لطفا صبرکنید
57818
- اشتراک گذاری
با تجلی انوار ربوبی در قلب و در مشاعر باطنی و ظاهری، ابواب مشاهدات و مکاشفات به روی انسان باز می شود. به اندازه تجلی انوار و به تناسب برخورداری از قلب و مشاعر از این انوار مشاهدات و مکاشفات نیز شروع می گردد.
به یک نظر مکاشفه به دو قسم کشف صوری و کشف معنوی تقسیم می شود. کشف صوری عبارت است از: مکشوف شدن صور و حقایق مثالی و برزخی در مراتب مختلف. کشف صوری هم به اعتباری تقسیم می شود به: کشف ابصاری، کشف سماعی، کشف شمّی، کشف ذوقی و کشف لمسی. کشف معنوی عبارت است از: مکشوف شدن حقایق عوالم فوق برزخ و اسرار و دقایق وجود. بعضی برای کشف معنوی شش مرتبه کلی و بعضی دیگر برای آن، هفت مرتبه کلی ذکر کرده اند. لازم به ذکر است که هر دو گروه از اشارات روایات به مراتب ایمان و بطون قرآن استفاده کرده و نظر خویش را داده اند. کشف معنوی نیز به یک نظر به کشف حدسی، قدسی، الهامی، روحی، سرّی، خفیّ و أخفی تقسیم می شود.
با تجلی انوار ربوبی در قلب و در مشاعر باطنی و ظاهری، ابواب مشاهدات و مکاشفات به روی انسان باز می شود. به اندازه تجلی انوار و به تناسب برخورداری از قلب و مشاعر از این انوار مشاهدات و مکاشفات نیز شروع می گردد. سالکین الی الله به تناسب مقام و منزلت عبودی خود و به تناسب برخورداری خود از تجلیات نوری از مشاهدات و مکاشفات بهره مند می شوند.
با ظهور انوار در قلب و در مشاعر هم قلب و هم هر یک از مشاعر باطنی و ظاهری از ادراک برتری برخوردار می گردند و حجاب ها از برابر آنها به کنار رفته و به حقایق پشت پرده نایل می شوند. مکشوف گشتن حقایق پشت پرده را "کشف" یا "مکاشفه" می نامند.
به یک نظر مکاشفه به دو قسم کشف صوری و کشف معنوی منقسم می گردد.
الف) کشف صوری و اقسام آن
کشف صوری عبارت است از: مکشوف شدن صور و حقایق مثالی و برزخی در مراتب مختلف. به تعبیر دیگر عبارت است از: معلوم گشتن حقایق ملکوتی پایین تر در مراتب مختلف که برای هر یک از سالکین در حد مقام و منزلت عبودی وی بر اساس مشیّت و عنایت حضرت حق و به اذن او و در حدی که او می خواهد از طریق مشاعر ظاهری و یا بعضی از مشاعر باطنی، پیش می آید. البته اشتباه نشود که منظور همان مشاعر برتر و یا مشاعر منوّر به نور الاهی و مشاعر قلبی است.
کشف صوری هم در خواب و هم در بیداری محقق می شود. کشف صوری برای همه سالکین به یک گونه نبوده و بسته به شرایط برای هر فردی متفاوت است. کشف صوری هم به اعتباری تقسیم می شود به: کشف ابصاری، کشف سماعی، کشف شمّی، کشف ذوقی و کشف لمسی که به اختصار هر یک را توضیح می دهیم.
1. کشف ابصاری: عبارت است از: مشاهده و دیدن صور مثالی و حقایق برزخی و موجودات نوری در مراتب مختلف، چه در خواب چه رؤیا و چه در بیداری. همان طور که اشاره شد ابعاد کشف صوری به طور کلی بسیار متنوع و زیاد است. سالک الی الله به تناسب مرتبت و منزلت عبودی خود حقایق برزخی و موجودات مثالی و ارواح را با قوالب نوری و مثالی مشاهده می نماید و گاهی حقایق مرحله بالاتر از حقایق برزخی را در صورت های مثالی آنها مشاهده می کند؛ یعنی در حقیقت حقایق مجرد را در تمثال های برزخی و مثالی می بیند. گاهی نیز حالات روحی و درونی خویش را مشاهده می کند و گاهی نیز حالات و خصوصیات روحی و درونی دیگران را در صور مثالی مشاهده می کند.[1]
گفتنی است که تمامی مکاشفات دارای مراتب و درجات است؛ چراکه حقایق پشت پرده که مکاشفات حاکی از آنها است، خود دارای مراتب اند. لذا این گونه نیست که اگر برای سالکی مرتبه بالاتر از عالم ماده منکشف شد، او به تمامی حقایق ماورائی علم پیدا کرده باشد، بلکه امکان دارد حقایق مراتب بالاتر از آن برایش پوشیده باشد؛ چرا که هر عالمی حجاب است برای عالم بالاتر از خودش؛ به عنوان مثال عالم ماده حجاب عالم مثال است و عالم مثال حجاب عالم مافوق خود است. لذا برای مشاهده هر عالمی چشم مخصوص و در حد آن عالم نیاز است و سالک باید آن را کسب کرده باشد.
گفتنی است که هر کشف ابصاری کشف صوری نیست، آن قسمت از کشف های ابصاری که مربوط به صور مثالی و حقایق برزخی می باشد از اقسام کشف صوری است، اما آن کشف های ابصاری که مربوط به عوالم فوق برزخ و حقایق مجرّد و عوالم ملکوت اعلی و موجودات آنها و عالم اسماء بوده، از اقسام کشف معنوی است که توضیح این نوع کشف در ادامه خواهد آمد.
2. کشف سماعی: عبارت است از: مکشوف شدن اصوات و مسموعات مثالی و برزخی، با برخورداری از سمع برتر و بالاتر. وقتی سالک با مجاهدت ها و عبودیت ها مشمول عنایات خاصّه الاهی شده، و انوار ربوبی در قلب و مشاعر وی به ظهور برسد، از مشاعر برتر و کامل تری برخوردار می شود و در نتیجه حقایق پشت پرده به تناسب منزلت و درجه وی، برایش منکشف می گردد.
همه جوانب و اطراف ما، بلکه درون و باطن ما را مسموعات و اصوات، سخن ها و گفتار ها و نداها پر کرده است، ولی ما نمی شنویم، اما سالک الی الله که سمع او شامل نور الاهی شده است، توانایی شنیدن اصواتی را به تناسب درجه خویش پیدا می کند.
در مراحل اولیه کشف سماعی اصوات غیبی به صورت های خاصی به گوش می رسد، چه در حالت خواب و چه در حالت بیداری و چه در بین خواب و بیداری. در مراحل اولیه کشف سماعی که هنوز مسئله زمان و مکان و جهت و نظایر اینها در وجود سالک و در فکر و ذهن او به صورت یک سلسله مسائل فراگیر بوده و آنها را به همه چیز سرایت می دهد، مکشوف شدن بعضی از اصوات و مسموعات موجب یک نوع تحیّر می گردد که اینها از کجا است و چگونه است؟ از ظاهر است یا باطن؟ تا به مرور زمان با حقیقت امر آشنا شود.[2]
3. کشف شمّی: با تجلّی انوار الاهی در قلب و مشاعر سالک، وی از شمّ بالاتر و برتری برخوردار می شود و روایح ربوبی و نفحات الاهی را که در همه جای نظام وجود و در مکان های مختلف، وجود دارد استنشاق و استشمام می کند. این کشف نیز مانند دیگر کشف های صوری اوایل به صورت خاصی شروع می شود و دارای درجات و مراتب است و در خواب یا بیداری یا در حالتی بین این دو و یا در حالتی که هیچ یک از اینها نیست رخ می دهد.
استنشاق روایح برزخی در مجموع از باب کشف صوری به حساب می آید و استشمام روایح بالاتر و نفحات رحمانی در مراتب عالیه که باز دارای درجات است در مجموع از باب کشف معنوی و از اقسام آن می باشد.
نکته لازم به ذکر این است که این روایح و نفحات معنادار است و هر یک از معانی و حقایقی خبر می دهند و حامل پیام هایی می باشند.
این حدیث معروف از رسول اکرم (ص) اشاره به این امر دارد که فرمودند: «أنّی لأجد نفس الرّحمان من جانب الیمن»؛[3] من نفس رحمان را از جانب یمن استشمام می کنم، که اشاره به منزلت اویس قرنی است.
4. کشف ذوقی: عبارت است از: چشیدن طعم های برتر با ذائقه برتر، و به عبارتی، کشف ذوقی عبارت است از: خوردن و آشامیدن طعام های ملکوتی و شراب های برزخی و برخورداری از آنها که در درجات مختلف برای سالکین الی الله پیش می آید. در مجموع باید گفت طعام ها و شراب های ملکوتی و غیبی هر کدام به نحوی به سوی مقصد اعلی پیش برده و بندگان حق به تناسب مقام و منزلت خویش از آنها بهره مند می گردند.
5. کشف لمسی: با برخورداری سالک از مشاعر برتر و از جمله لامسهٔ برتر کشف لمسی نیز شروع می شود و سالک آنچه را قبلا لمس نمی کرد، لمس می کند. این لمس نیز مانند کشف های صوری دیگر در مراحل اولیه به نحو مخصوصی است و دارای مراتب است و در خواب یا بیداری یا در حالتی بین این دو و یا در حالتی غیر از اینها رخ می دهد.
ب) کشف معنوی و اقسام آن
با توضیحی که درباره کشف صوری داده شد، معنای کشف معنوی اجمالا روشن می شود. کشف معنوی عبارت است از: مکشوف شدن حقایق عوالم فوق برزخ و اسرار و دقایق وجود. بعضی برای کشف معنوی شش مرتبه کلی و بعضی دیگر برای آن، هفت مرتبه کلی ذکر کرده اند. لازم به ذکر است که هر دو گروه از اشارات روایات به مراتب ایمان و بطون قرآن استفاده کرده و نظر خویش را داده اند.
باید توجه داشت در مقام کشف و شهود با عنایت الاهی عوالم عالیه وجود و اسرار آن برای انسان آشکار می شود و از آن جایی که تعداد عوالم عالیه با لحاظ ها و اعتبارها فرق می کند، طبیعی است که مراتب کشف نیز با لحاظ های مختلف فرق خواهد کرد، و به همین جهت است که بعضی از عرفای بزرگ مراتب کلیّه وجود را به یک نظر نود هزار دانسته اند و در برخی از احادیث اشاره شده است که حجاب های بین خلق و خدا نود هزار است.[4] به هر حال جمعی از بزرگان مراتب هفت گانه کلّی ذکر کرده اند که به طور مختصر آنها را بیان خواهیم کرد.
مرتبه اول: کشف حدسی: در این مرتبه که پایین ترین مرتبه کشف معنوی است، قوّه متفکّره انسان بر اثر تجلّی انوار ربوبی در آن و به لحاظ پاک کردن باطن از تیرگی ها، دارای کمال به خصوصی می شود، و بدون به کار بردن مقدمات عقلی و استدلالی به یک سلسله حقایق و معانی غیبی نایل می شود. به عبارتی، با تحصیل مقدمات لازم و صاف شدن روح، تجلّی دو اسم "علیم" و "حکیم" در وجود انسان آغاز می شود، آثار این مرتبه از کشف در مراحل اوّلیه به این شکل ظاهر می شود که معانی غیبی به فکر انسان می رسد و برای قوه متفکره ظاهر می شود، بدون این که نیاز به مقدمات عقلی و حرکت های استدلالی باشد.[5]
مرتبه دوم: کشف قدسی: این مرتبه نیز مانند مرتبه قبل از مراحل ابتدایی محسوب می شود، و عبارت است از: ظهور معارف عقلی و معانی غیبی در قوّه عاقله انسان. در مقام سلوک و اثر مجاهدت ها و تجلی انوار الاهی، عقل انسان نیز از این انوار بهره مند شده و در میدان عمل خود کامل تر گشته و به معانی غیبی و معارف عالی نایل می گردد.
در مقام کشف قدسی است که اشارات آیات قرآن و رموز آن و نیز اشارات احادیث ائمه معصومین (ص) معنا پیدا می کند و گویای اسرار می شود. در این مقام است که اسرار اوّل وجود و آخر آن، تا حدی که این مقام ایجاب می کند معلوم می گردد. خلاصه مطلب این که در چنین مقامی است که با عنایت الاهی کتاب تکوینی و کتاب تشریعی و آیات وجود و آیات قرآن برای انسان تفسیر می گردد، و هر دو یک سخن می گویند و یک زبان دارند.[6]
مرتبه سوم: کشف الهامی: این مرتبه از کشف را می توان سر فصلی در باب کشف معنوی به حساب آورد؛ زیرا در این مرحله است که کشف یا مکاشفه به قلب انسان راه یافته و در قلب او تحقق می یابد، به عبارتی، کشف از طریق قلب اتفاق می افتد. در این مرحله معانی و حقایق غیبی در قلب انسان به ظهور می رسد. باید توجه داشت که که ظهور اسرار و معانی در قلب، نوع خاصی از ظهور است و شبیه ظهور معانی غیبیه در قوه متفکره و عاقله نیست و اصولا از سنخ دیگری است که در الفاظ نمی گنجد و برای ارباب کشف و شهود روشن است. همین قدر واضح است که در چنین مقامی انسان از پراکندگی نجات یافته و خود را پیدا می کند و تحت ولایت ربوبی قرار گرفته و قلب او محل نزول ملائکه الاهی گشته و در خانه قلب همنشین ملائکه می شود، با آنها سخن گفته و کلام آنها را می شنود و اسرار را از زبان آنها یاد می گیرد و از تعالیم الاهی با واسطه آنها بهره مند می شود.[7]
مرتبه چهارم: کشف روحی: این مرحله از کشف معنوی در مقام روحی پیش می آید. مقام روحی از مقامات هفت گانه و فوق مقام قلبی است. سالک الی الله وقتی به مقام روحی رسید، باب مکاشفات روحی به روی او باز می شود و از کشف روحی برخوردار می گردد. در کشف روحی در مراتب مختلف، حقایق اشیاء برای انسان به ظهور می رسد؛ یعنی حجاب ها بر طرف شده و حقایق عینی اشیاء آن چنان که هست، به اندازه ای که مقام روحی وی اقتضا می کند آشکار می شود.
در کشف روحی و در مراحل اولیه آن، عوالم پشت پرده اخروی، یعنی عوالم حشر و حساب و کتاب، بهشت ها و جهنم ها، درجات جنان و درکات نیران، نعمت های بهشتی و عذاب های جهنمی، و احکام خصوصیات آنها، تا حدودی که مرتبت روحی انسان ایجاب می کند، مکشوف می گردد. [8]
مرتبه پنجم: کشف سرّی: این مرتبه در مقام سرّ برای انسان با عنایات خاصّه الاهی پیش می آید. کشف سرّی عبارت است از: مکشوف شدن حقایق قدسیّه و مفارقات عقلیه و نوریّه ای که معادن اسرار الاهیّه هستند.
در کشف سرّی بواطن ارواح و بواطن اشیاء در مراتب مختلف، برای انسان معلوم و مشهود می گردد. به عبارت روشن تر، سرّ وجود و سرّ آفرینش موجودات و از جمله ارواح، و معنای هر موجودی و مفهوم آن، مکشوف گشته و روشن می شود که این موجود با این خصوصیات یعنی چه؟ و آن موجود با آن خصوصیات یعنی چه؟ و نیز معلوم و مکشوف می شود که روح من یعنی چه؟ و روح تو یعنی چه؟ و روح هر انسانی یعنی چه؟ باطن امر در نظام وجود و نظام خلقت و سرّ مسئله، با عنایات حق به ظهور می رسد و حروف و کلمات و کتاب وجود و هستی، معنا پیدا می کند.[9]
مرتبه ششم: کشف خفیّ: این مرتبه در مقام فنای سالک مسالک توحید و عرفان، با عنایات ربوبی پیش می آید و با انقطاع از اغیار و با کنار رفتن حجب، و با شهود وجه الله به تحقق می رسد. در تعریف کشف خفیّ باید گفت: اشاره بر این مقام ممکن نبوده و الفاظ و عبارات در بیان آن کافی نیستند و عرفای بزرگ، دو مرتبه اخیر را یعنی کشف سرّی و خفیّ را قصوای مراتب کشف معنوی شمرده اند. با این حال در تعریف این مرتبه می توانیم بگوییم که این کشف با شهود حقایق اشیاء و چهره های حقیقی آنها، اسماء و صفات حضرت احدیّت برای انسان مکشوف و مشهود می گردد و به تعبیری، عالم اسماء برای او مکشوف گشته و سیر در عالم اسماء و صفات می کند.
وقتی وجود انسان از انوار ربوبی در مرتبه بالاتری برخوردار شد و تجلیّات نوری وجود وی را فراگرفت همه حجاب ها کنار رفته و ذات غیبی با اسماء حسنی و صفات علیای خود در همه جا و در همه چیز تجلی می کند و انسان در همه جا شاهد صفات جمال و جلال حق می شود.[10]
مرتبه هفتم: کشف أخفی: این مرتبه از کشف را برخی داخل در قسم ششم ذکر کرده اند و از مراتب عالیه آن شمرده اند. در هر صورت این مرتبه از کشف را از آیه 7 سوره طه که می فرماید: «وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی»؛ اگر سخن آشکارا بگویى (یا مخفى کنى)، او اسرار- و حتى پنهانتر از آن- را نیز مىداند، گرفته اند و گفته اند بیان حضرت علی (ع) که می فرماید: "کمال اخلاص برای خداوند نفی صفات از وی است".[11] و همچنین آیه 7 سوره نجم که می فرماید: « فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی»؛ تا آن که فاصله او (خدا با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود، به همین مقام اشاره می کنند.
مقصود از کشف اخفی، شهود جمال احدی و غرق شدن در بحر توحید است که گاهی با کشف ذاتی از آن تعبیر آورده می شود.[12]
در پایان گفتنی است که انواع مکاشفات همان گونه که اشاره شد به لحاظ های مختلف فرق می کند و لذا عرفای مختلف تقسیم بندی های گوناگونی را در این زمینه ذکر کرده اند که به خاطر رعایت اختصار از ذکر کردن تمامی آنها صرف نظر کردیم.
[1] شجاعی، محمّد، مقالات، ص 129-133، سروش، تهران، 1380ق.
[2] مقالات، ص 137.
[3] ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج 5، ص 154، مکتبة الفقیة، قم.
[4] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 55، ص 43، موسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[5] مقالات، ص 153.
[6] مقالات، ص 154.
[7] مقالات، ص 155.
[8] مقالات، ص 164.
[9] مقالات، ص169.
[10] مقالات، ص 173.
[11] علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 4، ص 247، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404ه. ق.
[12] مقالات، ص 178.