لطفا صبرکنید
بازدید
23065
23065
آخرین بروزرسانی:
1393/03/03
کد سایت
fa31928
کد بایگانی
38740
نمایه
تفسیر قرآن به قرآن از نگاه قرآن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر|علوم قرآنی
اصطلاحات
تفسیر قرآن ، مفسران و دانش تفسیر
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
کدام آیات قرانی، روش تفسیر قرآن به قرآن را تأیید میکند؟
پرسش
آیا میتوان با آیه «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن» لزوم تفسیر قرآن به قرآن را ثابت کرد؟
پاسخ اجمالی
یکی از آیاتی که به روش تفسیر قرآن به قرآن راهنمایی مینماید، آیه شریفه «افَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرانَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً» است. از این آیه برداشت میشود که اولاً: قرآن بهگونهاى است که فهم عادى بشر به آن میرسد و گرنه تشویق به تفکر در آن معنا نداشت.
ثانیاً: آیات قرآن میتوانند مفسر یکدیگر باشند؛ زیرا یکى از موارد تدبّر آن است که وقتى میخواهیم حکمى را از قرآن استنباط کنیم، باید به همه آیاتى که در آن زمینه نازل شدهاند، توجه کنیم و آنها را به یکدیگر ارجاع دهیم و تنها در این صورت است که مشخص میشود آیات با یکدیگر اختلافى ندارند.
ثانیاً: آیات قرآن میتوانند مفسر یکدیگر باشند؛ زیرا یکى از موارد تدبّر آن است که وقتى میخواهیم حکمى را از قرآن استنباط کنیم، باید به همه آیاتى که در آن زمینه نازل شدهاند، توجه کنیم و آنها را به یکدیگر ارجاع دهیم و تنها در این صورت است که مشخص میشود آیات با یکدیگر اختلافى ندارند.
پاسخ تفصیلی
روش تفسیر قرآن به قرآن، مهمترین شیوه تفسیرى است که هم از خود قرآن و هم از احادیث پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) فهمیده میشود. در این روش، اصل در فهم قرآن، رجوع به خود قرآن است و براى فهمیدن مفهوم یک آیه، به آیات دیگر مراجعه میشود و حدیث و سخن معصومان(ع) در این روش مبیّن و مؤید است.[1]
الف. آیاتى از قرآن کریم ما را به تفسیر قرآن به قرآن راهنمایى میکنند که آیه مورد پرسش یکی از آنها است:
«افَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرانَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً».[2] از این آیه فهمیده میشود که اولاً: قرآن بهگونهاى است که فهم عادى بشر به آن میرسد و گرنه ترغیب به تفکر در آن معنا نداشت. ثانیاً: آیات قرآن میتوانند مفسر یکدیگر باشند؛ زیرا یکى از موارد تدبّر آن است که وقتى میخواهیم حکمى را از قرآن استنباط کنیم، باید به همه آیاتى که در آن زمینه نازل شدهاند، توجه کنیم و آنها را به یکدیگر ارجاع دهیم و تنها در این صورت است که مشخص میشود آیات با یکدیگر اختلافى ندارند.[3]
همچنین در آیات دیگری میخوانیم:
«اللَّهُ نَزَّلَ احْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِىَ».[4] در این آیه شریفه، قرآن به عنوان کتاب متشابه و مثانى معرفى شده است که برخى از آیات به برخی دیگر شبیه و ناظرند و هر یک از آنها دیگرى را بیان و شرح میکند، بدون اینکه اختلافى در آنان یافت شود و یکدیگر را نفى کنند.[5]
«وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَىْءٍ».[6] خداوند در این آیه قرآن را تبیین کننده همه چیز معرفى نموده است، و کتابى که درصدد بیان همه چیز است قطعاً بیان کننده آیات خود نیز هست و این عمل با ارجاع آیات به همدیگر امکانپذیر میشود.
اوصاف دیگر قرآن، همانند هدایت، نور، بیان، مبین و ذکر نیز بسان کلمه «تبیان» میتوانند ما را به تفسیر قرآن به قرآن راه نمایند؛ مانند نور که مُظهِر غیر خود است و خود را نیز نشان میدهد.
ب. روایات فراوانى داریم که تأکید دارند خود قرآن مفسّر خود است و باید در تفسیر آیات از قرآن استفاده کرد.
امام علی(ع) میفرماید: «کتاب خدا بعضى از آن، بعضى را تصدیق [و تأیید] میکند».[7] و «بعضى از آیات تفسیر بعض دیگر، و برخى گواه برخى دیگر است».[8]
امام باقر(ع) میفرماید: «هیچ مطلبى در کتاب خدا یافت نمیشود مگر اینکه در همان کتاب، دلیلى گویا از خداوند بر آن دلالت دارد، از چیزهایى که مردم نمیدانند».[9]
امامان معصوم(ع) در عمل، این روش را پیش گرفته و آنرا به شاگردانشان نیز آموختهاند.
علامه طباطبایى(ره)، براى اثبات بهترین روش تفسیرى، یعنى تفسیر قرآن به قرآن، مینویسد:
در تفسیر آیات قرآنى یکى از سه راه را در پیش داریم:
1. تفسیر آیه به تنهایى با مقدمات علمى و غیر علمى که در نزد خود داریم.
2. تفسیر آیه به کمک روایتى که در ذیل آیه از معصوم رسیده است.
3. تفسیر آیه با استمداد از تدبّر و استنطاق(به سخن درآوردن قرآن برای خود) معناى آیه از مجموع آیات مربوطه و استفاده از روایت در صورت امکان.
طریق اول، قابل اعتماد نیست و در حقیقت از قبیل تفسیر به رأى میباشد مگر در جایى که با طریق سوم توافق کند.
طریق دوم، روشى است که علماى صدر اسلام داشتند و قرنها رایج و مورد عمل بود و تاکنون نیز میان اخباریین اهل سنت و شیعه مورد عمل میباشد و طریقهاى است محدود در برابر نیاز نامحدود؛ زیرا ما در ذیل شش هزار و چند صد آیه قرآنى صدها و هزارها سؤالات علمى و غیر علمى داریم، پاسخ این سؤالات و حل این معضلات و مشکلات را از کجا باید دریافت نمود؟ آیا به روایات باید مراجعه نمود؟ در صورتى که آنچه نام روایت نبوى میشود بر آن گذاشت از طریق اهل سنت و جماعت به دویست و پنجاه حدیث نمیرسد، گذشته از اینکه بسیارى از آنها ضعیف و برخى از آنها غیر قابل قبول میباشند و اگر روایات اهل بیت را که از طریق شیعه رسیده در نظر آوریم درست است که به هزارها میرسد و در میان آنها مقدار قابل توجهى احادیث قابل اعتماد یافت میشود، ولى در هر حال در برابر سؤالات نامحدود کفایت نمیکند، گذشته از اینکه بسیارى از آیات وجود دارد که در ذیل آن از طریق عامه و خاصه حدیث وارد نشده است.
طریق سوم همان روشى است که پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او در تعلیمات خود به آن اشاره فرمودند.[10]
الف. آیاتى از قرآن کریم ما را به تفسیر قرآن به قرآن راهنمایى میکنند که آیه مورد پرسش یکی از آنها است:
«افَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرانَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً».[2] از این آیه فهمیده میشود که اولاً: قرآن بهگونهاى است که فهم عادى بشر به آن میرسد و گرنه ترغیب به تفکر در آن معنا نداشت. ثانیاً: آیات قرآن میتوانند مفسر یکدیگر باشند؛ زیرا یکى از موارد تدبّر آن است که وقتى میخواهیم حکمى را از قرآن استنباط کنیم، باید به همه آیاتى که در آن زمینه نازل شدهاند، توجه کنیم و آنها را به یکدیگر ارجاع دهیم و تنها در این صورت است که مشخص میشود آیات با یکدیگر اختلافى ندارند.[3]
همچنین در آیات دیگری میخوانیم:
«اللَّهُ نَزَّلَ احْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِىَ».[4] در این آیه شریفه، قرآن به عنوان کتاب متشابه و مثانى معرفى شده است که برخى از آیات به برخی دیگر شبیه و ناظرند و هر یک از آنها دیگرى را بیان و شرح میکند، بدون اینکه اختلافى در آنان یافت شود و یکدیگر را نفى کنند.[5]
«وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَىْءٍ».[6] خداوند در این آیه قرآن را تبیین کننده همه چیز معرفى نموده است، و کتابى که درصدد بیان همه چیز است قطعاً بیان کننده آیات خود نیز هست و این عمل با ارجاع آیات به همدیگر امکانپذیر میشود.
اوصاف دیگر قرآن، همانند هدایت، نور، بیان، مبین و ذکر نیز بسان کلمه «تبیان» میتوانند ما را به تفسیر قرآن به قرآن راه نمایند؛ مانند نور که مُظهِر غیر خود است و خود را نیز نشان میدهد.
ب. روایات فراوانى داریم که تأکید دارند خود قرآن مفسّر خود است و باید در تفسیر آیات از قرآن استفاده کرد.
امام علی(ع) میفرماید: «کتاب خدا بعضى از آن، بعضى را تصدیق [و تأیید] میکند».[7] و «بعضى از آیات تفسیر بعض دیگر، و برخى گواه برخى دیگر است».[8]
امام باقر(ع) میفرماید: «هیچ مطلبى در کتاب خدا یافت نمیشود مگر اینکه در همان کتاب، دلیلى گویا از خداوند بر آن دلالت دارد، از چیزهایى که مردم نمیدانند».[9]
امامان معصوم(ع) در عمل، این روش را پیش گرفته و آنرا به شاگردانشان نیز آموختهاند.
علامه طباطبایى(ره)، براى اثبات بهترین روش تفسیرى، یعنى تفسیر قرآن به قرآن، مینویسد:
در تفسیر آیات قرآنى یکى از سه راه را در پیش داریم:
1. تفسیر آیه به تنهایى با مقدمات علمى و غیر علمى که در نزد خود داریم.
2. تفسیر آیه به کمک روایتى که در ذیل آیه از معصوم رسیده است.
3. تفسیر آیه با استمداد از تدبّر و استنطاق(به سخن درآوردن قرآن برای خود) معناى آیه از مجموع آیات مربوطه و استفاده از روایت در صورت امکان.
طریق اول، قابل اعتماد نیست و در حقیقت از قبیل تفسیر به رأى میباشد مگر در جایى که با طریق سوم توافق کند.
طریق دوم، روشى است که علماى صدر اسلام داشتند و قرنها رایج و مورد عمل بود و تاکنون نیز میان اخباریین اهل سنت و شیعه مورد عمل میباشد و طریقهاى است محدود در برابر نیاز نامحدود؛ زیرا ما در ذیل شش هزار و چند صد آیه قرآنى صدها و هزارها سؤالات علمى و غیر علمى داریم، پاسخ این سؤالات و حل این معضلات و مشکلات را از کجا باید دریافت نمود؟ آیا به روایات باید مراجعه نمود؟ در صورتى که آنچه نام روایت نبوى میشود بر آن گذاشت از طریق اهل سنت و جماعت به دویست و پنجاه حدیث نمیرسد، گذشته از اینکه بسیارى از آنها ضعیف و برخى از آنها غیر قابل قبول میباشند و اگر روایات اهل بیت را که از طریق شیعه رسیده در نظر آوریم درست است که به هزارها میرسد و در میان آنها مقدار قابل توجهى احادیث قابل اعتماد یافت میشود، ولى در هر حال در برابر سؤالات نامحدود کفایت نمیکند، گذشته از اینکه بسیارى از آیات وجود دارد که در ذیل آن از طریق عامه و خاصه حدیث وارد نشده است.
طریق سوم همان روشى است که پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او در تعلیمات خود به آن اشاره فرمودند.[10]
[2]. نساء، 82: «آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مییافتند».
[3]. ر.ک: طباطبایى، سیدمحمد حسین، قرآن در اسلام، ص 85 – 100، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1353ش.
[4]. زمر، 23: «خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابى که آیاتش [در لطف و زیبایى و عمق و محتوا] همانند یکدیگر است آیاتى مکرّر دارد».
[5]. ر.ک: طباطبایى، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 255 – 256، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، 1371ش.
[6]. نحل، 89: «و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است».
[7]. «إِنَّ کِتَابَ اللَّهِ لَیُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً»؛ شیخ صدوق، التوحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 255، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
[8]. «وَ یَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَ یَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْض»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، صبحی صالح، خطبه 133، ص 192، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[9]. «لَیْسَ شَیْءٌ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ إِلَّا عَلَیْهِ دَلِیلٌ نَاطِقٌ عَنِ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ مِمَّا لَا یَعْلَمُهُ النَّاسُ»؛ برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 1، ص 270، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[10]. قرآن در اسلام، ص 87 – 89.
نظرات