جستجوی پیشرفته
بازدید
35640
آخرین بروزرسانی: 1404/03/10
خلاصه پرسش
چرا امام علی(ع) بعد از خلافت با خلفا مخالفت نکرد، و بدعت‌ها را از بین نبرد؟ و اگر خلفا کافر بودند؛ چرا امام علی(ع) وقتی به قدرت رسید، کفر آنها و غصب بودن خلافتشان را اعلام نکرد؟
پرسش
چرا وقتی امام علی(ع) هنگامی که زمام امور را به دست گرفت با خلفای راشدین پیش از خود ابراز مخالفت نکرد، بلکه به تواتر از او ثابت است که بالای منبر می‌گفت: «بهترین فرد این امت بعد از پیامبر(ص) ابوبکر است». همچنین وقتی به حکومت رسید برای مردم قرآنی جدید نیاورد! ازدواج موقت را رواج نداد؛ فدک را باز نگرداند؛ حج تمتع را واجب نکرد؛ «حی علی خیر العمل» را به اذن اضافه نکرد و «الصلاة خیر من النوم» را از اذان حذف نکرد. پس اگر ابوبکر و عمر کافر بودند؛ چرا امام علی(ع) وقتی قدرت دستش بود، کفر و غصب بودن خلافتشان را اعلام نکرد؟ بلکه بر عکس، ابوبکر و عمر را ستود و تمجید کرد. پس شما نیز همان کاری را انجام دهید که امام علی(ع) انجام داد. یا این‌که باید بگویید که علی(ع) به امت خیانت کرد و قضیه را برای امت بیان ننمود، و علی(ع) از چنین چیزی پاک و مبرا است!
پاسخ اجمالی

امام علی(ع) در برخی موارد، مخالفت‌های عملی با خلفای پیشین داشته و طبق آنچه در منابع ما وجود دارد، ایشان بارها انتقاد خود را از خلفای سابق بیان داشت. به عنوان نمونه می‌توان از خطبۀ شقشقیۀ موجود در نهج البلاغه نام برد. البته در برخی موارد نیز مصلحت را در سکوت می‌دانست.

گفتنی است؛ حدیثی را که بیان کردید از نظر شیعه متواتر نبوده و با سایر احادیث متواتر اهل‌سنت نیز در تعارض است. ضمن این‌که هر سکوتی نیز خیانت تلقی نمی‌گردد.

پاسخ تفصیلی

پرسش مطرح شده به چند بخش تقسیم می‌گردد:

  1. آیا به تواتر ثابت است که امام علی(ع) اعلام نمود که بهترین افراد بعد از پیامبر(ص) ابوبکر و عمر هستند؟
  2. چرا امام علی(ع) بعد از به دست گرفتن قدرت با خلفای قبل ابراز مخالفت ننمود و آنها را کافر و غاصب خلافت اعلام نکرد؟
  3. چرا ایشان در مورد ازدواج موقت، فدک، حج تمتع و اذان به نظر خودش عمل ننمود، و چرا ایشان قرآن جدیدی را عرضه نکرد؟
  4. آیا اگر امام علی(ع) به موارد فوق عمل نکرد، باید گفت که ایشان به امت خیانت کرد؟!

قبل از این‌که به بررسی این پرسش‌ها بپردازیم، باید گفت به دلیل منع بنی‌امیه از نقل فضائل امام علی(ع) و تحریف تاریخ توسط آنها، به دلیل مقاصد سیاسی که داشتند و متأسفانه به همین دلیل، هنوز هم این روند ادامه دارد، این قبیل از پرسش‌ها ایجاد گردیده که ما در ذیل به پاسخ این مورد می‌پردازیم، ولی پیشاپیش توصیه می‌کنیم اگر واقعا به دنبال دریافت حق و حقیقت هستید و مرادتان ایجاد حساسیت بین شیعه و سنی نیست که تنها به نفع غیر مسلمانان تمام می‌گردد، می‌توانید به کتاب‌های کلامی که توسط دانشمندان شیعه نگاشته شده، مراجعه نموده و بدون پیش داوری، به آنچه که واقعیت است، دست یابید و مطمئن باشید که «خداوند، کسانی را که در راه او تلاش می‌کنند، به راه حق هدایت می‌فرماید».[1]

رد ادعای تواتر

اما مطلبی را که به امام علی(ع) نسبت داده و ادعای تواتر نمودید، باید گفت بر فرض این‌که چنین تواتری در کتاب‌های اهل‌سنت وجود داشته باشد، ولی این تواتر در کتاب‌های شیعه وجود نداشته و ندار؛ بلکه هیچ کتابی از شیعه را نمی‌توان یافت که این حدیث را با فرض صحت آن روایت نموده باشد. و قطعا می‌دانید که تنها به تواتری می‌توان استناد نمود که مورد قبول طرفین مباحثه علمی باشد. به عنوان نمونه، این موضوعات را می‌توان به عنوان متواتر بین فریقین تلقی نمود؛ زیرا هم در کتب شیعه و هم در کتب اهل‌سنت وجود دارد که ما تنها به کتب اهل‌سنت ارجاع می‌دهیم:

  1. این‌که نسبت علی(ع) به پیامبر(ص) مانند نسبت هارون به موسی(ع) است.[2]
  2. پیامبر(ص) فرمود: کسی که فاطمه‏(س) را به غضب آورد، مانند کسی است که مرا به غضب آورده باشد.[3]
  3. شخصی در زمان رحلت پیامبر(ص) مانع از نوشتن مطلبی توسط ایشان گردید و گفت که پیامبر(ص) هذیان می‌گوید.[4]
  4. فاطمه(س) تا زمان وفاتشان از خلیفۀ اول و دوم ناراضی بود.[5]
  5. پیامبر(ص)، علی(ع) را برای رساندن پیام برائت، جایگزین ابوبکر نمود.[6]
  6. خلفای اول و دوم در محضر پیامبر(ص) صدایشان به قدری بلند شد که با نزول آیات اوّلیه‌ی سورۀ حجرات مورد نکوهش قرار گرفتند،[7] هر چند اهل‌سنت معتقدند که خداوند بعدها آنها را مورد بخشش خود قرار داد.

این مواردی که بیان شد و ده‌ها مورد دیگر را می‌توان متواتر بین فریقین نامید؛ زیرا علاوه بر این‌که در کتب شیعه به آنها اشاره گردید، در معتبرترین کتب اهل‌سنت نیز از آنها یاد شده است که ما همۀ آنها را به کتاب صحیح بخاری که در نظر اهل‌سنت به منزلۀ خواهر قرآن است، ارجاع دادیم و با دقت نظر در آنها می‌توانید به تعارضشان با حدیثی که نقل نموده‌اید پی ببرید.

اما در مورد حدیثی که شما ادعای تواتر آن‌را نمودید، می‌توان گفت که حاکمان اموی بعد از خلفای راشدین که با علی(ع) دشمنی داشتند، با تبلیغات سیاسی این‌گونه وانمود نمودند که ابوبکر و عمر بهترین افراد بعد از پیامبرند و طبیعتا علی(ع) در مرحلۀ بعد از آنها قرار می‌گیرد. بعدها در تکمیل این روند تبلیغاتی، برخی این گفته را به امام علی(ع)نسبت دادند تا از استحکام بیشتری برخوردار گردد.

در این مورد، روایتی در کتب شیعه وجود دارد که حتی اگر شما سند آن‌را نیز نپذیرید، اما استدلالی که در آن شده نمی‌تواند مورد پذیرش شما نباشد:

ابو خالد کابلی می‌گوید: به امام سجاد(ع) عرض کردم: مردم[8] می‌گویند بهترین مردم بعد از پیامبر(ص)، به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع) هستند. امام سجاد(ع) در پاسخ فرمود: پس آنان با روایتی که سعید بن مسیب از سعد بن ابی‌وقاص از رسول الله(ص) نقل نموده چه می‌خواهند بگویند؟ و این‌که ایشان به علی(ع) فرمود: «تو نسبت به من به منزلۀ هارون(ع) نسبت به موسی(ع) هستی، مگر این‌که بعد از من پیامبری نیست».[9] آیا در زمان موسی(ع) کسی مانند هارون(ع) پیدا می‌شد؟[10]

امام سجاد(ع)، با استناد به حدیث منزلت که مورد پذیرش فریقین است، اعتبار حدیثی که در زبان‌های مردم بود و شما آن‌را منتسب به امام علی(ع) دانستید را زیر سؤال می‌برد و این استدلال از هر شخصی که باشد منطقی و مورد پذیرش خواهد بود.

علت عدم مخالفت با خلفا

اما این‌که چرا علی(ع) بعد از به دست گرفتن قدرت به مخالفت با خلفای سابق نپرداخت، باید گفت؛ طبق عقیدۀ ما و آنچه در منابع ما وجود دارد، ایشان بارها انتقاد خود را از خلفای سابق اعلام کرد. به عنوان نمونه می‌توان از خطبۀ شقشقیۀ موجود در نهج البلاغه نام برد.

در این زمینه با استناد به آنچه متواتر بین فریقین است چند سؤال را مطرح می‌کنیم:

  1. آیا عزل معاویه -که منصوب دو خلیفۀ پیشین بود- از امارت شام، مخالفت با نظر آنان نیست؟
  2. آیا تقسیم بیت المال به شیوۀ جدید، مخالفت به حساب نمی‌آید؟
  3. آیا عدم توجه به ادامۀ فتوحات خارجی و سعی در پاکسازی درونی جامعۀ مسلمانان، تغییر رویه‌ای در نظر گرفته نمی‌شود؟

و موارد دیگری از این قبیل.

می‌دانیم که امام علی(ع) حتی در زمان قدرت خلفای پیشین، شخصی معترض و منتقد به نظام موجود تلقی می‌شدند، به عنوان یکی از ده‌ها نمونه، از شما می‌پرسیم، چرا ایشان تا زمان وفات فاطمه(س) و دفن شبانۀ ایشان، با ابوبکر که شما او را بهترین فرد بعد از پیامبر می‌دانید، بیعت نکرد؟[11]

البته ایشان به دلیل حفظ اصل اسلام، علی‌رغم تمام اعتراضاتی که داشت، به همکاری با خلفا در رسیدگی به امور جامعۀ اسلامی می‌پرداختند.[12] به تعبیر زیبای خود آن‌حضرت: «برای ما حقی وجود دارد که اگر به ما دادند که چه بهتر، و گرنه ترجیح می‌دهیم به عنوان نفر دوم، پشت شتر سوار شویم هر چند که مدت‌ها به طول انجامد».[13]

در حقیقت علی(ع)، قدرت را تنها ابزار برای هدف(عدالت) تلقی می‌نمود و به همین دلیل، هم در زمان خلفای سابق و هم در زمان خلافت ظاهری خود ترجیح می‌داد که موارد زیادی را با سکوت سپری نموده و قضاوت در مورد آن‌را به عهدۀ آیندگان بسپار. در مورد کفر افرادی که بیان نمودید، باید گفت به عقیدُۀ شیعه هر شخصی که شهادتین را بر زبان جاری نماید، مسلمان است.

علت عمل نکردن به نظرات خود در زمان قدرت

اما این‌که چرا آن‌حضرت در موارد بسیاری به نظر خود عمل نکرد، جالب است بدانید که ایشان زمانی که به اصطلاح شما قدرت را به دست گرفت، با انجام نماز تراویح مخالفت نمود، ولی به دلیل اعتراض برخی افراد وادار شد که آنها را به حال خود واگذارد.[14] و به یقین می‌دانید که ایشان به حَکَم قرار دادن ابوموسای اشعری راضی نبود، ولی به اجبار با آن موافقت نمود.

گفتنی است که آن‌حضرت زمانی به حکومت رسید که 25 سال قبل از آن به طور مداوم، جامعۀ اسلامی در سیطرۀ تبلیغاتی بود که عمل خلفای پیشین را توجیه نموده و مخالفت در برخی زمینه‌ها ایجاد مشکل می‌نمود، مانند برگرداندن فدک که به عقیده‌ی برخی، تلاش جهت منافع شخصی تلقی می‌شد و اساسا دورۀ خلافت ایشان آن قدر کوتاه و همراه با جنگ‏ها و کارشکنی‌های گوناگون بود که به ایشان اجازۀ اصلاحات اساسی را در بسیاری موارد نمی‌داد.

نیاوردن قرآن جدید

در مورد قرآن نیز باید گفت؛ شیعه قرآن موجود را قبول داشته و آن‌را از جانب خداوند می‌داند؛ اما معتقد است که قرآن علی(ع) - علاوه بر متن حاضر در قرآن- شامل معرفت ناسخ از منسوخ و زمان نزول آیات و توضیحات و تفسیرهای بسیاری بود که به دلایلی که بیان شد، ایشان نتوانست آن‌را در اختیار جامعه‌ای قرار دهد که در میان آنان کسانی بودند که با ساده‌اندیشی فریب سپاه دشمن را - در بالا بردن قرآن‌ها به روی نیزه‌ها - خورده و از اطاعت امام سرباز زدند - و به فرمودۀ ایشان که من سزاوارترین مردم به قرآن هستم-[15] و اعتنایی نکردند.

علت سکوت

در مورد سکوت باید گفت؛ هر سکوتی خیانت نیست. سکوتی خیانت است که با شکستن آن، جامعه رو به اصلاح آورد نه این‌که بر فساد آن افزوده شود.

به عنوان نمونه چند پرسش را در این‌جا مطرح می‌کنیم:

  1. آیا این‌که پیامبر(ص) بدون توجه به نظر خلیفۀ دوم، بر جنازۀ منافق معروف عبدالله بن ابی نماز گزارد،[16] خیانت به جامعۀ اسلامی تلقی شد؟
  2. آیا این‌که خضر(ع) دلیل ماجراهایی که داستان آن در سورۀ کهف موجود است را از اول به موسی(ع) نگفت، به او خیانت نمود؟
  3. آیا با این‌که طبق آیه‌ی 30 سورۀ محمد و آیه‌ی 101 سورۀ توبه، خداوند می‌توانست منافقان را به پیامبر(ص) معرفی نماید، ولی ایشان از خداوند خواستار چنین مطلبی نشد، به اسلام و مسلمانان خیانت نمود؟

آیا سکوت هارون(ع) در مورد گوساله‌پرستی بنی‌‌اسرائیل و عذر آوردن نزد موسی(ع) که آنان مرا ضعیف شمرده و نزدیک بود مرا بکشند،[17] خیانت بود؟

به عقیده‌ی ما هیچ‌یک از اینها خیانت نبود و سکوت علی(ع) -که منزلتی مانند هارون(ع) دارد- نسبت به بیان برخی مسائل نیز در آن شرایط که سه گروه از مسلمانان با او وارد جنگ شده بودند و شمار دیگری نیز با او به مخالفت می‌پرداختند و در نهایت او را به شهادت رساندند، خیانت نیست، بلکه این وظیفۀ ما و شما است که با تحقیق منصفانه به حقیقت دست یابیم.


[1]. عنکبوت، 69.

[2]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج 4، ص 208، ج 5، ص 129، بیروت، دار الفکر، بیروت، 1401ق.

[3]. همان، ج 4، ص 219.

[4]. همان، ج 5، ص 137، 138. برای آگاهی بیشتر، نک: سؤال 1527 (سایت: 1692)، نمایه: منع از نوشته شدن وصیت پیامبر(ص).

[5]. همان، ج 4، ص 42؛ ج 5، ص 82، 83.

[6]. همان، ج 5، ص 202، 203.

[7]. همان، ج 6، ص 46، 47.

[8]. دقت بفرمایید: مردم و نه امام علی(ع).

[9]. همان‌گونه که بیان شد، این حدیث از متواترات بین شیعه و اهل‌سنت است و در صحاح معتبر اهل‌سنت نیز وجود دارد.

[10]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 37، ص 273، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق.

[11]. ر. ک: صحیح بخاری، ج 5 ، ص 82، 83.

[12]. در این زمینه، ر. ک: پرسش شمارۀ 1351 (سایت: 1450).

[13]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 472، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[14]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 283، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1404ق.

[15]. نصر بن مزاحم المنقری، وقعه صفین، ص 490، 491، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1403ق.

[16]. صحیح بخاری، ج 5، ص 206.

[17]. اعراف، 150.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها