لطفا صبرکنید
12164
- اشتراک گذاری
بنابر اصطلاح مشهور در علم کلام، همه صفات ثبوتیه خداوند که صفتی را برای خداوند اثبات می کنند، اعم از صفاتی که متضمن لطف خدا هستند، یا متضمن قهر و... همگی جمالی محسوب شده اند، و تفاوتی بین آنها از این حیث وجود ندارد. از جمله ملقن و مطلع که مورد سوال قرار گرفته است.
صفات کمال در تمامی اصطلاحات، بنابر قول مشهور صفاتی هستند که خداوند به نحو ثبوتی آنها را دارد.[1] متکلمان به این صفات، صفات جمال نیز اطلاق می کنند؛ در مقابل، صفات جلال قرار دارد که مرادشان صفات سلبیه است؛ یعنی صفاتی که خداوند پاک و منزه از آنها است.
از این دیدگاه، همه صفات ثبوتیه خداوند که صفتی را برای خداوند اثبات می کنند، اعم از صفاتی که متضمن لطف خدا هستند، یا متضمن قهر و... همگی جمالی محسوب شده اند و تفاوتی بین آنها از این حیث وجود ندارد. از جمله ملقن (تلقین کننده) و مطلع (آگاه) که مورد سوال قرار گرفته، و هر صفت ثبوتی دیگری که برای خدا به کار رود همین حکم را دارد؛ چرا که همگی این صفات جمالی محسوب می شوند و صرفاً صفات سلبی مثل عدم الجسمیه و عدم الترکیب و ... طبق این اصطلاح جلالی محسوب شده اند، ولی در یک اصطلاح دیگر (عرفان نظری) صفات کمالی و ثبوتی خدا خود بر دو دسته است؛ صفاتی که از عظمت و کبریاى حق تعالی حکایت می کنند و باعث خفاى او مى شوند، یا آن که موجب منع نعمتى در خلق اند؛ نظیر متکبر، عزیز، قهّار، منتقم و صفاتی باعث ظهور حق و اعطاى کمالى از کمالات و نعمتى از نعمت ها بر خلق مى شوند؛ نظیر رحیم، رزاق، لطیف و…که به اولی صفات جلالی گفته شده، و به دومی صفات جمال. طبق این تعریف صفات جلالی صرفاً جنبه سلبی نداشته، بلکه جنبه ثبوتی برای خداوند دارند.
از این دیدگاه، تشخیص و تفکیک صفات خدا در برخی موارد مشکل است؛ از جمله صفت ملقن یا تلقین کننده در وهله اول صفت جمالی است؛ چون متضمن اعطای نعمتی از جانب خداوند است، هرچند در برخی موارد صفت ملقن می تواند جنبه جلالی هم داشته باشد. این گونه است صفت مطلع یا آگاه.
[1]مجموعه آثار شهید مطهری، ج2، ص 92-93.