لطفا صبرکنید
بازدید
30260
30260
آخرین بروزرسانی:
1394/03/09
کد سایت
id23552
کد بایگانی
54680
نمایه
استحباب روزه در روزهای دوشنبه و پنجشنبه
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|روزه های مستحب، مکروه و حرام
اصطلاحات
روزه
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات فقهی - اصولی|سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
بر اساس روایات، آیا روزه دوشنبهها و پنجشنبهها ویژگی خاصی دارد؟
پرسش
روایات در مورد روزه روز دوشنبه و پنجشنبه را ذکر و از جهت سندی بررسی کنید. آیا روزه روز دوشنبه و پنج شنبه بین اهل سنت مرسوم است؟!
پاسخ اجمالی
گفتنی است که حکم کلّی استحباب روزه، مقید به روز خاصی از هفته نیست، اما در مورد ویژگی دوشنبه و پنجشنبه در میان روزهای هفته تقریباً عموم اهل سنت، روزه این دو روز را دارای استحباب بیشتری میدانند، اما صاحبنظران شیعی در این مورد نظریات مختلفی مبنی بر استحباب، اباحه و کراهت روزه در این روزها دارند که مورد اخیر، خلاف مشهور بوده و بیشتر فقهای شیعی با آنکه اعتقاد به ویژگی خاصی برای این دو روز ندارند، اما کراهت روزه در این روزها را نیز نپذیرفته و استحباب روزه در این ایام را مانند استحباب آن در دیگر ایام هفته میدانند. البته بر اساس برخی روایات، نباید مانند آنچه بنیامیه در تبرک به روزه عاشورا انجام میدادند، برای روز دوشنبه نیز تقدّسی در نظر گرفته و به روزه در آن روز تبرّک جست.
پاسخ تفصیلی
جز روزهای عید فطر و عید قربان که روزه در آنها حرام است، دیگر روزها تحت شمول حکم کلّی استحباب روزه قرار میگیرند. البته در مورد استحباب روزه در برخی روزها تأکید بیشتری شده است.
در همین راستا، روایتی ناظر به استحباب روزه دوشنبهها و پنجشنبهها در ماه شعبان است: پیامبر خدا(ص) فرمود: «شخصی که روزهای دوشنبه و پنجشنبه ماه شعبان را روزه بگیرد خداوند برای او نصیبی قرار میدهد؛ بیست حاجت از حوائج دنیا و بیست حاجت از حوائج آخرت او را برآورده میکند».[1]
موارد دیگری نیز وجود دارد که روزه در برخی دوشنبهها و پنجشنبهها را توصیه میکند.[2]
اما در اینکه روزه تمام دوشنبهها و پنجشنبهها در طول سال مستحب باشد، اختلاف نظر وجود دارد.
اهل سنت به چنین استحبابی معتقدند و به روایاتی از پیامبر اسلام(ص) در این زمینه استناد میکنند که حضرتشان این روزها را روزه گرفته[3] و میفرمود: «در این دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) اعمال بر پروردگار عرضه میشود و من دوست دارم زمانی که اعمالم، عرضه میشود، روزه داشته باشم».[4]
فقهای اهل سنت نیز بر اساس این نقلها که در منابع روایی آنان وجود دارد، فتوا به استحباب روزه در مطلق دوشنبهها و پنجشنبهها دادهاند.[5] برخی فقهای شیعی نیز همین روایات را مستندی برای استحباب به شمار آوردهاند.[6]
در همین راستا، روایتی از امام صادق(ع) وجود دارد که این رویکرد پیامبر اسلام (ص) را - دست کم در دورهای محدود - تأیید میکند:
«پیامبر خدا(ص) پیوسته روزهدار بود تا جایی که برخی گفتند: او دیگر از روزه دست برنخواهد داشت. سپس یک روز در میان روزه میگرفت؛ پس از چندى دوشنبه و پنجشنبه هر هفته را روزهدار بود. سپس از این شیوه نیز بازگشته و در هر ماه، سه روز آنرا روزه میداشت که پنجشنبه نخستین و چهارشنبه میانى و پنجشنبه پایانى هر ماه بود».[7]
همانگونه که مشاهده میکنید این روایت، روزهدار بودن پیامبر(ص) در دوشنبهها و پنجشنبهها را تأیید میکند، و به همین دلیل برخی فقهای شیعی فتوا به استحباب دادهاند،[8] اما با این وجود، برخی فقها معتقدند که نمیتوان در استحباب به این روایت استناد کرد؛ زیرا:
اولاً: ممکن است امام ششم(ع) این قسمت از روایت را جهت تقیه نقل کرده باشند.[9]
ثانیاً: حتی اگر در دورهای پیامبر(ص) دوشنبهها و پنجشنبهها را روزه میگرفت، اما بعدها این روش را نسخ فرمود؛ لذا نمیتواند دلیلی برای استحباب در مقاطع بعدی باشد.[10]
غیر از روایاتی که ذکر شد، حدیثهای دیگری نیز وجود دارد که استنباطهای مختلفی از آن به عمل آمده است:
1. زهرى نقل میکند که نزد امام سجاد(ع) رفتم و ایشان به من فرمود: «از کجا آمدى؟» گفتم: از مسجد! فرمود: «چه گفتوگویی داشتید؟» عرض کردم: درباره روزه گفتوگو کردیم و من و یارانم همگى به این نتیجه رسیدیم که جز روزه ماه رمضان روزه واجب دیگری نیست، امام فرمود: «اى زهرى! این طور نیست! چهلگونه روزه داریم که دهگونه آن - مانند ماه رمضان - واجب است، دهگونه نیز حرام است و در چهاردهگونه نیز میتوان روزه گرفت و میتوان افطار کرد که عبارتند از روزه روزهای جمعه، پنجشنبه، دوشنبه، ایام البیض و ...[11]
ظاهر این روایت مباح بودن روزه این دو روز را میرساند، با این قرارگرفتن این دو روز در کنار روزهایی که روزه گرفتن در آنها مطمئناً مستحب است؛ این احتمال را تقویت میکند که روزه این دو روز نیز مستحب میباشد و بر این اساس برخی فقها، این روایت را نیز دلیلی برای استحباب اعلام کردهاند.[12]
2 . جعفر بن عیسی نقل میکند که از امام رضا(ع) در مورد روزه روز عاشورا پرسیدم. حضرتشان فرمود: در مورد روزه پسر مرجانه از من میپرسی؟! ... (سپس امام به روز دوشنبه پرداخته و فرمودند:) دوشنبه روز نحسى است که خدا در آن پیامبر خود را قبض روح کرد. آل محمّد(ص) دچار مصیبت نشدند مگر در روز دوشنبه؛ لذا ما آنرا شوم میدانیم. ولى دشمنان ما بدان تبرک میجویند... کسى که این دو روز (دوشنبه و عاشورا) را روزه گرفته یا به آنها تبرک جوید خدا را با قلب مسخشده ملاقات خواهد کرده و با افرادى محشور خواهدشد که روزه و تبرک به این دو روز را سنت قرار دادند».[13] برخی فقها با استناد به این روایت، روزه گرفتن روز دوشنبه را مکروه دانستهاند.[14]
در پایان و در جمعبندی باید گفت که حکم به کراهت، خلاف مشهور بوده و بیشتر فقها آن را نپذیرفتهاند[15] و آخرین روایت نیز - با فرض پذیرش – ناظر به روزهای است که همراه با تقدس و تبرک باشد. حکم به استحباب روزه این دو روز نیز از دلایل قدرتمندی برخوردار نیست. به هر حال روزههای این دو روز تحت شمول دلایل استحباب روزه به صورت مطلق خواهد بود و روزه در آنها از این لحاظ میتواند مستحب باشد.
در همین راستا، روایتی ناظر به استحباب روزه دوشنبهها و پنجشنبهها در ماه شعبان است: پیامبر خدا(ص) فرمود: «شخصی که روزهای دوشنبه و پنجشنبه ماه شعبان را روزه بگیرد خداوند برای او نصیبی قرار میدهد؛ بیست حاجت از حوائج دنیا و بیست حاجت از حوائج آخرت او را برآورده میکند».[1]
موارد دیگری نیز وجود دارد که روزه در برخی دوشنبهها و پنجشنبهها را توصیه میکند.[2]
اما در اینکه روزه تمام دوشنبهها و پنجشنبهها در طول سال مستحب باشد، اختلاف نظر وجود دارد.
اهل سنت به چنین استحبابی معتقدند و به روایاتی از پیامبر اسلام(ص) در این زمینه استناد میکنند که حضرتشان این روزها را روزه گرفته[3] و میفرمود: «در این دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) اعمال بر پروردگار عرضه میشود و من دوست دارم زمانی که اعمالم، عرضه میشود، روزه داشته باشم».[4]
فقهای اهل سنت نیز بر اساس این نقلها که در منابع روایی آنان وجود دارد، فتوا به استحباب روزه در مطلق دوشنبهها و پنجشنبهها دادهاند.[5] برخی فقهای شیعی نیز همین روایات را مستندی برای استحباب به شمار آوردهاند.[6]
در همین راستا، روایتی از امام صادق(ع) وجود دارد که این رویکرد پیامبر اسلام (ص) را - دست کم در دورهای محدود - تأیید میکند:
«پیامبر خدا(ص) پیوسته روزهدار بود تا جایی که برخی گفتند: او دیگر از روزه دست برنخواهد داشت. سپس یک روز در میان روزه میگرفت؛ پس از چندى دوشنبه و پنجشنبه هر هفته را روزهدار بود. سپس از این شیوه نیز بازگشته و در هر ماه، سه روز آنرا روزه میداشت که پنجشنبه نخستین و چهارشنبه میانى و پنجشنبه پایانى هر ماه بود».[7]
همانگونه که مشاهده میکنید این روایت، روزهدار بودن پیامبر(ص) در دوشنبهها و پنجشنبهها را تأیید میکند، و به همین دلیل برخی فقهای شیعی فتوا به استحباب دادهاند،[8] اما با این وجود، برخی فقها معتقدند که نمیتوان در استحباب به این روایت استناد کرد؛ زیرا:
اولاً: ممکن است امام ششم(ع) این قسمت از روایت را جهت تقیه نقل کرده باشند.[9]
ثانیاً: حتی اگر در دورهای پیامبر(ص) دوشنبهها و پنجشنبهها را روزه میگرفت، اما بعدها این روش را نسخ فرمود؛ لذا نمیتواند دلیلی برای استحباب در مقاطع بعدی باشد.[10]
غیر از روایاتی که ذکر شد، حدیثهای دیگری نیز وجود دارد که استنباطهای مختلفی از آن به عمل آمده است:
1. زهرى نقل میکند که نزد امام سجاد(ع) رفتم و ایشان به من فرمود: «از کجا آمدى؟» گفتم: از مسجد! فرمود: «چه گفتوگویی داشتید؟» عرض کردم: درباره روزه گفتوگو کردیم و من و یارانم همگى به این نتیجه رسیدیم که جز روزه ماه رمضان روزه واجب دیگری نیست، امام فرمود: «اى زهرى! این طور نیست! چهلگونه روزه داریم که دهگونه آن - مانند ماه رمضان - واجب است، دهگونه نیز حرام است و در چهاردهگونه نیز میتوان روزه گرفت و میتوان افطار کرد که عبارتند از روزه روزهای جمعه، پنجشنبه، دوشنبه، ایام البیض و ...[11]
ظاهر این روایت مباح بودن روزه این دو روز را میرساند، با این قرارگرفتن این دو روز در کنار روزهایی که روزه گرفتن در آنها مطمئناً مستحب است؛ این احتمال را تقویت میکند که روزه این دو روز نیز مستحب میباشد و بر این اساس برخی فقها، این روایت را نیز دلیلی برای استحباب اعلام کردهاند.[12]
2 . جعفر بن عیسی نقل میکند که از امام رضا(ع) در مورد روزه روز عاشورا پرسیدم. حضرتشان فرمود: در مورد روزه پسر مرجانه از من میپرسی؟! ... (سپس امام به روز دوشنبه پرداخته و فرمودند:) دوشنبه روز نحسى است که خدا در آن پیامبر خود را قبض روح کرد. آل محمّد(ص) دچار مصیبت نشدند مگر در روز دوشنبه؛ لذا ما آنرا شوم میدانیم. ولى دشمنان ما بدان تبرک میجویند... کسى که این دو روز (دوشنبه و عاشورا) را روزه گرفته یا به آنها تبرک جوید خدا را با قلب مسخشده ملاقات خواهد کرده و با افرادى محشور خواهدشد که روزه و تبرک به این دو روز را سنت قرار دادند».[13] برخی فقها با استناد به این روایت، روزه گرفتن روز دوشنبه را مکروه دانستهاند.[14]
در پایان و در جمعبندی باید گفت که حکم به کراهت، خلاف مشهور بوده و بیشتر فقها آن را نپذیرفتهاند[15] و آخرین روایت نیز - با فرض پذیرش – ناظر به روزهای است که همراه با تقدس و تبرک باشد. حکم به استحباب روزه این دو روز نیز از دلایل قدرتمندی برخوردار نیست. به هر حال روزههای این دو روز تحت شمول دلایل استحباب روزه به صورت مطلق خواهد بود و روزه در آنها از این لحاظ میتواند مستحب باشد.
[1]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ج 3، ص 301، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1415ق.
[2]. محقق سبزواری، محمد باقر، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، ج 2، ص 518، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1247ق؛ أبوبکر بیهقی، أحمد بن حسین، شعب الإیمان، محقق، حامد، عبد العلی عبد الحمید، ج 5، ص 371، ریاض، هند، مکتبة الرشد، الدار السلفیة، چاپ اول، 1423ق.
[3]. أزدی، سلیمان بن الأشعث، سنن أبی داود، محقق، عبد الحمید، محمد محیی الدین، ج 2، ص 325، بیروت، المکتبة العصریة، بیتا؛ أحمد بن محمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، محقق، شعیب الأرنؤوط، عادل مرشد، ج 36، ص 72، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[4]. أبو نعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج 9، ص 18، مصر، السعادة، 1394ق؛ نسائی، أحمد بن شعیب بن علی، السنن الکبرى، محقق، شلبی، حسن عبد المنعم، ج 3، ص 177، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول،1421ق.
[5]. طحطاوی حنفی، أحمد بن محمد، حاشیة الطحطاوی على مراقی الفلاح شرح نور الإیضاح، محقق، خالدی، محمد عبد العزیز، ج 1، ص 639، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1418ق.
[6]. ر.ک: موسوی عاملی، محمد بن علی، مدارک الأحکام فی شرح شرائع الإسلام، ج 6، ص 270، بیروت، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1411ق.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 90، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 81، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ با اندکی تفاوت در: حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 90، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1413ق.
[8]. علامه حلّی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 199، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، بیتا.
[9]. مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 3، ص 237، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق.
[10]. به نقل از: علامه حلّی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، ج 3، ص 505، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[11]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 534، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 4، ص 294، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[12]. علامه حلّی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج 9، ص 383، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1412ق.
[13]. کافی، ج 4، ص 146.
[14]. طباطبایی حائری، سید علی، ریاض المسائل، ج 1، ص 327، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1418ق.
[15]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 16، ص 361، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات