لطفا صبرکنید
13933
واژۀ «مُقْتَسِمِینَ» که در آیهی 90 سورهی حجر آمده، به معنای تقسیم و تجزیهکنندگان است.
اینکه شأن نزول این آیه چیست؟ و در حق چه کسانی نازل شده است؟ مفسران چند احتمال را مطرح کردهاند؛ مانند:
- سران کفار که در ایام حج نیروهایى را بر سر جادهها و ورودیهاى مکه تقسیم میکردند، تا به مسافران بگویند که شخصى به نام محمد ادّعاهایى دارد، مبادا به سخنان او گوش فرادهید و حضرت را کاهن، ساحر و مجنون معرّفى میکردند.
- گروهى که قرآن را در میان خود تقسیم کردند، تا هر یک مشابه بخشى از قرآن را بیاورند.
- کسانى که به بخشى از قرآن عمل و بخشى را رها میکردند.
- طائفهاى از قریش بودند که قرآن را پاره پاره کرده، عدهاى گفتند سحر است، عدهاى دیگر گفتند افسانههاى گذشتگان است، و جمعى گفتند ساختگى است.
- برخى گفتند: یهودیان و مسیحیان پیش از اسلاماند که در دین دچار تفرقه شدند، هر گروهى به آنچه داشتند شادمان بودند و مراد از قرآن کتاب آسمانى است.
خدای متعال در آیات 89 تا 91 سورۀ حجر به پیامبر اسلام(ص) دستور داد و فرمود: «در برابر افراد بیایمان محکم بایست و با صراحت بگو من انذار کنندۀ آشکارم.[1] بگو: من به شما اعلام خطر میکنم؛ زیرا که خدا فرمود عذابی بر شما فرو میفرستم آنگونه که بر تقسیمکنندگان فرستادم.[2] همان تقسیمکنندگانى که آیات الهى را تجزیه کردند».[3]
واژۀ «الْمُقْتَسِمِینَ» که در این آیهی شریفه آمده، به معنای تقسیم و تجزیهکنندگان است. اما اینکه شأن نزول این آیه چیست و در مورد چه کسانی نازل شده است، مفسران چند احتمال را مطرح کردهاند؛ مانند:
- سران کفّار که در ایام حج نیروهایى را بر سر جادهها و ورودیهاى مکه تقسیم میکردند، تا به مسافران بگویند که شخصى به نام محمّد ادّعاهایى دارد، مبادا به سخنان او گوش فرادهید و حضرت را کاهن، ساحر و مجنون معرّفى میکردند.
- گروهى که قرآن را در میان خود تقسیم کردند، تا هر یک مشابه بخشى از قرآن را بیاورند.[4]
- 3. طائفهاى از قریش بودند که قرآن را پاره پاره کرده عدهاى گفتند سحر است، عدهاى دیگر گفتند افسانههاى گذشتگان است، جمعى گفتند ساختگى است.[5]
- برخى گفتهاند: یهودیان و مسیحیان پیش از اسلام هستند که در دین دچار تفرقه شدند، هر گروهى به آنچه داشتند شادمان بودند و مراد از قرآن کتاب آسمانى است.[6]
- کسانى که به بخشى از قرآن عمل و بخشى را رها میکردند.
در مورد احتمال پنجم این توضیح لازم است که بیگمان برنامههاى الهی عموما حافظ منافع همهی انسانها است، ولى در ظاهر و نظر ابتدایى معمولا بعضى مطابق میل ما، و بعضى بر خلاف میل ما است، و اینجا است که مؤمنان راستین از مدعیان دروغین شناخته میشوند، گروه اول همه را دربست میپذیرند، حتى آنجا که ظاهرا به سود آنها نیست و میگویند: «همه از ناحیهی خدا است»،[7] و هیچگونه تجزیه و تقسیم و تبعیض در میان احکام الهى قائل نیستند.
اما آنها که دلهاى بیمار دارند و حتى میخواهند دین و حکم خدا را به خدمت منافع خویش گیرند، تنها آن قسمتى را میپذیرند که به سود آنها است و بقیه را پشتسر میافکنند، آنها آیات قرآن و حتى گاهى یک آیه را تجزیه میکنند، بخشى را که در مسیر تمایل خود میبینند قبول کرده، و بخش دیگر را کنار میگذارند.
این افتخار نیست که مانند بعضى از اقوام گذشته نغمۀ «نؤمن ببعض و نکفر ببعض»[8] ساز کنیم؛ چراکه همۀ دنیاپرستان همین کار را میکنند، آنچه معیار شناخت پیروان حق از طرفداران باطل است، همان تسلیم در مقابل آن بخش از فرمانها است که با تمایلات و هوسها و منافع ظاهرى ما هماهنگ نیست، اینجا است که سره از ناسره، و مؤمن از منافق، شناخته میشود.[9]
بنابر این، آنچه از مجموع نظریات مفسران استفاده می شود، این است که مقتسمین کسانی بودند که در مقابل پیامبر(ص) صف آرایی کرده، قرآن را قسمت قسمت نموده، آنچه را که به نفعشان بود پذیرفتند و آنچه را که به ضررشان بود، گفتند دروغ، افسانه و... است.
[1]. «وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذیرُ الْمُبینُ». حجر، 89.
[2]. «کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمینَ». حجر، 90.
[3]. «الَّذینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضینَ». 91.
[4]. بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 2، ص 437، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 6، ص 531، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 11، ص 58، تهران، ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 194، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[6]. الجامع لأحکام القرآن، ج 11، ص 58.
[7]. «کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا». آل عمران، 7.
[9]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تفسیر و نکات آیات 85 - 91 سورۀ حجر.