لطفا صبرکنید
30429
- اشتراک گذاری
هر انسانی می تواند کارهای نیکی را انجام داده و ثواب آن را به دیگران از جمله والدین هدیه نماید که در این صورت علاوه بر آن که ثواب این عمل خیر به آنان خواهد رسید، مشابه همان ثواب و یا حتی بیشتر از آن نیز برای اهدا کننده در نظر گرفته خواهد شد.
در پاسخ به سؤالتان، ابتدا باید نگاهی به تفاوت والدین از لحاظ ایمانی انداخته و سپس نقش فرزندان را در نیکی به آنها بررسی نموده و در نهایت به عدم تفاوت بین زمان زنده بودن و مرگ آنها بپردازیم.
نیکی به پدر و مادر از جمله دستوراتی است که در دین اسلام بر آن تأکید فراوانی شده تا جایی که سپاسگزاری از آنها در ردیف سپاسگزاری از خداوند قرار گرفته است[1]. و در قرآن توصیه های فراوانی در مورد خوش رفتاری و طلب آمرزش برای والدین شده که بسیاری از آن ها از زبان پیامبران جاری شده است.[2]
اما در این مورد باید بیان داشت که میان والدینی که مؤمن و پرهیزگار بوده و در رشد و تعالی فرزندشان نقش داشته اند و پدر و مادری که در مسیر حق نبوده اند، تفاوت وجود دارد.
در مورد اول باید گفت که اساسا یکی از سعادتمندی های انسان، این است که با تربیت خوب خود، فرزند صالحی تحویل اجتماع دهد[3] که در این حالت، اعمال نیک فرزند خوب به صورت خودکار برای پدر و مادر او نیز در نظر گرفته خواهد شد، تا حدی که حتی بعد از مرگ انسان که دست او از انجام عمل نیک کوتاه است، فرزند صالح و دانش و اموالی که از او بجا مانده و در راه خیر صرف می شوند، همچنان در نامه عمل شخص مرده، ثبت خواهد شد[4].
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده: به پدر و مادر با ایمان قاری قران دو لباس زینتی پوشانده شده و به آنها گفته می شود که این پاداشی است به شما، از آن رو که قرآن را به فرزندتان یاد داده بودید.[5] همان گونه که مشاهده می نمایید، در این فرض حتی اگر شخصی عمل نیکی را به قصد اهدای پاداش آنان به پدر و مادر نیز انجام ندهد، خداوند به دلیل قدردانی از زحمات آنها، ثوابی را برایشان مقرر خواهد نمود.
فرض دوم، آن است که والدین شخص در ایمان فرزند خود نقشی نداشته اند، بلکه در مواردی با ایمان او به مخالفت برخاستند، ولی این فرزند صالح می خواهد با اهدای ثواب اعمال خود به آنها، کمکی به ایشان کرده باشد که در این صورت نیز دو حالت را می توان در نظر گرفت:
اول: اینکه والدین او علاوه بر این که مؤمن نبودند، بلکه با مؤمنین عناد و خصومت داشته و در مسیر حق، مانع تراشی می نمودند که در این فرض فرزندان مؤمن باید کاملا راه خود را از والدین کافر خود جدا نمایند. در این زمینه، رفتار حضرت ابراهیم(ع) با پدر (یا عمویشان)[6]، گواه خوبی بر این ادعا است. ایشان مدتها برای پدر خویش از خدا طلب بخشش می نمودند[7]، اما زمانی که برای ایشان مشخص شد که پدرش دشمن خداست، از او بیزاری جستند[8].
بنابر این اگر والدین انسان دشمن خدا بوده و در این راه عنادورزی نمایند، کارهای نیک و دعای فرزندان در نجات آنان از آتش جهنم نقشی نخواهد داشت. البته از برخی روایات چنین بر می آید که حتی در این صورت هم دعای فرزند کاملا بی تأثیر نبوده، بلکه دست کم موجب تخفیف در عذاب آنها خواهد شد[9].
دوم: حالت دوم این است که والدین انسان، با ایمان نبوده اند، اما دشمنی و عناد چندانی هم با مؤمنان نداشته و در کنار آنان به زندگی عادی و معمولی خود مشغول بوده که در بیشتر موارد هم افراد غیر مؤمن بدینگونه اند و مستقیما با مؤمنان به جدال و مبارزه برنمی خیزند، بلکه شاید تنها فرزندان خود را به دلایلی از ایمان آوردن برحذر دارند. در این مورد قرآن می فرماید که در مورد مشرک شدن به خداوند از پدر و مادر اطاعت ننمایید ولی در دنیا با آنان به خوبی رفتار نمایید[10]. و نیز در همین زمینه، معمر بن خلاد می گوید: به امام رضا(ع) عرضه داشتم که پدر و مادرم در مسیر حق نبودند. آیا برایشان دعا نمایم؟ ایشان در پاسخ فرمودند: هر چند که آنان در مسیر حق نبودند ولی تو برایشان دعا کن و از جانب آنها صدقه بده و اگر زنده باشند نیز با آنان خوشرفتاری نما، چون پیامبر(ص) فرموده که خداوند مرا به رحمت و دل مهربانی مبعوث نموده نه به قطع ارتباط و نارضایتی[11]. بنابر این می توان از جانب این نوع از والدین نیز کارهای نیک انجام داده و از خداوند کریم، بخشش و مغفرت برای آنها درخواست نمود، زیرا امام باقر(ع) در روایتی، دعای فرزند صالح برای پدر و مادر خود را یکی از پنج دعایی برشمرده که برای رسیدن به خدا نیاز به واسطه ندارد[12]. بر این اساس امید است که خداوند عادل و کریم، پدر و مادری را که در استضعاف فکری بوده و زمینه های کمتری برای ایمان آوردن داشته اند، به سبب دعا و اعمال خیر فرزندانشان ببخشاید.
اما این که آیا می توان برای افراد زنده (از جمله والدین) اعمال نیک انجام داد، باید گفت که برای اهدای ثواب کارهای نیک به دیگران، تفاوتی بین زندگان و مردگان وجود ندارد و تنها در عبادات واجب است که در بیشتر موارد نمی توان در زمان زنده بودن اشخاص، واجباتی که بر آنان تکلیف شده است را به جای آنان انجام داد. به عنوان نمونه، ما نمی توانیم تا زمانی که فردی زنده است، نماز و روزه های واجبی که او انجام نداده را بجا آوریم و تنها بعد از مرگ اوست که می توانیم این کار را انجام دهیم .
اما در مورد مستحبات، روایات بی شماری وجود دارد که با استناد به آنها می توان چنین اعمالی را علاوه بر پدر و مادر که جایگاه خاص خودشان را دارند، به دیگران از جمله رفقا، بستگان و غیره هدیه نمود و آنان را در ثواب کار خیری که انجام داده اند شریک کرد.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده: حجی که انسان حتی به نیابت از دیگران انجام می دهد، موجب بخشش خود شخص و پدر و مادر و پسر و دختر و برادر و خواهر و عمو و عمه و دائی و خاله او نیز می گردد و دلیل آن را وسعت نظر و کرم بی پایان خداوند برشمرده است[13] و بر همین اساس است که به طور معمول، حاجیانی که به مکه مشرف می گردند از جانب دوستان و آشنایان خود؛ خواه زنده باشند و خواه وفات یافته باشند؛ طواف مستحبی انجام می دهند.
روایت دیگری نیز از امام صادق(ع) در این زمینه وجود دارد که به صراحت، بر امکان انجام کارهای نیک و اهدای ثواب آنها به پدر و مادر حتی در زمان زنده بودنشان تأکید می نماید. ایشان می فرمایند: چه چیزی می تواند مانع از آن شود که مردم به پدر و مادر خود نیکی نمایند، خواه آن دو در قید حیات بوده و خواه از دنیا رفته باشند. به جای آنان نماز (مستحب) بخوانند، عوض آنان صدقه داده و حج به جا آورند، روزه گرفته و ثوابش را به آنان هدیه نمایند که در این صورت، پاداش این اعمال برای والدین نوشته خواهد شد و خداوند به دلیل این که فرد اهدا کننده نسبت به والدین خود نیکوکار بوده و صله رحم را بجا آورده است، علاوه بر آنکه برای او نیز همان ثواب را در نظر می گیرد، اضافه بر پاداش عمل، خوبی های بسیار دیگری نیز به او خواهد افزود[14].
بر این اساس نتیجه می گیریم که پاسخ سؤالتان مثبت بوده و کارهای نیک شما هم برای خودتان و هم برای پدر و مادرتان و هم برای هر شخص دیگری که خواسته باشید، مفید خواهد بود و این در مقابل رحمت گسترده خدا امر عجیبی نیست.
[1] - لقمان، 14: (ان اشکر لی و لوالدیک).
[2] - ابراهیم، 41؛ نوح 28؛ شعراء 86 و ... .
[3] -حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 21، ص 359، ح 27296، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ه ق.
[4] -مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 2، ص 22، روایت 65، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ه ق.
[5] -وسائل الشیعه، ج 6، ص 179، روایت 7674.
[6] -در این که مراد از (ابیه) در قرآن پدر ابراهیم(ع) بوده یا عمویشان، میان مفسرین اختلاف نظر وجود دارد (جمعى از مفسران اهل سنت آذر را پدر واقعى ابراهیم مىدانند، در حالى که تمام مفسران و دانشمندان شیعه معتقدند آذر پدر ابراهیم نبود، بعضى او را پدر مادر و بسیارى او را عموى ابراهیم دانستهاند. نک: تفسیر نمونه، ج5، ص: 304) ولی در هردو صورت، نتیجه ای که از آن گرفته می شود تفاوتی نمی نماید.
[7] -ممتحنه، 4؛ ابراهیم، 41.
[8] -توبه، 114.
[9] -محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 2، ص 111، روایت 1567، مؤسسه آل البیت، قم، 1408 ه ق.
[10] -عنکبوت، 8؛ لقمان، 15.
[11] -وسائل الشیعه، ج 21، ص 490، روایت 27667.
[12] -همان، ج 7، ص 116، روایت 8892.
[13] -همان، ج 11، ص 165، روایت 14535.
[14] -همان، ج 8، ص 276، روایت 10647.