لطفا صبرکنید
5341
- اشتراک گذاری
در برخی منابع شیعی ، چنین گزارشی در مورد ایشان -البته در زمانی که هنوز شراب، حرام اعلام نشده بود - وجود دارد که باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد:
حمزة بن عبد المطّلب و تعدادی از یارانش بر [سر سفرۀ] نوعی نوشیدنی به نام «سکرکة»[که مستکننده بوده و ظاهرا آنرا از ارزن میگرفتند]، نشسته بودند. حمزه یادی از پیه کوهان شتر کرد (هوس کرد آنرا بخورد)، دوستانش با اشاره به شتری گفتند: این شتر علی(ع) برادرزادۀ تو است! حمزه رفت و شتر را کشت و جگر و کوهان آنرا برداشت و نزد دوستانش برگشت!
امام على(ع) هنگامی که به این ماجرا پی برد، نزد پیامبر(ص) رفت و از حمزه شکایت کرد. پیامبر(ص) نیز جهت بررسی شکایت نزد حمزه رفت؛ اما او با برآشفتگى و خشم با حضرتشان روبرو شد. رسول خدا(ص) بدون آنکه چیزی بگوید برگشت ... بعد از این ماجرا بود که خداوند آیهی حرمت شراب را نازل فرمود.[1]
این داستان در منابع اهلسنت نیز از شخصی به نام ابوبکر محمد بن مسلم، معروف به زُهری با مقداری اختلاف، نقل شده است.[2] زهری از تابعان اهلسنت بود؛ اما از آنجا که محب اهل بیت(ع) بود، برخی کتب معتبر شیعی نیز به نقل روایات او پرداختهاند.[3]
بررسی حدیث
مانند دیگر روایات تاریخی، در این گزارش نیز نباید دنبال سلسله سند متصل و کاملا صحیح بود، و اگر همراه با مشکلات محتوایی نبود، با توجه به نقل آن در منابع معتبر، گزارشی قابل پذیرش ارزیابی میشد؛ زیرا بر اساس بیشتر گزارشها این داستان زمانی رخ داد که هنوز آیات حرمت شراب نازل نشده بود؛[4] از اینرو حضرت حمزه حتی اگر مشروب هم خورده باشد، مرتکب گناهی نشده است.
صرف نظر از آنکه گزارشهایی که در ارتباط با رخدادهایی که در نهایت منجر به حرمت مشروب شد، بسیار متفاوت است،[5] و اینگونه نیست که این رخداد، تنها گزارشی باشد که در زمینه مقدمات تحریم شراب وجود داشته باشد.
احتمال اینکه این ماجرا مربوط به زمان بعد از حرمت شراب باشد، با آنکه گزارشهایی در منابع اهلسنت در این زمینه وجود دارد؛ اما به هیچ وجه قابل پذیرش نیست؛ زیرا با رفتارهای پیامبر(ص) با حمزه و مقام و جایگاه وی، همخوانی ندارد؛[6] چراکه پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل نزدم آمد و خبر داد که حمزه نزد اهل آسمانهای هفتگانه به شیر خدا و شیر پیامبرش شناخته میشود.[7]
همچنین پذیرش آن با مبنای اهلسنت در عدالت تمام صحابه نیز سازگار نیست.[8]
شواهد دیگری نیز وجود دارد که نادرستبودن مشروبخواری حمزه بعد از حرمت آنرا تقویت میکند. به عنوان نمونه در اعلام تاریخ این رخداد، اختلاف نظرهایی وجود دارد، برخی آنرا در شب ازدواج امام علی(ع) در سال اول یا دوم هجری اعلام کردهاند.[9] برخی نیز زمان آنرا چند سال بعد و در آستانه جنگ احد دانستهاند، با آنکه طبق برخی گزارشها، حمزه در آن هنگام به رسول خدا(ص) گفت: سوگند به کسى که قرآن را بر تو نازل فرمود، دیگر هیچ غذایى نخواهم خورد، مگر آنکه بیرون از مدینه با دشمن بجنگم. حمزه روزهاى جمعه و شنبه را روزه بود و هنگامى که با دشمن هم برخورد کرد، همچنان روزه داشت.[10]
حتی اگر بگوییم که حمزه در دوران جاهلیت و یا ابتدای اسلام، رفتارهای نادرستی داشت، اما آیا میتوان تصور کرد که فردی در انتظار شهادت بوده و از خوردن غذا خودداری میکرد، در همان زمان، مشروب حرام مینوشید؟!
[1]. ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص 657، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[2]. در این منابع چنین آمده است: از غنیمتهای جنگ بدر دو شتر به امام علی(ع) رسید که آنها را در کنار خانهی مردی از انصار نگهداری میکرد تا برای ولیمه عروسی حضرت فاطمه(س) استفاده نماید. روزی امام(ع) دید که کوهان آنها زنده زنده پاره شد و پهلویشان شکافته و جگرهای آنها بیرون ریخته است.
امام(ع) با دیدن این منظره، متأثر شد. از اطرافیان پرسید چه کسی مرتکب چنین عمل قساوتباری شد؟ گفتند: عمویت حمزة بن عبدالمطلب، به همراه دوستانش در حال خوردن شراب بودند که کنیزی با خواندن این ترانه «أَلاَ یَا حَمْزُ لِلشُّرُفِ النِّوَاءِ»؛ (ای حمزه، شتران پرگوشت را دریاب) حمزه را بر کشتن شترها تشویق کرد. او نیز دست به شمشیر برد و شترها را به اینروز انداخت!
امام علی(ع) نزد رسول خدا(ص) آمد و از عمویش حمزه شکایت کرد. آنحضرت(ص) نیز به خانهی حمزه رفت و وی را مورد نکوهش قرار داد. حمزه که به شدّت مست و چشمانش سرخ شده بود، نگاه تندی به پیامبر(ص) انداخت و گفت: مگر شماها بردگان و غلامان پدر من نیستید که بر من اعتراض میکنید؟! پیامبر خدا(ص) با شنیدن این جمله برگشت و خانه را ترک کرد! امام(ع) نیز به همراه آنحضرت(ص) برگشت. ر. ک: بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 4، ص 78؛ ج 5، ص 82، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 3، ص 1568، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
[3]. «عالم سنی که راوی احادیث شیعه بود، ابن شهاب زهری»، 29801.
[4]. صحیح بخاری، ج 3، ص 114.
[5]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 132 – 133، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق؛ برای اطلاعات بیشتر، ر. ک: عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم(ص)، ج 5، ص 290 – 291، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1426ق.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 20، ص 116، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. محب الدین طبری، أحمد بن عبد الله، ذخائر العقبى فی مناقب ذوی القربى، ص 176، قاهره، مکتبة القدسی، 1356 ق؛ ر. ک: «زندگینامه حضرت حمزه و نقش او در جنگ احد»، 106708.
[8]. «عدالت همۀ صحابه»، 3817؛ «عدالت صحابه»، 2803.
[9]. «زمان ازدواج علی (ع) با فاطمه (س)»، 18645.
[10]. واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج 1، ص 211، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، 1409ق.