لطفا صبرکنید
7316
- اشتراک گذاری
مکلّف برای انجام تکالیف شرعی خود باید یکی از این سه راه را انتخاب کند:
نخست این که راه تحصیل این علم (اجتهاد) را در پیش گیرد.
دوم این که در هر کاری احتیاط کند.
سوم این که از یک متخصّص دین شناس (مرجع تقلید ) تقلید کند.
افرادی که مسیر تقلید را بر می گزینند، غالباً از کسانی هستند که در علم فقه و علوم مرتبط به آن، تخصّص و اطلاعات زیادی ندارند، از این رو کیفیت اجتهاد و استنباط مراجع تقلید برای آنان قابل درک و فهم نیست، البته مراجع معظم تقلید با سعه صدر تمام ادلّه و مستندات فتواهای خود را در کلاس درس و کتاب هایی که تألیف می نمایند و گاهی حضوری برای شاگردان و دیگران که در این زمینه تحصیل می کنند بیان می نمایند و طبیعی است که مراجع تقلید در جهت ارائه ادلّه فتواهای خود به افرادی که در آن سطح نیستند، وظیفه ای ندارند.
در شریعت اسلام، واجبات و محرماتی وجود دارد که خدای حکیم، آن ها را برای سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع کرده است .
برای شناخت احکام شرعی، آگاهی های فراوانی – از جمله: فهم آیات و روایات، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح، کیفیت ترکیب و جمع روایات و آیات و ده ها مساله دیگر لازم است که آموختن آنها، نیازمند سال ها تلاش جدی است.
مکلّف برای انجام تکالیف شرعی خود باید یکی از این سه راه را انتخاب کند:
نخست این که راه تحصیل این علم (اجتهاد) را در پیش گیرد.
دوم این که در هر کاری آراء همه مراجع تقلید را مطالعه کرده، به گونه ای عمل کند که طبق همه آرا، عمل او صحیح باشد (احتیاط کند)؛
سوم این که از رأی کسی که این علوم را آموخته و در شناخت احکام شرعی کارشناس و صاحب نظر است، بهره جوید.
بی شک، اگر کسی راه اوّل را بر گزیند و در فقه به درجه اجتهاد برسد، کارشناس احکام شرعی شده، از دو راه دیگر بی نیاز، خواهد بود.
راه دوم نیازمند اطلاعات کافی از آراء موجود در هر مساله و روش های احتیاط است و در بسیاری از موارد، به دلیل سختی احتیاط، زندگی عادی او را مختلّ می کند. ناگزیر گزینه «تقلید» برای توده مردم علاوه بر راحتی و سهولت، حتمیّت می یابد.
این سه راه اختصاص به احکام شرعی ندارد؛ بلکه در هر رشته تخصصی دیگر نیز وجود دارد. به عنوان مثال یک مهندس متخصّص را فرض کنید که بیمار می شود. او برای درمان بیماری خویش، یا باید خود به تحصیل علم پزشکی بپردازد، یا تمام آرای پزشکان را مطالعه کرده، به گونه ای عمل کند که بعداً پشیمان نشود و یا به پزشک متخصّص رجوع کند.
راه نخست او را به درمان سریع نمی رساند. راه دوم نیز بسیار دشوار است و او را از کار تخصّصی خود (مهندسی) باز می دارد. ازاین رو بی درنگ از پزشک متخصّص کمک می گیرد و به رأی او عمل می کند.
وی در عمل به رأی پزشک متخصّص، نه تنها خود را از پشیمانی در آینده و احیاناً سرزنش دوستان حفظ می نماید؛ بلکه در اغلب موارد، درمان نیز می شود. مکلّف نیز در عمل به رأی مجتهد متخصّص، نه تنها خود را از پشیمانی آخرت و عذاب الاهی نجات می دهد؛ بلکه به مصالح احکام شرعی نیز دست می یابد. [1]
مراد از "تقلید"، مراجعه غیر متخصّص، در یک امر تخصّصى، به متخصّص آن مى باشد. و مهمترین دلیل بر لزوم تقلید در مسایل دینى، همین نکته عقلایى است که انسان غیر متخصّص باید در مسایل تخصّصى به متخصّص آن مراجعه نماید. [2]
افرادی که مسیر تقلید را بر می گزینند غالباً از کسانی هستند که در علم فقه و علوم مرتبط به آن، تخصٍّص و اطلاعات زیادی ندارند، از این رو کیفیت اجتهاد و استنباط مراجع تقلید برای آنان قابل درک و فهم نیست، البته مراجع معظم تقلید با سعه صدر تمام ادلّه و مستندات فتواهای خود را در کلاس درس و کتاب هایی که تألیف می نمایند و گاهی حضوری، برای شاگردان و دیگران که در این زمینه تحصیل می کنند بیان می نمایند و طبیعی است که مراجع تقلید در جهت ارائه ادله فتواهای خود به افرادی که در آن سطح نیستند، وظیفه ای ندارند.
[1] نک: رساله ی دانشجویی، چاپ پنجم، حسینی، سید مجتبی، ص46- 45.
. [2] برگرفته از سؤال 975 (سایت: 1078)، نمایه: دلایل ضرورت تقلید از مراجع.