لطفا صبرکنید
67680
- اشتراک گذاری
بر اساس ادلهی نبوت عامه، خداوند برای هدایت بشر، افرادی را از جنس خودشان به عنوان الگو، خلیفه و هادی برگزید. و این انتخاب بدون دلیل نیست.
گفتنی است؛ استعداد خلافت الهی در نهاد تمامی انسانها گذارده شده است؛ اما در همهی افراد به مرحلهی فعلیت نمیرسد؛ بلکه فقط عدهای استعداد خلافت الهی را با عبودیت محض به فعلیت میرسانند و به اختیار خودشان مرتکب معاصی نمیشوند. خداوند چون از آغاز و قبل از خلقت ظاهری، آگاه به حالات و رفتار آنها است، در پاداش اعمالشان، برگزیدن و رسالت و صلاحیت رهبری جامعه را به ایشان عنایت میکند؛ پس راز این انتخاب دو چیز است:
- عبودیت مطلق اولیای الهی نسبت به خداوند.
- عنایت و تفضل خداوند نسبت به اولیای الهی.
نتیجه اینکه تفضل خداوند نسبت پیامبران و ائمه(ع) چون اولا: بر اساس قابلیت و تلاش آنها بوده، و ثانیا: اعطا این موهبت در واقع نوعی تفضل به کل بشریت و برای هدایت آنها بوده، حکیمانه و عادلانه است.
بر اساس ادلهی نبوت عامه، خداوند برای هدایت بشر افرادی را از جنس خود بشر از میان آنها به عنوان الگو و هادی برمیگزیند و آنان را از ویژگیهایی؛ مانند علم و عصمت برخوردار میکند. بنابر این، بدون شک پیامبران و امامان(ع) مورد عنایت الهی قرار گرفتهاند. اما این موهبت خدادادی ناشی از قابلیت و شایستگی اراده معصومان(ع) است؛ یعنی خداوند با علم ازلی و مطلق خود میدانست که عدهای از بندگانش بیش از دیگران و در بالاترین حد ممکن از استعداد خود بهرهبرداری میکنند و مطیع محض خداوند خواهند بود، و همین سبب شد که خداوند از میان افراد بشر آنان را برگزیند و تفضلاً پاداش و موهبت ویژه را به آنها عطا نماید و آنان را از علم و ارادهای برخوردار کند که به واسطهی آن به مصونیت کامل و مطلق(عصمت) برسند تا در پرتو آن راهنمایانی موثق و مطمئن برای همهی افراد بشر شوند.
آیات و روایات فراوانی به این واقعیت گواهی میهد که به چند نمونه از آن اشاره میشود.
خداوند متعال در قرآن میفرماید: چون شکیبائی کردند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت میکردند.[1]
امام صادق(ع) در همین زمینه میفرماید: به درستی که خداوند متعال انسانهایی را از فرزندان آدم انتخاب کرد و تولد آنها را پاک و بدنهای آنان را پاکیزه گردانید و آنها را در پشت مردان و رحم زنان در حفظ خویش قرار دارد نه به جهت طلبی که از خداوند داشته باشند، بلکه از آنجا که خداوند هنگام خلقت میدانست که از او فرمانبرداری میکنند و او را عبادت مینمایند و هیچگونه شرکی [حتی شرک خفی] نسبت به او روا نمیدارند. پس اینان به واسطهی فرمانبرداری از خداوند به این کرامت و منزلت والا در پیشگاه خداوند نایل شدهاند.[2]
در بخشهای آغازین دعای ندبه آمده است: خداوندا تو را سپاس، تو با آنها(اولیای خود) شرط نمودی که نسبت به زینتها و منزلتهای دنیا بیاعتنا باشند، جز به مقام قرب تو نیندیشند و آنها نیز این شرط را پذیرفتند و چون میدانستی به این شرط عمل خواهند کرد، آنان را پذیرفتی و مقرب خویش ساختی، و به دلیل همین شایستگی فرشتگان را بر آنها نازل کردی و با وحی خود ایشان را گرامی داشتی و از خوان علم بیکران خویش بهرهها دادی.[3]
نتیجه اینکه استعداد خلافت الهی در نهاد تمامی انسانها گذارده شده است؛ اما در همهی افراد به مرحلهی فعلیت نمیرسد.[4] و برگزیدن پیامبران و ائمه(ع) ناشی از بهرهبرداری مطلق و کامل ایشان از زمینهها و استعدادهای خدادادی در راه عبودیت و بندگی خداوند است و خداوند با علم ازلی خویش به این خصوصیت آگاه بود؛ یعنی میدانست که این افراد در آینده به اختیار خود تمام سعی خویش را در راه بندگی او قرار میدهند و خداوند نیز به پاس این بندگی اختیاری، ایشان را از مواهب ویژهای؛ نظیر رسالت و امامت برخوردار نموده است.
به هر حال؛ اعطای مواهب از جانب خداوند بر اساس مصالح افراد است؛ از اینرو کسانی که از چنین مواهبی برخوردار نیستند، به این دلیل است که داشتن آن استعدادها به مصلحت ایشان نیست و قدر آنرا نمیدانند.
چند نمونه از این قبیل را نیز خداوند ذکر کرده است تا بدانیم افرادی از [برخی] فضایل برخوردار شدند، لکن به دلیل سوء استفاده از آنها به بلایای عظیمی مبتلا گردیدند. اعطای این مواهب از جانب خداوند به افراد خاص بدون حکمت نیست: «الله اعلم حیث یجعل رسالته». او بهتر میداند رسالت خود را به چه کسی بدهد و چه کسی لیاقت آنرا دارد.
خداوند در مورد یکی از افراد قوم حضرت موسی(ع) که در روایات بلعم باعورا نامیده شده است میفرماید:
ما به بعضی از بندگان کرامتهایی اعطا کردیم، مزایای خاص را برای او قائل شدیم و افتخاراتی به او دادیم [ البته نه مقام نبوت و رسالت]... ولی او این مواهب خدا دادی را در خدمت هوای نفس خود قرار داد و از آنها سوء استفاده کرد به سبب این سوء استفاده نه تنها رفعت پیدا نکرد، بلکه تا حد یک سگ تنزل یافت.[5]
با توجه به توضیحات داده شده، پاسخ به این سؤال که آیا این انتخاب به قبل از ولادت این دنیا نیز بستگی دارد یا خیر؟ روشن گردید که ملاک عمل در دنیا است؛ چنانکه معنای روایاتی مثل این روایت که امام صادق(ع) فرمود: «خداوند به اصحاب یمین امر کرد در آتش داخل شوند و ایشان اجابت کرده و داخل آتش شدند، ولی اصحاب شمال سرپیچی کرده و داخل آتش نشدند»،[6] آشکار شده است که منظور کسانی است که بعدا در دنیا با انتخاب و اختیار خود از اصحاب یمین و یا اصحاب شمال محسوب میشوند و حقیقت آنها در عالم قبل از دنیا بدانگونه نشان داده میشود.
در هر صورت برتری پیامبر پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) نسبت به سایر افراد واضح و روشن است. امام صادق(ع) اینگونه فرمود: «هنگامی که خداوند خلق را آفرید ایشان را در پیشگاه خویش حاضر نمود و از آنان پرسید که رب شما کیست؟ اولین کسی که پاسخ داد و گفت تو رب ما هستی، رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و ائمه(ع) بودند، پس خداوند ایشان را حاملان علم و دین قرار داد.[7]
پیامبر اسلام(ص) در این مورد فرمود: «خداوند من علی و فاطمه و حسن و حسین را هفت هزار سال قبل از خلقت دنیا آفرید».[8]
گفتنی است که مراد حضرت از این خلقت، خلقت نوری و ملکوتی است، نه خلقت جسمانی و بدنی که در برههای خاص از زمان بوده است.
نتیجه اینکه تفضل خداوند نسبت پیامبران و ائمه(ع) اولا: بر اساس قابلیت و تلاش آنها بود. ثانیا: اعطا این موهبت در واقع نوعی تفضل به کل بشریت و برای هدایت آنها بود که حکیمانه و عادلانه است.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 10، ص 170، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. ر. ک: ابن طاووس، علی بن موسی، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، ص 553 – 554، قم، دار الرضی، چاپ اول، 1330ق.
[4]. مصباح یزدی، محمد تقی، پیش نیازهای مدیریت اسلامی، ص 56.
[5]. مصباح یزدی، محمدتقی، در پرتور ولایت، ص 56.
[6]. بحار الانوار، ج 5، ص 241.
[7]. همان، ص 236.
[8]. همان، ج 54، ص 43.