
لطفا صبرکنید
29051
- اشتراک گذاری
مرکّب از ریشه رکّب به معنای قرار دادن چیزی بر چیزی است؛[1] و هر گاه چند جزء (عنصر) در کنار هم قرار گرفته، یا با هم ترکیب شوند، یک مجموعه را تشکیل داده که به آن مرکب گفته میشود.
در مقابل بسیط به چیزی گفته میشود که جزء نداشته و مرکب نباشد.
اما معنا و مفهوم علم و جهل از بدیهیترین معانی هستند. بنابر این، تعریف آنها به کلماتی از قبیل دانش و نادانی و آگاهی و نا آگاهی و شناخت و... تعریف واقعی نیست، بلکه تعریف شرح الاسمی است؛ یعنی استفاده از کلمات دیگری است که هم معنای آنها هستند.
علم به دو قسم حصولی و حضوری تقسیم میشود:
علم حصولی، علم به شیء به واسطه صورت آن چیز است که خود به تصور و تصدیق تقسیم می شود:
تصور عبارت است از علم به صورت شیء بدون حکم؛ و تصدیق عبارت است از تصوری که همراه با حکم به درستی یا نادرستی آن باشد؛ تصدیق همیشه یک قضیه است. به بیان دیگر تصور در فلسفه و منطق عبارت است از: ادراک ساده(بدون هیچگونه حکم به نفی و اثبات آن) در مقابل تصدیق که عبارت است از تصور به همراه حکم به نفی و اثبات آن.[2]
جهل مقابل علم است؛ یعنی در برابر هر نوع علمی جهلی وجود دارد.
حال بحث در این است که ترکیب و بساطت در علم و جهل به چه معنا است؟ برای بساطت و ترکیب علم و جهل فرضهایی متصور است:
- علم مرکب: ترکیب در علم به معنای این است که ما در واقع دو علم داشته باشیم: علم به شیء، و علم به علم به آن شیء؛ یعنی ما هم از چیزی آگاهی داریم و هم به آگاه بودن خود آگاهی داریم.(میدانیم که میدانیم)
- جهل مرکب: ترکیب در جهل هم به معنای این است که ما دو جهل داشته باشیم: جهل به شیء، و جهل به همین جهل خود. چه بسا که انسان چیزی را نمیداند و نمیداند که نمیداند و خیال میکند که میداند. به چنین جهلی، جهل مرکب میگویند که نجات یافتن از چنین جهلی کاری بس دشوار است؛ چون انسان مادامی که معتقد به جهل خود نباشد، اقدامی برای رفع آن انجام نمیدهد.
- علم بسیط: حکیم بزرگ صدرالمتألهین بر این باور است که «... علم نیز مانند جهل به بسیط و مرکب تقسیم میشود. علم بسیط علم کسی است که میداند ولی نمیداند که میداند...».[3]
- جهل بسیط: یعنی انسان جهل به شیء دارد و میداند که جاهل است.[4]
[1]. «رَکَّبَ الشیءَ: وَضَعَ بَعضَه على بعض». ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 432، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. صدر المتالهین، التصور و التصدیق، ص 322، قم، بیدار، چاپ پنجم، 1371ش.
[3]. صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج 1، ص 116، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م.
[4]. همان.