاست، صرفا همان قسمتی که با نجاست برخورد داشته نجس می‌شود و سایر قسمتهای آن پاک است.
  5. در مایعاتی روان؛ مثل شیره و روغن، همین که یک نقطه از آن نجس شد، تمام آن نجس می‌شود، ولی اگر مانند عسل، روان نباشد، فقط همان نقطه‌ای که نجاست به آن اصابت کرده، نجس است و اگر آن مقدار را بر دارند، بقیه پاک است.
  6. اگر حشره‌ای مثل مگس، روی چیز نجسِ مرطوبی بنشیند و بعد روی چیز پاکی بنشیند نجس نمی‌شود؛ چون احتمال دارد پای این حشرات رطوبتی به خود نگیرد، امّا اگر بدانیم نجاستی را با خود حمل کرده و سرایت نموده است، نجس می‌شود.
  7. اگر جایی از بدن که عرق دارد نجس شود و عرق از آنجا به جای دیگر برود، هر جا که عرق به آن برسد نجس می‌شود.
  8. اخلاط غلیظی که از بینی یا گلو می‌آید، اگر خون داشته باشد، جایی که خون دارد نجس و بقیۀ آن پاک است؛ پس اگر به بیرون دهان یا بینی برسد، مقداری را که انسان یقین دارد جای نجس اخلاط به آن رسیده، نجس است و محلی را که شک دارد جای نجس به آن رسیده است یا نه، پاک است.
  9. اگر ظرفی مثل آفتابه را که ته آن سوراخ است روی زمین نجسی بگذارند، چنانچه آب با فشار از آن خارج شود داخل ظرف نجس نخواهد شد.
  10. اگر چیزی مثل سوزن در بدن فرو رود و یقین پیدا نشود که به عین نجاست رسیده است، پاک شمرده می‌شود.

 

احکام نجاسات

  1. نجس کردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود باید فوراً آن را آب بکشند.
  2. اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی‌احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
  3. اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است -مثل کاغذ یا انگشتری که اسم خدا یا پیامبر یا امام بر آن نوشته شده و همچنین تربت امام حسین(ع)- در جای نجسی مثل چاه سرویس بهداشتی بی‌افتد بیرون آوردن و آب کشیدن آن -اگر چه هزینه داشته باشد- واجب است. پس اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، استفاده از آن سرویس برای افراد مطلع جایز نیست، تا وقتی یقین کنند آن چیز از بین رفته است. همچنین، اگر چاه متّصل به لوله‌کشی فاضلاب شهری است، هنگامی که اطمینان حاصل شود که آن چیز محتَرم، به نقطۀ دوری منتقل شده است، استفاده از آن سرویس اشکالی نخواهد داشت.[22]
  4. خوردن عین نجس -مثل شراب- یا متنجّس و همچنین خوراندن آنها به دیگران حرام است،[23] و در مورد عین نجس، خوراندن آن به غیر مکلّفین نیز جایز نیست.[24]
  5. اگر انسان ببیند کسی چیز نجسی را می‌خورد یا با لباس نجس نماز می‌خواند، لازم نیست به او بگوید، مگر این که با او طوری معاشرت داشته باشد که اگر نگوید، لوازم مشترک بین آن دو نجس خواهد شد.
  6. اگر صاحب‌خانه در بین غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، باید به مهمانان اطلاع دهد، اما اگر یکی از مهمانان بفهمد، لازم نیست به دیگران بگوید، ولی چنانچه طوری با آنان معاشرت دارد که می‌داند به واسطۀ عدم آگاهی آنان، خود او یا لوازمش هم نجس می‌شوند، لازم است بعد از غذا به آنان بگوید تا اینکه مثلا لب و دهانشان را بشویند.
  7. اگر کسی خبر دهد که چیز نجسی را شسته -و اصطلاحا آب کشیده است- سخنش مورد قبول قرار می‌گیرد، مگر غیر مکلّف باشد، اما اگر بلوغش نزدیک بوده و از گفته وی اطمینان به پاکی حاصل شود، از او پذیرفته می‌شود.

 

مطهرات

مطهّرات به چیزهایی گفته می‌شود که شیء نجس را پاک می‌کند و آنها عبارت‌اند از:

آب، زمین، آفتاب، استحاله و انقلاب، انتقال‌، اسلام، تبعیت، برطرف شدن عین نجاست، استبراء حیوان نجاست‌خوار و غایب شدن مسلمان.

در ادامه به توضیح و تبیین هر یک از این عناوین و شرایط پاک کنندگی آنها می‌پردازیم.

 

اول: نحوه پاک کنندگی آب

  1. آب؛ با چهار شرط، چیز نجس را پاک می‌کند:

الف) مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب، چیز نجس را پاک نمی‌کند.

ب) خود آن آب، پاک باشد.

ج) وقتی چیز نجس را می‌شویند، آب مضاف نشود و نیز رنگ، بو یا طعم نجاست هم نگیرد.

د) بعد از شستن چیز نجس، عین نجاست باقی نماند.

  1. اگر چیزی(غیر از ظرف) نجس شود، پس از بر طرف کردن عین نجاست، با یک مرتبه شستن - با آب قلیل یا غیر قلیل- پاک می‌شود، البته چیزی که با ادرار نجس شده، برای پاک شدنش با آب قلیل، لازم است دو بار شسته شود و در هر حال، در مثل لباس و فرش، لازم است آن‌را فشار دهند تا غسالۀ[25] آن بیرون آید.[26]
  2. برای پاک شدن ظرف نجس(متنجس) با آب قلیل، سه مرتبه باید آن را شُست،[27] ولی با آب کُر یا جاری، یک مرتبه کافی است، هر چند سه مرتبه بهتر است.[28] پس اگر آب قلیل باشد، به دو صورت می‌توان عمل نمود؛ یکی آن‌که سه مرتبه ظرف را پر کرده و خالی کنند، دیگر آن‌که سه دفعه قدری آب در آن بریزند و در هر دفعه آب را طوری در آن بگردانند که به جاهای نجس آن برسد و بیرون بریزند.
  3. اگر جسم فلزی یا پلاستیکی نجس شود و آن‌را ذوب کنند، همه جای آن نجس می‌شود و اگر پس از انجماد، آن‌را آب بکشند ظاهرش پاک می‌شود.
  4. اگر بعد از آب کشیدنِ لباس و مانند آن، خُردۀ گِل یا اشیایی دیگر در آن دیده شود چنانچه بداند مانع رسیدن آب نشده، پاک است، ولی اگر آب نجس به باطن گِل رسیده باشد ظاهر گِل، پاک و باطن آن نجس است.
  5. چیزی که نجس شده، تا عین نجاست از آن برطرف نشود پاک نمی‌شود، ولی اگر بو یا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشکال ندارد. پس اگر خون را از لباس برطرف کنند و لباس را آب بکشند و رنگ خون در آن بماند، پاک است، ولی اگر شک کند عین نجاست باقی مانده یا نه؟ باید بیشتر بشوید تا یقین کند از بین رفته است.
  6. اگر نجاست بدن را در آب کر یا جاری برطرف کنند، بدن پاک می‌شود،[29] و بیرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نیست.
  7. غذای نجسی(متنجسی) که لای دندانها مانده، اگر آب در دهان بگردانند و به تمام اجزای غذای نجس برسد، پاک می‌شود.
  8. اگر جایی از بدن یا لباس را با آب قلیل، پاک کنند، اطراف آنجا که متّصل به آن بوده و معمولًا موقع آب کشیدن، آب به آن‌جا رسیده و نجس می‌شود، با پاک شدن جای نجس و رسیدن آب پاک به آن قسمت‌ها پاک می‌شود.
  9. گوشت و دنبه‌ای که نجس شده مثل چیزهای دیگر آب کشیده می‌شود. هم‌چنین اگر بدن، لباس یا ظرف، چربی کمی داشته باشد که از رسیدن آب به آن جلوگیری نشود با آب کشیدن پاک می‌شود، ولی اگر بعد از نجس شدن طوری چرب شود که از رسیدن آب به آن جلوگیری شود، چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بکشند، باید ابتدا چربی را برطرف کنند.
  10. اگر زمینی را با آب قلیل آب بکشند، چنانچه غساله آب در زمین فرو رود پاک می‌شود، هم‌چنین اگر زمین طوری باشد که آب بر آن جاری شود -مثل اینکه سراشیبی داشته یا مقدار آب زیاد باشد- پاک می‌گردد، امّا اگر آب جاری نشده و غساله روی زمین باقی بماند نجاست از بین نمی‌رود، مگر با دستمال یا مانند آن، غساله آب را جمع کنند.
  11. اگر با شِکر آب شده‌ای که نجس شده، قند بسازند و در آب کر یا جاری بگذارند پاک نمی‌شود. همچنین اگر قند یا شکر نجس شود، با آب کشیدن پاک نمی‌گردد.

 

دوم: نحوه پاک کنندگی زمین

  1. اگر پای انسان یا ته کفش او بر اثر راه رفتن روی زمینِ نجس، نجس شود با راه رفتن روی زمین، پاک می‌شود، به شرط اینکه: زمین پاک و خشک باشد و عین نجاست از بین برود و نیز، زمین باید خاک، سنگ، موزاییک‌، آجر و مانند اینها باشد و با راه رفتن روی فرش، حصیر یا سبزه، کف پا و ته کفش نجس، پاک نمی‌شود.[30]
  2. برای پاک شدنِ کف پا و ته کفش، اگر انسان مختصری راه برود یا پا را بر زمین بکشد کافی است، ولی بهتر است حداقل پانزده ذراع (تقریباً هفت متر و نیم) راه برود.
  3. لازم نیست کف پا یا ته کفش نجس، تَر باشد، بلکه اگر خشک هم باشد، با راه رفتن، پاک می‌شود.
  4. اگر بعد از راه رفتن و از بین رفتن عین نجاست، بو یا رنگ آن باقی بماند، اشکال ندارد.
  5. داخل کفش، با راه رفتن پاک نمی‌شود. هم‌چنین پاک شدن کف جوراب با راه رفتن، محل اشکال است.

 

سوم: نحوه پاک کنندگی آفتاب

  1. آفتاب؛ زمین، ساختمان و چیزهایی مانند درب و پنجره که در ساختمان به کار رفته را با شرایطی پاک می‌کند:

الف) چیز نجس، طوری تَر باشد که اگر چیز دیگری به آن برسد تَر شود؛ پس اگر خشک بود باید به وسیله‌ای آن‌را تَر کرد تا آفتاب آن‌را خشک کند.

ب) عین نجاست در آن نباشد.[31]

ج) چیزی مانع تابش آفتاب نشود؛ پس اگر آفتاب از پشت پرده یا ابر بتابد، موجب پاک شدن نمی‌شود، ولی اگر ابر به قدری نازک باشد که عرفاً مانع تابش محسوب نشود، اشکال ندارد. هم‌چنین، تابش از پشت شیشه اشکال ندارد.

د) آفتاب به تنهایی چیز نجس را خشک کند؛ پس اگر مثلًا چیز نجس به دو واسطۀ باد و آفتاب خشک شود، موجب پاک شدن نمی‌گردد، ولی اگر باد به قدری کم باشد که خشک شدن، به آفتاب مستنَد باشد، اشکال ندارد.

ه) آفتاب، مقداری از بنا و ساختمان را که نجاست به آن فرو رفته، یک مرتبه خشک کند، پس اگر یک مرتبه روی آن‌را خشک کند و روز بعد، زیر آن‌را خشک نماید، فقط روی آن پاک می‌شود و زیر آن نجس می‌ماند.[32]

  1. اگر پس از تابش آفتاب به زمین نجس، انسان شک کند که مثلا زمین موقع تابش آفتاب، تَر بوده یا نه؟ یا زمین نجس، با آفتاب خشک شده یا نه؟ و یا قبلًا عین نجاست را برطرف کرده است یا نه؟ آن زمین، نجس به شمار می‌رود.
  2. اگر آفتاب به یک طرف دیوار نجس بتابد، طرفی که آفتاب به آن نتابیده پاک نمی‌شود، ولی اگر دیوار به قدری نازک باشد که به واسطه تابش به یک طرف، طرف دیگرش هم خشک شود پاک می‌گردد.

 

چهارم: استحاله و انقلاب

  1. هر گاه عین نجس چنان تغییر یابد که آن نام از آن برداشته، و نام دیگری به آن داده شود، پاک می‌گردد و می‌گویند «استحاله» شده است، مثل این که سگ در نمک‌زار فرو رود و تبدیل به نمک شود. هم‌چنین اگر چیزی که نجس شده، به کلّی تغییر یابد، مثل این‌که چوب نجس را بسوزانند و خاکستر کنند، یا آب نجس تبدیل به بخار شود، امّا اگر تنها شکل و صنعت آن تغییر کند - مثل این که گندم نجس را آرد کنند- موجب پاک شدنش نمی‌شود.
  2. چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه نجس است.
  3. ظرفی که از گِل نجس ساخته شده و یا ذغالی که از چوب نجس تهیه می‌شود، استحاله نشده و پاک نیست.
  4. اگر شراب به خودی خود یا به واسطۀ آن‌که چیزی مثل سرکه و نمک در آن ریخته‌اند سرکه شود، پاک می‌گردد و آن را اصطلاحا «انقلاب» می‌گویند.
  5. سرکه‌ای که از انگور، کشمش یا خرمای نجس درست کنند، نجس است.

 

پنجم: انتقال‌

  1. اگر خون انسان یا حیوانی که خون جهنده[33] دارد، به بدن حیوانی که خون جهنده ندارد منتقل شده و خون آن حیوان شمرده شود، پاک می‌گردد و این‌را اصطلاحا «انتقال» می‌گویند؛ مثل خونی که پشه از بدن انسان مکیده و جزو بدنش شده است، ولی خونی که زالو از انسان می‌مکد پاک نیست چون جزو بدن او محسوب نمی‌شود.
  2. اگر کسی پشه‌ای را که روی بدنش نشسته بکُشد و نداند خونی که از پشه بیرون آمده از او مکیده یا از خود پشه است، پاک می‌باشد، اما اگر پشه خون را مکیده و فاصلۀ بین مکیدن خون و کشتن پشه به قدری کم باشد که بگویند خون انسان است -یا معلوم نباشد که می‌گویند خون پشه است یا خون انسان- نجس می‌باشد.[34]

 

ششم: اسلام

  1. اگر کافر، شهادتین بگوید، یعنی بگوید: «اشْهَدُ انْ لٰا إِلٰهَ إِلَّا اللّٰهُ وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّٰهِ» مسلمان می‌شود و بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک است،[35] ولی اگر موقع مسلمان شدن عین نجاست به بدن او بوده، باید برطرف کند و جای آن‌را آب بکشد.
  2. اگر موقعی که کافر بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسیده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد نجس است.[36]
  3. اگر کافر شهادتین را بگوید و انسان نداند قلباً و از روی اعتقاد مسلمان شده یا نه؟ پاک شمرده می‌شود.

 

هفتم: تَبَعیت

  1. وقتی چیز نجسی به واسطۀ پاک شدن چیز نجس دیگر پاک شود، آن‌را در اصطلاح تبعیت می‌گویند.
  2. اگر شراب سرکه شود، ظرف آن هم تا جایی که شراب موقع جوش آمدن به آن‌جا رسیده پاک می‌شود و دستمال و چیزی هم که معمولًا روی آن می‌گذارند، اگر با رطوبت همان شراب نجس شده باشد، پاک می‌گردد.
  3. تخته یا سنگی که روی آن میت را غسل می‌دهند و پارچه‌ای که با آن عورت میت را می‌پوشانند و دست کسی که او را غسل داده‌است و همین‌طور کیسه و صابونی که میت را با آن شسته‌اند، بعد از تمام شدن غسل، پاک می‌شود.
  4. کسی که چیز نجسی را با دست می‌شوید، اگر دست و آن‌چیز، با هم شسته شود، بعد از پاک شدن آن‌چیز، دست او هم پاک می‌شود.
  5. اگر لباس و مانند آن‌را با آب قلیل، بشویند و به اندازۀ معمول فشار دهند تا آبی که روی آن ریخته‌اند جدا شود، آبی که در لباس می‌ماند پاک است.
  6. ظرف نجس را که با آب قلیل می‌شویند، بعد از جدا شدنِ آبی که برای پاک شدن، روی آن ریخته‌اند، قطره‌های آبی که در آن می‌ماند پاک است.

 

هشتم: برطرف شدن عین نجاست

  1. هر گاه بدن حیوان نجس شود همین که عین نجاست برطرف شود، بدن‌ حیوان پاک می‌گردد، مثلًا اگر منقار پرنده خون‌آلود باشد یا حیوان روی چیزهای آلوده بنشیند همین که خون و آلودگی برطرف شد بدن حیوان پاک است.
  2. باطن بدن انسان پاک است و با برخورد با نجاستی مثل خون که داخل بدن است، نجس نمی‌شود، ولی اگر نجاستی از خارج وارد بدن شود، باطن بدن نجس می‌شود، اما همین که نجاست از بین برود پاک می‌گردد و نیازی به شستن ندارد.[37]

 

نهم: اسْتِبْراء حیوان نجاست‌خوار

ادرار و فضولات حیوان حلال گوشت، نجس نیست، ولی اگر حیوانی به خوردن نجاست انسان عادت کند، نجس می‌شود و گوشتش نیز حرام می‌گردد؛ پس اگر بخواهند پاک شود باید آن‌را استبراء کنند؛ یعنی باید حیوان را غذای پاک بدهند تا زمانی که عنوان حیوان نجاست‌خوار از آن برداشته شود.

 

دهم: غایب شدن مسلمان

اگر بدن یا لباس یا چیز دیگری مانند ظرف و فرش در اختیار مسلمان بالغ باشد و نجس شود و او از ما جدا شود، بعد از این که مجدداً او را دیدیم، چنانچه انسان احتمال عقلائی دهد که او آن‌چیز را آب کشیده است پاک می‌باشد.

 

راه ثابت شدن طهارت

  1. برای اثبات پاک شدن چیز نجس، چند راه است:

الف) خود انسان نجاست را از بین برده و مطمئن شود که چیزی که نجس بوده پاک شده است.

ب) دو عادل به پاک شدن آن خبر دهند، آن‌چیز پاک است.

ج) کسی که چیز نجس در اختیار او است بگوید آن چیز پاک شده است.

د) فردی مسلمان چیز نجس را شسته باشد، اگر چه معلوم نباشد درست آب کشیده یا خیر.

  1. اگر کسی لباسش را به مغازه لباسشویی مسلمان دهد که آن‌را بشوید و آب کشد، سخن او پذیرفته است.
  2. انسان وسواسی که در آب کشیدن چیز نجس به آسانی یقین پیدا نمی‌کند، یقین او ملاک نیست، بلکه اگر به همان نحوی که افراد عادی می‌شویند رفتار نماید، کافی است.

 

احکام ظرف‌ها

  1. ظرف و مَشکی که از پوست مُردار یا حیوان نجس‌العین مثل؛ سگ و خوک درست شده باشد، استعمال آن برای خوردن یا آشامیدن یا آب وضو و غسل و مانند آن جایز نیست.
  2. خوردن و آشامیدن از ظرف طلا و نقره و استعمال آنها، برای این کار حرام است، پس می‌تواند غذایی که در چنین ظرفی ریخته را در ظرف معمولی بریزد و استفاده نماید.
  3. آنچه که به آن ظرف نمی‌گویند؛ مانند گیرۀ استکان، بادگیر قلیان و امثال اینها، اگر از طلا یا نقره باشد اشکال ندارد.
  4. استعمال ظرفی که روی آن‌را آب‌طلا یا آب نقره داده‌اند، اشکال ندارد.
  5. اگر فلزی را با طلا یا نقره مخلوط کرده و ظرفی بسازند، چنانچه مقدار آن فلز به قدری باشد که به آن ظرف، ظرف طلا یا نقره نگویند، استعمال آن مانعی ندارد.
  6. استعمال ظرف طلا یا نقره در حال ناچاری اشکال ندارد و برای وضو و غسل هم در حال تقیه می‌شود ظرف طلا و نقره را استفاده کرد، بلکه گاهی واجب است.
  7. استعمال ظرفی که جنس آن معلوم نیست از طلا یا نقره یا چیز دیگری است، اشکال ندارد.

 

ادامه پاسخ این سؤال را می‌توانید در  (نمایه 114667)، در همین سایت، مشاهده نمایید.

 

 


[1]. شایان ذکر است، گروهی از فقها چنین آبی را در حکم آب جاری و گروهی نیز در حکم آب کُر دانسته‌اند.

[2]. اگرچه عده‌ای از مراجع تقلید، شستن یک مرتبه را نیز کافی و موجب پاکی می‌دانند.

[3]. یا با یک قطعه و از سه جای آن برای پاک نمودن، استفاده کرد.

[4]. استبراء در لغت به معنای سعی در برائت و پاکی از آلودگی و نجاست است.

[5]. در این‌که استبراء از منی مخصوص مردان است یا بانوان را نیز شامل می‌شود، بین مراجع اختلاف نظر است و نظر مشهور اختصاص آن به مردها است.

[6]. و هر چیزی که با این موارد -با داشتن رطوبت- تماس داشته باشد.

[7]. هر چند عده‌ای از مراجع، «عرق شتر نجاست‌خوار» را جزو نجاسات بر شمرده‌اند، ولی در این‌باره، نظر مراجع تقلید مختلف است.

[8].  یعنی اگر رگ آن را ببرند، خون به سرعت از آن جاری ‌شود.

[9]. برخی مراجع، حیوانی که به غیر دستور شرع ذبح شده را از حکم مُردار خارج دانسته‌اند.

[10]. البته اگر حیوان حلال گوشت را، طبق دستور شرع ذبح کنند و خون آن به مقدار معمول بیرون آید، خونی که در بدن حیوان باقی می‌ماند، پاک است.

[11]. در مورد نجاست کافر اهل کتاب(مسیحی، یهودی، مجوسی)، اختلاف نظر است. جهت آگاهی بیشتر، ر. ک: نمایه 2215 (نجاست کفار).

[12]. مرتد کسی است که با انکار دین یا یکی از اصول آن، یا مخالفت با مسائل بدیهی آن، از اسلام خارج شود؛ جهت آگاهی بیشتر، ر. ک: نمایه 22288 (آزادی عقیده و اعدام مرتد در اسلام).

[13]. کسانی که یکی از ائمّه(ع) را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است.

[14]. کسانی که نسبت به چهارده معصوم اظهار دشمنی ‌نمایند.

[15]. مشروب الکلی که از جو گرفته می‌شود، امّا آب‌جویی که موجب هیچ گونه مستی نیست و  به آن «ماء الشعیر» می گویند، پاک و حلال است.

[16]. آیت الله سیستانی از بین مایعات مست کننده، فقط شراب و آب‌جو را نجس دانسته است.

[17]. در صورت عدم نظارت و عدم اطمینان از چگونگی ذبح، خوردن آن گوشت جایز نیست، ولی در مورد نجاست چنین گوشت یا چرمی، اختلاف نظر است. جهت آگاهی بیشتر، ر. ک: نمایه 21079(نجاست چرم وارداتی).

[18]. البته بخی فقها در نجاست و اجتناب از آن احتیاط نموده‌اند.

[19]. همچنین اکثر فقها خوردن آن را حلال می‌دانند، ولی برخی می‌گویند خوردن آن اشکال دارد.

[20]. مگر اینکه این یقینش، به صورت غیر متعارف باشد؛ پس چنانچه در جایی که نوع مردم یقین به نجاست ندارند، انسان بر خلاف متعارف یقین به نجاست داشته باشد، حکم به نجاست آن نمی‌شود.

[21]. اکثر فقها می‌گویند، گواهی یک نفر عادل هم برای اثبات نجاست کافیست.

[22]. جهت آگاهی بیشتر، ر.ک: نمایه 49072 (افتادن قرآن و اسماء متبرکه در چاه دستشویی).  

[23]. بنابراین اگر مواد خوراکی نجس شود و قابل پاک شدن باشد، فروش آن در صورتی جایز است که نجاست آن به مشتری اعلام گردد.

[24]. در مورد جواز خوراندن متنجس به غیر مکلف، بین فقها اختلاف نظر است.

[25]. غُساله؛ آبی است که معمولًا در وقت شُستن و بعد از آن از چیزی که شسته می‌شود -خود به خود یا به وسیلۀ فشار- می‌ریزد.

[26]. اگر شستشو، با فرو بردن چیز نجس در آب کر یا جاری صورت گیرد، به نظر گروهی از مراجع، فشار لباس و مانند آن لازم نیست.

[27]. آیت الله بهجت: یک بار شستن با آب قلیل هم کافی است.

[28]. البته ظرفی که در اثر تماس سگ، خوک یا شراب نجس شده باشد، نحوه پاک شدنش کمی متفاوت است و در برخی موارد نیاز به خاک‌مال کردن دارد و فقها در این موضوع، نظرات مختلفی دارند.

[29]. آیت الله سیستانی: اگر نجاست به سبب ادرار بود، لازم است محل نجس را دست کشید.

[30]. اکثر مراجع، زمین آسفالت را پاک‌کننده نمی‌دانند.

[31]. برخی مراجع: (..یا اگر عین نجاست بود، با تابش آفتاب از بین برود).  

[32]. برخی مراجع شرط دیگری نیز برای پاک‌کنندگی آفتاب بیان نمودند و آن، اینکه مابین روی زمین یا روی ساختمان - که آفتاب به آن می‌تابد - با داخل آن، هوا یا جسم پاک دیگری فاصله نباشد؛ مانند بلوکهای سیمانی که وسط آن خالی است.

[33]. یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن می‌جَهد.

[34]. آیت الله سیستانی: «خونی که پشه مکیده پاک است، اگر چه فاصله میان مکیدن خون و کشتن پشه بسیار کم باشد».

[35]. البته در بحث نجاسات گذشت که برخی فقها کافر اهل کتاب را پاک شمرده‌اند.

[36]. در مورد لباس نجسی که در تن وی است اختلاف نظر است.  

[37]. در مورد اشیایی مثل دندان پُر شده یا مصنوعی که در دهان کار گذاشته می‌شود اختلاف نظر است که آیا دارای این حکم هستند یا خیر؟ و جهت آگاهی بیشتر، ر. ک: 81397 ( نجس شدن روکش و دندان پرشده ).

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها