جستجوی پیشرفته
بازدید
33053
آخرین بروزرسانی: 1391/02/25
خلاصه پرسش
فرق بین «اجر کبیر» و «اجر عظیم» و «اجر کریم» که در قرآن آمده، چیست؟
پرسش
فرق بین «اجر کبیر» و «اجر عظیم» و «اجر کریم» که در قرآن آمده، چیست؟
پاسخ اجمالی

این واژه ها در قرآن کریم در موارد متعدّدی به کار رفته اند، از جمله این که صفت برای اجر قرار گرفته اند.

گروهی از مفسّران، «اجر کبیر»، «اجر عظیم» و «اجر کریم» را در قرآن به معنای ثواب و پاداش بزرگ و فراوان، تفسیر نموده اند.

برخی هم مصداق آنها را بیان کرده و منظور از اجر کبیر، اجر عظیم و اجر کریم را بهشت دانسته اند.

به هر حال، اگر چه هر سه صفت برای اجر در قرآن به معنای پاداش بزرگ و فراوان است و تفاوتی از این جهت ندارند، و حتی مصداقی مانند بهشت را برای آن ذکر کرده اند، اما این صفات برای اجر، اشاره به تفاوت مراتب ثواب و پاداش نسبت به عمل مورد نظر و انجام دهندۀ آن دارد؛ لذا برخی از مفسّران در بیان ویژگی اجر به این مراتب اشاره کرده اند.

پاسخ تفصیلی

کلمات «کبیر»، «عظیم» و «کریم»، بر وزن «فعیل» و به لحاظ ادبی صفت مشبّهه هستند.[1]

مفهوم شناسی

واژۀ «اجر» در لغت به معنای مزد، ثواب و پاداشی دنیوی یا اخروی که در مقابل عمل نیک، به انسان می رسد، آمده است.[2]

«عظیم» یعنی؛ بزرگ، خواه محسوس باشد؛ مانند «... و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشى همچون کوه عظیمى بود»؛[3] خواه معقول و معنوی؛[4] مانند «و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایى بخشیدیم».[5]

«کریم» از ریشۀ «کَرَم»به معنای «سخی»، «نفیس» و «عزیز» است.[6] «کَرَم» اگر وصف خدا واقع شود، مراد از آن احسان و نعمت آشکار خداست و اگر وصف انسان باشد نام اخلاق و افعال پسندیده اوست که از وى ظاهر می شود به کسى کریم نگویند مگر بعد از آن که آن اخلاق و افعالى از وى ظاهر شود و هر چیزی که در نوع خود شریف است با کرم توصیف می شود.[7]

«کبیر» به معنای عظیم القدر (قدر و منزلت بزرگ) است، چنان که علىّ به معناى بلند پایه است.[8] «کبیر»، از اسما و صفات حسناى الاهی به معنای بزرگ و صاحب کبریایی است.[9]

اصل صغیر و کبیر (کوچک و بزرگ) در اعیان است و به طور استعاره در معانى به کار می روند.[10] از واژۀ کبیر به تناسب موصوف خود معانی متعددی مانند مقام و منزلت و کهنسالی در نظر گرفته می شود.[11]

مراجعه به آیات قرآن نشان می دهد که واژۀ کبیر نوعاً در ذیل آیاتى آمده که سخن در قدرت و احاطه خداوند است‏.[12]

فرق بین «کبیر» و «عظیم» از نگاه اهل لغت

1. «عظیم» در مقابل «حقیر» بوده و تقابلشان به تضاد است، اما «کبیر» در مقابل صغیر است. تقابل کبیر و صغیر نسبی است؛ یعنی یک چیز نسبت به چیز دیگر می تواند کبیر باشد، ولی به تناسب چیز بزرگ تر می تواند صغیر محسوب شود به خلاف «عظیم» که هیچ وقت بر آن اطلاق حقیر، نمی شود.[13]

2. عظیم، قوی ترین مرتبه و بالاترین درجه از کبیر است و دلالت می کند بر مرتبۀ رفیعه، امّا کبیر، دلالت می کند بر مطلق رفعت.[14]

واژۀ اجر با صفات مختلف در قرآن

این واژه ها در قرآن کریم در موارد متعدّدی به کار رفته اند، از جمله این که صفت برای اجر قرار گرفته اند. برای نمونه آیاتی ذکر می شود و در ضمن آن نظر مفسران و لغت شناسان و فرق بین این سه صفت بیان خواهد شد.

«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی‏ هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبیراً»،[15] «إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظیماً»[16] و «تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَریماً».[17]

گروهی از مفسّران، «اجر کبیر»،[18] «اجر عظیم»[19] و «اجر کریم»[20] را در قرآن به معنای ثواب و پاداش بزرگ و فراوان، تفسیر نموده اند.

برخی هم مصداق آنها را بیان کرده و منظور از اجر کبیر،[21] اجر عظیم[22] و اجر کریم[23] را بهشت دانسته اند.

به هر حال، اگر چه هر سه صفت برای اجر در قرآن به معنای پاداش بزرگ و فراوان است و تفاوتی از این جهت ندارند، و حتی مصداقی مانند بهشت را برای آن ذکر کرده اند، اما این صفات برای اجر، اشاره به تفاوت مراتب ثواب و پاداش نسبت به عمل مورد نظر و انجام دهندۀ آن دارد؛ لذا برخی از مفسّران در بیان ویژگی اجر به این مراتب اشاره کرده اند؛ مانند این که گفته اند:

1. «اجر کبیر»؛ یعنی اجری که هم به حسب ذاتش بزرگ باشد هم به حسب عدد که کمترینش ده برابر است.[24] گویا اشاره دارد به آیۀ «هر کس کار نیکى انجام دهد ده برابر به او پاداش دهند».[25] برخی می گویند: «اجر کبیر»، اجری است که کسی مقدارش را نمی داند جز همان کسی که عطا فرموده است.[26]

2. «اجر عظیم»؛ یعنی خدا از باب تفضّل اضافه بر آن وعده ‏اى که در مقابل عمل نیکوکاران داده پاداش بزرگى نیز به آنان عطا خواهد کرد.[27]

3. «اجر کریم»؛ یعنی پاداش نیکو در آخرت بدون درخواست و طلب،[28] همراه با تکریم و گرامیداشت.[29]

 

[1]. صفت مشبّهه آن اسمی است که از فعل لازم گرفته می شود و دلالت می کند بر وجود و ثبوت صفتی در موصوف خودش مانند کریم در مثال زید کریم؛ که دلالت می کند بر وجود صفت کرامت در زید بر وجه ثبوت یعنی صفت کرامت و بخشندگی به تازگی در زید به وجود نیامده و به زودی هم از او جدا نمی شود بلکه در او بوده و دارای استمرار است. ر.ک: جامع المقدّمات با تعلیقۀ مدرّس افغانی کتاب شرح انموذج، ص 320 و 321.

[2]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 25، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش؛ راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 64، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق.

[3]. شعراء، 63: «...فَانْفَلَقَ فَکانَ کلُّ فِرْقٍ کالطَّوْدِ الْعَظیم».

[4]. قاموس قرآن، ج 5، ص 17.

[5]. صافات، 76: «وَ نَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکرْبِ الْعَظیمِ».

[6]. قاموس قرآن، ج 6، ص 103.

[7]. المفردات فی الفاظ القرآن، ص 707.

[8] همان، ص 73.

[9]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 5، ص 125 و 126، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق؛ قاموس قرآن، ج 6، ص 73.

[10]. المفردات فی الفاظ القرآن، ص 696.

[11]. ر.ک: همان، ص 696 و 697.

[12]. قاموس قرآن، ج 6، ص 73.

[13]. مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 10، ص 17، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش.

[14] همان، ج 8، ص 176.

[15]. اسراء، 9: «این قرآن، به راهى که استوارترین راه ‏هاست، هدایت مى ‏کند و به مؤمنانى که اعمال صالح انجام مى ‏دهند، بشارت مى ‏دهد که براى آنها پاداش بزرگى است».

.[16] نساء، 40: «خداوند (حتّى) به اندازه سنگینى ذره‏اى ستم نمى‏کند و اگر کار نیکى باشد، آن را دو چندان مى‏سازد و از نزد خود، پاداش عظیمى (در برابر آن) مى ‏دهد».

[17]. روزى که با او دیدار کنند درودشان این است: «سلام». و خدا برایشان پاداشى کرامند آماده کرده است.، احزاب، 44.

[18]. مترجمان، تفسیر هدایت، ج 6، ص 206، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ اول، 1377ش.

[19]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 84، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.

.[20] طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص 329، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، با مقدمۀ بلاغی، محمدجواد، ج 8، ص 569، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.

[21].‌کاشانى، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین، ج 5، ص 260، کتابفروشى محمد حسن علمى، تهران، 1336ش.

[22] سبزوارى، نجفى، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الى تفسیر القرآن، ص 90، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اوّل، 1419ق.

[23]. عاملى، على بن حسین، الوجیز فى تفسیر القرآن العزیز، تحقیق: محمودی، شیخ مالک، ج 3، ص 20،  دار القرآن الکریم، قم، چاپ اوّل، 1413ق.

[24]. آلوسى، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: على، عبدالبارى عطیة، ج 8، ص 22، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415ق.

[25]. انعام، 160.

[26]. طنطاوى، سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج 8، ص 304، بی نا، بی جا، بی تا.

[27]. نجفى خمینى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج 3، ص 237، انتشارات اسلامیه، تهران، چاپ اول، 1398ق.

[28]. مراغى، احمد بن مصطفى، تفسیر المراغى، ج 22، ص 19، داراحیاء التراث العربى، بیروت، بی تا؛ حسینى شیرازى، سید محمد، تبیین القرآن، ص 436، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، 1423ق.

[29]. حسینى شیرازى، سید محمد، تبیین القرآن، ص 436، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، 1423ق.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها