جستجوی پیشرفته
بازدید
32376
آخرین بروزرسانی: 1389/08/20
خلاصه پرسش
آیا از طریق عقل می توان خدا را بطور قطعی به اثبات رساند حال آن که حتی قانون علیت نیز مورد تشکیک قرار گرفته و نیاز به اثبات دارد؟
پرسش
خداوند را از راه عقلی می توان اثبات کرد؟ اگر جوابتان برهان وجوب و امکان است که بر اساس علیت است. خود قانون علیت چگونه اثبات می شود؟ اگر خداوند به طور قطعی قابل اثبات است، پس چرا برخی فیلسوفان غربی ملحد یا لاادری اند؟ امکانش هست روزی کسی پیدا شود که برای عدم وجود خدا برهان دهد؟
پاسخ اجمالی

خدا از طریق برهان عقلی با قطعیت تمام قابل اثبات است و همه تشکیک هایی که بر این براهین وارد شده سیر خاص خود را در فلسفه غرب داشته و در ادامه موج شک گرایی و ساقط شدن عقل جزئی از جایگاه حجیت مطرح شده است و این امر هرگز به معنای رد کردن خدا نبوده است.

ضمن این که برای عدم وجود خدا هرگز نمی توان برهان اقامه کرد؛ چون کسانی که وجود خدا را رد می کنند چیزی را رد کرده اند که برایشان مجهول است و چگونه آن کس که نمی داند، می تواند عدم وجود چیزی را که نمی داند به اثبات برساند. نهایت این که می تواند مدعی شود که وجود چنین چیزی برایش قابل درک نبوده یا به اثبات نرسیده است.

پاسخ تفصیلی

وجود خالقی برای عالم با برهان قاطع عقلی به اثبات رسیده، ولی در عین اثبات اصل وجود خدا، عقل بشری از درک کنه خدا عاجز بوده آن را ماورای ذهنیات خود می یابد.

عقل سلیم نسبت به حادث بودن و معلول بودن خود و سایر پدیده هایی که نسبت به آنها شناخت دارد، اذعان داشته و آنها را بی نیاز از علت نمی یابد؛ چرا که عقل در می یابد که عالم امکان مدام در معرض تغییر و نابودی است و برای ایجاد و بقا مستمراً محتاج به علتی فراتر از خویشتن است. تشکیک هایی که در بحث علیت شده هرگز به معنای قطعی شدن و عقلی شدن عدم نیاز معلول به علت و بی نیاز و مستقل بودن ممکنات نیست، و این فقط تشکیکی است که به اثبات نرسیده هر چند پایه های عقل جزئی و جدا شده از وحی را به لرزه در آورده باشد. با این حال حتی تشکیک در حجیت عقل هم نبودن خدا را به اثبات نمی رساند و این تردیدها تاکنون نتوانسته کسانی که به معلولیت و احتیاج مدام ممکنات یقین دارند را ملزم به تردید در این اصل نماید.

توضیح مطلب این که؛ تمامی تشکیک هایی که در مورد اصل مسئله عقل و استدلال های عقلی و ذهنی صورت گرفته که معمولاً فلسفه های غربی به آن ختم شده اند (که معتقد شده اند هر چیزی که از طریق ذهنیات به اثبات رسیده به همان میزان ممکن است مورد انکار باشد)، به معنای رد کردن خدا نیست، بلکه فقط بازگو کننده این حقیقت است که خدا و یقین به خدا را باید در ماورای ذهن جست و جو کرد و اساساً ذهن به طور ذاتی حالت تزلزل و تضاد و تشکیک داشته و مادامی که با دل به وحدت نرسد از شک رهایی نخواهد داشت و تلاش برای پیچیده کردن استدلال های عقلی کلید حل مسئله نیست.

بن بستی که "غربِ فلسفی" در یافتن خدا به آن رسیده ناشی از این بوده است که در یک دوره خواسته است همه حقایق را از زاویه اثبات عقلی (عقل جزئی و تجربه) دریابد و در دوره دیگر، خود به پوچی ذهنیات خود معتقد شده و به کلی از عقل دست شسته است؛ در یک دوره عقل پرستی صرف را روش خود قرار داده و در دوره دیگر مخالفت کامل با حجیت عقل را راه نجات دانسته است، ولی هر دوی این افراط و تفریط ها که در این سیر نافرجام صورت گرفته، ناشی از انحراف در معرفت شناسی انسانی بوده که آن هم علتی جز دور شدن انسان از فطرت سلیم خود نداشته است.

بنابراین تشکیک در براهین فلسفی در فلسفه های غربی به معنای تشکیک در ایمان به خدا نیست، بلکه به معنای تشکیک در قدرت و توانایی عقل برای یافتن خدا است؛ ما می دانیم که راه رسیدن به خدا و یقین به او شناخت قلبی و درونی خویشتن است و تمرکز صرف بر مباحث فلسفی و استدلالی نتیجه ای جز تشکیک مدام در همین فلسفه ها نخواهد داشت.

بنابراین به طور خلاصه باید گفت که برهانی بودن وجود خالق با دلالت عقل سلیم امری واضح است، اما ایمان کامل به خدا و یافتن خدا نیازمند به قلبی آگاه است تا یقین را در انسان به بار آورد و محور قرار دادن عقل جزئی و محاسبات کمی و علمی و موشکافی در همین محاسبات به معنای پرستش ناخود آگاه عقل استدلالی و علوم تجربی و تکنولوژیکی بوده و نتیجه ای جز تشکیک مدام در همه چیز نخواهد داشت [1] این راهی است که معرفت انسانی در تاریخ فلسفه غرب از یونان تا عصر حاضر طی کرده و از پرستش عقل جزئی شروع و در نهایت به تردید در خود این عقل ختم شده است.

ولی این سیر فکری به هیچ وجه به معنای بی اعتبار شدن ایمان به خدا نیست؛ چرا که راه ایمان و رسیدن به خدا در عین برخورداری از مبانی متقن عقلی همواره از مجرای فطرت بوده و انسان های عادل و صادق که قلب هایی زنده داشته اند در هر عصری یقین به خدا پیدا کرده  و قادر به معرفت ایمانی و قلبی او شده اند.

حال این سؤال را از خود می پرسیم که آیا همین عقل جزئی و ماهیت اندیش که کانون آن، ذهن انسان است در حالی که حتی (بنا بر ادعا) در یقینی ترین اصول استدلالی خود نیز تردید دارد، می تواند حقیقت خداوند را رد کند و بر نبودن خدا برهان قطعی اقامه کند؟

پاسخ به این سؤال ناگفته معلوم است؛ چرا که نهایت ستیزه عقل جزئی این بوده است که در حجیت خود نیز تردید کند حال چنین عقلی چگونه و با چه ابزاری می خواهد وجود خدا را به طور یقینی رد کند؟ آیا با همین ابزاری که ذات آن برشک و تردید و عدم یقین است می توان مطلبی یقینی در مورد خدا گفت؟ آیا با چنین ابزاری می توان بر عدم وجود خدایی برهان اقامه کرد که ماورای ذهن و یافته های ذهنی انسان است؟

به عبارت دیگر، چگونه آن کس که نمی داند و همواره در ظن و تردید است می تواند عدم وجود چیزی را که نمی داند به اثبات قطعی برساند.

بعد از اثبات این بحث خوب است به روایتی اشاره کنیم که شامل گفت و گوی امام صادق (ع) با فردی دهری و منکر حدوث عالم است که این روایت اگر از زیور های زمانی و مکانی پیراسته شود ارتباط دقیقی با بحث ما خواهد داشت:

«هشام بن حکم گوید: در مصر زندیقى بود که سخنانى از حضرت صادق (ع) به او رسیده بود و به مدینه آمد تا با آن حضرت مباحثه کند در آنجا به حضرت برنخورد، باو گفتند به مکه رفته است، آنجا آمد، ما با حضرت صادق (ع) مشغول طواف بودیم که به ما رسید... امام صادق (ع) فرمود: چون از طواف فارغ شدم نزد ما بیا. زندیق پس از پایان طواف نزد امام آمد و در مقابل آن حضرت نشست و ما هم گردش بودیم، امام به زندیق فرمود: قبول دارى که زمین زیر و زبرى دارد؟ گفت: آرى فرمود: زیر زمین رفته‏اى؟ گفت: نه، فرمود: پس چه مى‏دانى که زیر زمین چیست؟ گفت: نمى‏دانم ولى گمان مى‏کنم زیر زمین چیزى نیست! امام فرمود: گمان (ظن) درماندگى است نسبت به چیزی که به آن یقین نداری. سپس فرمود: به آسمان بالا رفته‏اى؟ گفت: نه فرمود: می دانى در آن چیست؟ گفت: نه فرمود: شگفتا از تو که نه به مشرق رسیدى و نه به مغرب، نه به زمین فرو شدى و نه به آسمان بالا رفتى و نه از آن گذشتى تا بدانى پشت سر آسمانها چیست و با این حال آنچه را در آنها است منکر گشتى، مگر عاقل چیزى را که نفهمیده انکار مى‏کند؟! زندیق گفت: تا حال کسى غیر شما با من این گونه سخن نگفته است امام فرمود: بنابراین تو در این موضوع شک دارى که شاید باشد و شاید نباشد! گفت شاید چنین باشد. امام فرمود: اى مرد کسى که نمى‏داند بر آنکه مى‏داند برهانى ندارد، و آن کس که نمی داند را حجت و برهانی نیست. ‏اى برادر اهل مصر از من بشنو و دریاب؛ ما هرگز درباره خدا شک نداریم». [2]

برای مطالعه بیشتر در این زمینه نمایه های زیر پیشنهاد می شود:

امکان اقامه دلیل عقلی بر رد خدا 12196 (سایت: 11961) .

عقل چیست 11343 (سایت: ) .



[1] همچنان که این علوم مدام در حال تغییر بوده و خود مسئله ناپایداری، یک اصل علمی تلقی می شود؛ یعنی هیچ چیز مسلمی از این دیدگاه وجود ندارد.

[2] کلینی، الکافی، ج1، ص57-58، المکتبة الاسلامیة، تهران، 1388هـ ق.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    800314 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    765235 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می‌کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می‌کند؟
    686893 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه‌های دینی ما مسئله‌ای شناخته شده است، چنان‌که در آیات و روایات آمده است:«بریده باد هر دو دست ابولهب»؛ «از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می‌رود». و... .منتها همان‌گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    661818 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    650340 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    604299 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580812 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    579012 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    565039 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • آیا گفتن اذان و اقامه در نماز واجب است، و آیا می‌توان با یک اذان و اقامه، چند نماز خواند؟
    560313 وضو، اذان و نماز 1388/11/13
    برخی از فقهای گذشته، مثل ابن عقیل و ابن جنید، اذان و اقامه را واجب می‌دانند.[1] اما اکثر مراجع معظم تقلید در احکام اذان و اقامه می‌فرمایند: برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای یومیّه(نمازهای واجبی که در هر روز خوانده می‌شود) اذان و ...