جستجوی پیشرفته
بازدید
18277
آخرین بروزرسانی: 1393/07/06
خلاصه پرسش
در جریان غدیر خم ولایت سیاسی مد نظر پیامبر بوده است یا ولایت دینی و عرفانی؟
پرسش
نظر به این‌که پیامبر(ص) طبق حدیث غدیر و روایات دیگر، امیرالمؤمنین(ع) را به طور مطلق و عام جایگزین خود نمودند، تمام ولایت‌های پیامبر(ص) از جمله ولایت عرفانی و سیاسی و ... برای ایشان نیز ثابت می‌شود.
پاسخ اجمالی
از دیدگاه شیعیان، شکی نیست که ولایت امیرالمؤمنین(ع) که توسط پیامبر اکرم(ص) در ماجرای غدیر اعلام گردیده و در فرصت های بسیار دیگری قبل و بعد از غدیر، بر آن تأکید شده است[1]، شامل تمام مواردی است که رسول خدا(ص) در آن موارد، ولایت داشته اند و با توجه به تشکیل و اداره حکومت توسط پیامبر(ص)، شکی نداریم که یکی از ابعاد ولایت ایشان، ولایت سیاسی بوده است.



اما اگر بخواهیم پرسش شما را ریشه یابی نماییم، باید بیان داشت که با توجه به آن چه بعد از رسول خدا(ص) اتفاق افتاد و خلافت در اختیار صاحب اصلی آن قرار نگرفت، برای عموم مردم در نسل های بعد، توجیه پذیر نبود که چگونه با وجود این همه تصریحات و کنایاتی که استحقاق امیرالمؤمنین(ع) را در خلافت بلافصل پیامبر(ص) ثابت می نماید، حکومت در اختیار دیگران قرار گرفت!. بر این اساس مؤلفانی که به طیف فکری حاکم گرایش داشتند، در تألیفات خود تلاش نمودند تا در حد امکان، امتیازات امیرالمؤمنین(ع) را ذکر ننموده و یا تنها قطعات انتخاب شده ای از آن را بیان نمایند و یا اگر حدیثی آن چنان متواتر و مورد قبول بود که نیاوردن آن به حیثیت علمی مؤلفش آسیب می رسانید، در صدد توجیه و تأویل آن برآمده و آن را بگونه ای تفسیر نمایند که با عقایدشان هم خوانی داشته باشد. حدیث غدیر از جمله روایاتی است که چون امکان سانسور کامل آن وجود نداشت، بخش هایی از آن در کتب معتبر اهل سنت ذکر شده[2]، و تصریح به ولایت امام علی(ع) از جانب رسول الله(ص) نیز از مواردی است که در بیشتر این کتاب ها بر آن صحه گذاشته شده است. بدیهی است که مطالعه چنین روایتی با این صراحت و وضوح، این پرسش را برای خوانندگان آن پدید می آورد که پس چرا علی رغم فرموده پیامبر(ص)، حکومت در اختیار علی(ع) قرار نگرفت؟! اینجا است که توجیه گرانی وارد صحنه شده و ولایت مندرج در حدیث را تنها به ولایت عرفانی و دوستی و محبت تفسیر نموده و ولایت سیاسی را از آن خارج می نمایند!! چنین توجیهاتی در مورد سایر احادیث مشابه نیز بیان گردیده است. به عنوان نمونه، بیان می دارند این که پیامبر(ص)، علی(ع) را همانند هارون(ع) معرفی نموده؛ یعنی این که ایشان وزیر پیامبرند و وزیر و نایب با هم متفاوتند!! بنابر این علی(ع) نایب ایشان نیست، بلکه تنها در زمان حیاتشان، وزیر پیامبر(ص) بوده است و با رحلت پیامبر(ص) دوره وزارتشان تمام شده است!! .


اکنون ما تنها به استناد کتب اهل سنت و صرف نظر از آن چه ما شیعیان بدان معتقدیم، این بحث را طرح می نماییم که در ماجرای غدیر، ابتدا پیامبر(ص) از مسلمانان پرسیدند: چه کسی بر مؤمنان سزاوارتر از خودشان است؟ آنان پاسخ دادند که خدا و رسولش! بعد از این پرسش و پاسخ بود که پیامبر(ص)، علی(ع) را همانند خود اعلام نموده و بیان فرمودند که هر کسی که من بر او ولایت دارم، علی(ع) نیز بر او ولایت خواهد داشت و جالب است بدانید که عمر بعد از این ماجرا به امیرالمؤمنین(ع) عرض نمود که ای پسر ابوطالب! مبارک باشد بر تو، که مولی و سرور هر مرد و زن مؤمنی گشتی![3] .


ماجرای دیگری که آن نیز مورد تأیید علمای اهل سنت بوده و در کتاب های معتبر آنان بیان شده، این است که پیامبر(ص) زمانی که عازم جنگ تبوک بوده و علی(ع) را جایگزین خود در مدینه نمودند، امیرالمؤمنین(ع) اندوهگین شده و خدمت پیامبر(ص) عرضه داشتند که آیا مرا در میان زنان و کودکان باقی گذاشتی (و از شرکت در این جهاد محروم می سازی)؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمودند: آیا دوست نداری که برای من همانند هارون(ع) برای موسی(ع) باشی، تنها با این تفاوت که بعد از من پیامبری نیست[4]؟! باید گفت که اگر در غدیر ولایت عرفانی مورد نظر بوده، در این مورد نمی توان جز ولایت سیاسی را در نظر گرفت.


بعد از دقت نظر در مضامین این دو ماجرا، دو پرسش اساسی را مطرح می نماییم:


1 -آیا پرسش پیامبر(ص) از مسلمانان، مبنی بر این که چه کسی از خودتان بر شما سزاوارتر است، تنها در مورد ارتباط عرفانی بوده و شامل ولایت سیاسی نمی شده، تا ولایت امام علی(ع) را که بعد از آن بیان شده، تنها ولایت عرفانی بدانیم !؟


2 -اگر جواب پرسش اول منفی بوده و ولایت در حدیث غدیر را شامل همه موارد بدانیم، مسأله تمام شده است، اما اگر اصرار بر آن باشد که ولایت اعلام شده در غدیر، تنها ولایت عرفانی تلقی شود، پرسش دوم را بیان می نماییم که ما از طرفی بعد از پیامبر(ص)، شخصی را داریم که از لحاظ عرفانی در چنین مرتبه والایی قرار داشته و از لحاظ نظامی هم به عنوان شجاع ترین سرباز پیامبر(ص) و فرمانده سپاهشان شمرده می شده و از لحاظ سیاسی نیز در سال های آخر عمر پیامبر(ص) هنگام جنگ تبوک، جایگزین ایشان در شهر مدینه گشته و نیز مدتی در منطقه یمن به رتق و فتق امور می پرداخته، بنابر این از هر لحاظ، شایستگی اداره حکومت را دارا بوده و از طرفی نیز جناح مقابل معتقد بودند که پیامبر(ص) هیچ شخص خاصی را به خلافت بعد از خود منصوب ننموده تا بیعت با امیرالمؤمنین(ع) مخالفت با دستور رسول خدا(ص) تلقی گردد و علاوه بر آن مشاهده می نماییم که به تصریح کتب اهل سنت، این عارف کامل که بر مسلمانان ولایت عرفانی داشته، با شخصی که بعد از پیامبر(ص) به قدرت رسیده بود، اعلام مخالفت نموده و تا شش ماه با او بیعت نکرده[5]، آیا نباید به عرفان او در این زمینه اهمیت داد و آیا بی توجهی به نظرات ایشان، تخطی از دستور پیامبر(ص) تلقی نمی گردد و اگر در چنین مسأله مهمی به سخن عارفی که بر ما ولایت دارد، گوش فرا ندهیم، پس ولایت عرفانی او چه فایده ای در پی خواهد داشت؟!!


بر این اساس ولایت اعلام شده در غدیر چه عرفانی باشد و چه سیاسی، توجیه گر آنانی نخواهد بود که مانع رسیدن امام علی(ع) به خلافت گردیدند، علی رغم این که ما معتقدیم که در این مورد، ایشان هم دارای ولایت عرفانی بوده و هم صلاحیت ولایت سیاسی را داشتند، همان گونه که خود پیامبر(ص) این گونه بود و چنین تفکیکی برای پیامبر(ص) نه معنایی داشت و نه کسی آن را مطرح نمود و اصولا آیا با وجود شخصی که به تصریح پیامبر(ص) تمام خصوصیات ایشان را غیر از پیامبری دارا است، سپردن جانشینی پیامبر(ص) به غیر او عجیب به نظر نمی رسد؟!!
 
 

[1] - در یوم الدار، روز مباهله، جنگ تبوک، هنگام اعتراض برخی افراد به کیفیت فرمانروایی ایشان در یمن و ... .
[2] - به عنوان نمونه: احمد بن حنبل ، المسند، ج 1، ص 119-118، دار صادر، بیروت، ابن ماجه قزوینی، السنن، ج1، صص 45-43 ، دار الفکر، بیروت و صحیح ترمذی ، 1403 ه ق، ج 5، ص 297، دار الفکر، بیروت و .... .
برای مطالعه روایات غدیر به کتاب الغدیر علامه امینی مراجعه نموده چون ایشان با تلاش چشمگیری، منابع این روایت را از کتب معتبر اهل سنت بیان نموده اند.
[3] - احمد بن حنبل، مسند، ج 4، ص 281، دار صادر، بیروت.
[4] - بخاری، صحیح ، 1401 ه ق، ج 5، ص 129، دار الفکر، بیروت.
[5] - ر. ک : بخاری ، صحیح، ج 5 ، صص 82 و 83 .

 
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها