لطفا صبرکنید
317
یکی از مهمترین و کاربردیترین سرفصلها در ادبیات عرب و در علم نحو، سرفصل «معرب و مبنی» است.
این سرفصل از اولین موضوعاتی است که در علم نحو مطرح میشود و بیشتران صاحبنظران این دانش؛ مانند ابن مالک در کتاب «الفیه» خود و نیز سیوطی و ابن عقیل در شرحهای خود بر این کتاب، به موضوع معرب و مبنی پرداختهاند.
تعریف مبنی و معرب
اسماء مبنی در زبان و ادبیات عرب، اسمهایی هستند که هر نقشی در جمله داشته باشند، وضعیت ظاهری آنان - مانند حرکت حرف آخرشان - تغییری نمیکند.
به عنوان نمونه، اسم اشاره «هذا»، اسم موصول «الّذینَ» و اسم ضمیر «هُمْ» از اسمهای مبنی هستند که حرکت حرف آخر آنها در هیچ وضعیتی تغییر نمیکند.
در مقابل اسم مبنی، اسم معرب قرار دارد که اعراب حرف آخر آن با توجه به نقشش در جمله تغییر پیدا میکند.
- محمّد رسول الله (محمّد ص پیامبر خدا است)
- رأیت محمّداً (محمد را دیدم)
- جئت من بیت محمّدٍ (از خانه محمد آمدم)
در نمونههای بالا میبینیم که اسم ظاهر «محمّد»، هنگامی که مبتدا، مفعول و یا مضاف الیه قرار میگیرد، اعرابش تغییر میکند، اما اسم مبنی اینگونه نیست و همواره یکسان مشاهده میشود.
به عنوان نمونه، اسم ضمیر «هُمْ» در سه حالت یاد شده، همواره ساکن است.
- «همْ فیها خالدون»
- «رأیتهمْ ینظرون إلیک»
- «فأیّدنا الذین آمنوا علی عدوّهمْ»
اسماء مبنی
در میان اسماء عربی تنها 5 گروه مبنی هستند.
- تمام ضمایر:
تمام ضمایر، مبنی هستند. ضمیرها به چهار دسته تقسیم میشود:
الف) ضمایر متصل مرفوعی؛ مانند: الف، واو، تَ، تما، تُ، نا (التلامیذ رجعوا الی الصف)
ب) ضمایر متصل منصوبی و مجروری؛ مانند: هـ، هما، کَ، کما، ی، نا (سلام علیکم)
ج) ضمایر منفصل مرفوعی؛ مانند: هو، هما، أنتَ، أنتما، أنا، نحن (هو الاستاذ)
د) ضمایر منفصل منصوبی؛ مانند: إیّاهُ، إیّاهما، إیّاکَ، إیّاکُما، إیّایَ، إیّانا (إیاکَ نستعین)
گفتنی است که در زبان عربی ضمایر منفصل مجروری وجود ندارد.
- اسماء اشاره(جز تثنیه)
از اسماء مبنی، اسمهای اشاره هستند که بر دو نوع تقسیم میشوند:
الف) اسمهای اشاره به نزدیک: برای اشاره به افراد یا اشیاء نزدیک کاربرد دارند؛ مانند: هذا (مفرد مذکر) و هذه (مفرد مؤنث)، هذان، هذین (مثنی مذکر) و هاتان، هاتین (مثنی مؤنث)، هولاء (جمع مذکر و جمع مؤنث).
ب) اسمهای اشاره به دور: برای اشاره به افراد یا اشیاء دور کاربرد دارند؛ مانند: ذلک (مفرد مذکر) و تلک (مفرد مؤنث)، اولئک (جمع مذکر و جمع مؤنث).
گفتنی است که اسمهای اشاره مبنیاند به جز در حالتهای تثنیه که معرب هستند.
- اسماء موصول(جز تثنیه)
سومین دسته از اسمهای مبنی، موصولات هستند که بر دو نوعاند:
الف) موصول عام: موصول عام، موصولی است که بدون توجه به مذکر یا مؤنث بودن، جمع یا مفرد بودن هر اسم میتوانیم این نوع موصول را به کار ببریم که موصول «من» برای انسان یا به تعبیر دقیقتر و درستتر برای هر عاقلی به کار میرود. و موصول «ما» برای غیر انسان و یا به تعبیر دیگر برای هر غیر عاقلی استفاده میشود.
به عنوان مثال در آیه 253 سوره بقره خداوند متعال میفرماید:
«تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ»؛ برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برتری بخشیدیم، از آنان کسى بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد.
ب) موصول خاص: بر خلاف موصول عام، در این نوع و با توجه به جنسیت و تعداد، موصول ویژهای را مشاهده میکنیم: الّذی برای مفرد مذکر، الّتی برای مفرد مؤنث، اللّذانِ و الّلذینِ برای مثنای مذکر، الّلتان و الّلتینِ برای مثنای مؤنث، الّذین برای جمع مذکر، اللّاتی برای جمع مؤنث.
گفتنی است که اسماء موصول مانند اسمهای اشاره مبنی هستند و فقط در حالت مثنی معرب هستند.
- اسماء استفهام
اسمهای استفهام که برای سؤالی کردن جملات از آنها استفاده میشود نیز مبنی هستند؛ مانند «کیف، متی، أینَ، ماذا، …».
- اسماء شرط
اسمهای شرط که برای شرطگذاری در جملات از آنها استفاده میشود هم مبنی هستند، مانند: «متی، مهما، أینما، من، ما».
تعیین نوع بناء
تعیین نوع بناء، یعنی باید به حرکت حرف آخر اصلی کلمه توجه کنیم، تا مشخص شود که کلمه مبنی، مبنی بر چه حرکتی است.
انواع بناء
- مبنی بر فتح(ذَهَبَ)
- مبنی بر کسر(أمسِ)
- مبنی بر سکون (مَنْ و مِنْ)
- مبنی بر ضم (قالُوا)
چند نکته
- کلمات مبنی که به مصوتهای «الف» و «ی» ختم شوند؛ مبنی بر سکوناند؛ مانند: «إلی، متی، هذا، و ...».
- تمام اسمهای مبنی اعراب محلی دارند، یعنی با اینکه تغییری در حالت ظاهری آنان مشاهده نمیشود، اما بسته به جایگاهی که در آن قرار گرفتهاند، برایشان اعراب ویژه همان جایگاه در نظر گرفته میشود.[1]
اسماء معرب
به غیر از موارد ذکر شده به عنوان اسامی مبنی، بقیه اسامی معرب هستند؛ مانند «الله» و «النبیّون» که در نقشهاى مختلف، حرکات و حروف آخر آنها تغییر میکند، و به این تغییرات «اعراب» گفته مىشود.
[1]. ر. ک: صفائی بوشهری، غلامعلی، بدایة النحو، ص 90- 100، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه.