لطفا صبرکنید
468
در قرآن کریم بیش از 30 بار از واژههایی با ریشه صرفی «ظلل(ظ ل ل)» استفاده شد که 9 مورد از آنها در شمار افعال ناقصه است. و موارد دیگر به گونهای با موضوع «سایه» و «سایه انداختن» در ارتباط است.[1]
در همین راستا، واژه «ظِلّ» به معنای «سایه» و در مقابل روشنایی است.[2]
گفتنی است در ادبیات عرب برای کلمه «سایه» از دو واژه «ظِلّ» و «فیء» استفاده میشود. «فیء» تنها به سایهای گفته میشود که از ظهر تا مغرب پدید میآید، ولی دایره شمول «ظِلّ» عامتر بوده و شامل هر سایهای میشود که در روز میتوان آنرا مشاهده کرد، و حتی در ارتباط با شب - که خودش نوعی سایه است - نیز از مشتقات «ظلّ» بهره گرفته میشود.[3]
برخی این عام بودن را اینگونه بیان کردهاند که اساساً به هر جایی که نور خورشید نرسد، میتوان تعبیر «ظل» را به کار برد، چنانکه تعابیری؛ مانند «ظِلُّ اللّیل»(سایه شب) و «ظِلُّ الجنّة»(سایه بهشت) رایج است؛ اما «فیء» تنها در جایی است که نور خورشید در حال برچیده شدن از آنجا است؛ و به همین دلیل به سایه صبحگاهان نمیتوان «فیء» گفت؛ زیرا در آن زمان، نور خورشید در حال گسترش است؛[4] اما از آنجا که «فیء» به معنای رجوع است، این واژه به سایهی عصر گفته میشود که نور خورشید در حال برگشتن و برچیده شدن است.[5]
در ادامه باید گفت؛ همانگونه که در زبان فارسی، «سایه» میتواند در مواردی؛ مانند «سایه رحمت»،«سایه پدر و مادر» و ... بار مثبت داشته باشد و در موارد دیگری؛ مانند «سایه عذاب»، «سایه ترس» و ... دارای بار منفی باشد، واژه «ظِلّ» در قرآن نیز در هر دو جهت به کار رفته است:
الف) مثبت مانند: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ و عُیونٍ»؛[6] تقواپیشگان در سایهسارها و نهرها به سر میبرند.
ب) منفی، مانند: «وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ»؛[7] دوزخیان در سایهاى از دود سیاه قرار دارند.[8]
اما در مورد معنای «ظلّ و حرور» و تناسب این دو واژه با یکدیگر باید گفت؛ به تناسب آنچه در مورد ایمان و کفر در سوره فاطر مطرح شده، مؤمن و کافر به اموری طبیعی و قابل احساس تشبیه شدهاند که در یکی از آنها مؤمن به «ظلّ» و کافر به «حرور» تشبیه شده است:
«وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ».[9]
در اینکه مقصود از «ظل و حرور» در این آیه چیست؟ مفسران احتمالاتی را مطرح کردهاند:
- «ظل و حرور» ناظر به بهشت و جهنم است؛[10] و معنای آیه این است که بهشتیان با دوزخیان مساوی نیستند.[11]
- منظور از این دو واژه، سایه شب و بادهای تند و داغ روز است.[12]
- «ظل و حرور» اشاره به مردم و چارپایان است.[13]
- ثواب و عقاب با هم مساوی نیستند.[14]
و ...
به هر حال، اموری از این دست - از آن جهت که در روبروی هم قرار میگیرند - جذاب و مورد توجهاند؛ یعنی خداوند با ارائه مثالهایی از امور متضاد به انسان توجه میدهد، همانگونه که این امور با هم مساوی نیستند، بندگی خداوند -که دعوت به آن، هدف اصلی این آیات است- نیز با ضد آن(مانند شرک ورزیدن و ..) برابر نیست. [15]
[1]. شاید بتوان با توجیهاتی، افعال ناقصه از ریشه «ظلل» را نیز به نحوی با مفهوم «سایه» مرتبط دانست.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، 535، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. أحمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 3، ص461، دار الفکر، 1399ق/ 1979م.
[4]. همان.
[5]. ر. ک: عسکری، حسن بن عبد الله، الفروق فی اللغة، ص 304، بیروت، دار الآفاق الجدیده، چاپ اول، 1400ق.
[6]. مرسلات، 41.
[7]. واقعه، 43.
[8]. ر. ک: «جهنمیان در زیر سایهای از دود سیاه غلیظ».
[9]. فاطر، 21.
[10]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 8، ص 634، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 3، ص 556، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق.
[11]. سور آبادی، ابوبکر عتیق بن محمد، تفسیر سور آبادی، تحقیق، سعیدی سیرجانی، علی اکبر، ج 3، ص 2046، تهران، فرهنگ نشر نو، چاپ اول، 1380ش.
[12]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 634.
[13]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 208- 209، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[14]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیه، علی عبدالباری، ج 11، ص 358، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[15]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 633.