لطفا صبرکنید
14166
- اشتراک گذاری
شیعیان به پیروی از قرآن و احادیث که مورد اعتماد همه مسلمانان هستند، صحابه را یکسان نمی دانند، بلکه آنها را سه دسته می کنند. گروهی از صحابه از ایمان محکمی برخوردار بودند. گروهی دیگر سست ایمان بودند و دسته سومی نیز منافق بودند. همه صحابه در جریان سقیفه عملکرد یکسانی نداشتند. تنها برخی از صحابه در سقیفه حضور داشتند. برخی دیگر از صحابه با زور شمشیر و تهدید یا به خاطر حفظ کیان اسلام با ابوبکر بیعت کردند. بنابراین همه آنها در یک ردیف نیستند.
برخی از بزرگان شیعه احادیث فطحیه و واقفیه را در صورتی که افراد موثق و امانت داری باشند، عمل می کنند. همان طور که روایاتی از اهل سنت از پیامبر (ص) یا امامان شیعی که دارای شرط یاد شده باشند، را نیز معتبر می دانند و عمل می کنند. برخی دیگر نیز نه روایات فطحیه و واقفیه را معتبر می دانند و نه به احادیث اهل سنت اعتبار قائل هستند، همان طور که حدیثی را از شیعه به صرف این که شیعه است نمی پذیرند بلکه در پذیرش حدیث از شیعه شرایطی وجود دارد که از جمله آن عدالت و یا حداقل مدحی از او شده باشد و در صورت عدم احراز این شرایط روایت را رد می کنند. از این رو هیچ تناقضی در عمل شیعیان دیده نمی شود.
شیعه به پیروی از آیات نورانی قرآن و احادیث مورد اعتماد همه مسلمانان صحابه را از نظر ایمان و التزام عملی به احکام اسلام و اطاعت از پیامبر یکسان نمی داند؛ زیرا از آیات قرآن استفاده می شود که صحابه پیامبر (ص) سه دسته بودند:
1. اصحابی که از ایمان راسخی برخوردار بودند و در فداکاری و ایثار ممتاز بودند. قرآن درباره این گروه می فرماید: "برخی از مؤمنان مردانی هستند که بر عهد خود با خداوند صادقانه عمل کردند. بعضی از آنان به شهادت رسیدند و برخی دیگر در انتظار شهادت هستند و در پیمان خود کوچک ترین تغییری نداده اند".[1]
2. اصحابی که ایمان قوی نداشتند و از آزمایش های الاهی سربلند بیرون نمی آمدند. از میدان جنگ فرار می کردند و در سختی ها پیامبر را رها می کردند. قرآن این افراد را این گونه توصیف می کند: "ای مؤمنان! چرا هنگامی که به شما گفته می شود در راه خدا از اقامت گاه خود کوچ کنید سخت به زمین چسبیده و از جای خود حرکت نمی کنید؟ آیا به جای سعادت اخروی زندگی دنیوی را پسندیده اید"؟[2]
3. گروهی که منافق بودند و در سوره منافقون و آیات زیادی از دیگر سوره های قرآن از اعمال و نیات آنان مذمت شده است. قرآن کریم درباره آنان می فرماید: "برخی از مردم می گویند به خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم؛ ولی مؤمن نیستند. آنان با خدا و مؤمنان خدعه می کنند در حالی که جز به خود نیرنگ نمی زنند؛ ولی این حقیقت را نمی دانند".[3]
در احادیث سنی و شیعه نیز سخن از ارتداد گروه زیادی از صحابه بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) مطرح شده است. ابو هریره از پیامبر روایت کرده است که فرمود: "روز قیامت گروهی از اصحاب من بر من وارد می شوند آنان را از حوض دور می سازند. من می گویم پروردگارا! اینان اصحاب من هستند. خداوند می فرماید: تو به آنچه آنها پس از تو انجام دادند، آگاه نیستی آنان راه ارتداد پیش گرفتند و به عقب بر گشتند".[4]
پس این طور نیست که همه صحابه مورد ستایش خداوند بوده و همه اعمال آنها مورد رضایت خداوند باشد. تنها گروه نخست مورد ستایش خداوند هستند و خدا از ایمان و عمل آنها راضی است که البته تعدادشان نسبت به دو گروه دیگر کمتر بوده است. از این رو شیعه به تبع قرآن برخی از صحابه را عادل و برخی دیگر را فاسق و افراد سست ایمان می داند و گروهی را نیز جزو منافقان به حساب می آورد.
در جریان سقیفه نیز تعداد بسیار اندکی از مسلمانان حاضر بودند.در حالی که امام علی (ع) و هیچ یک از بنی هاشم در سقیفه حضور نداشتند. عده ای از مهاجران و انصار نیز در آن اجتماع شرکت نکرده بودند. شرکت کنندگان و دست اندر کاران آن نیز همه در یک سطح نیستند. از عمر، نقل شده است که گفت: "بیعت با ابوبکر شتاب زده و بدون مشورت با مسلمانان صورت گرفت و این شتاب به این جهت بود که اگر کار بیعت با ابوبکر را در سقیفه به سامان نمی رساندیم، انصار فردی را به خلافت بر می گزیدند و ما ناچار بودیم که با او بیعت کنیم و یا با آنان مخالفت کنیم که منشأ فساد می شد".[5] کارگردانان سقیفه بنی ساعده، مردم مدینه به خصوص، بنی هاشم و علی (ع) را در برابر کار انجام شده قرار دادند.
فطحیه فرقه ای از شیعه و پیروان عبد الله فرزند امام صادق (ع) بودند و وی را بین امام صادق و امام کاظم (ع) قرار می دادند.
به کسانی که به امام کاظم (ع) توقف کردند و گمان نمودند که امام منتظر او است واقفیه می گویند.[6]
در مورد اعتماد شیعه به فطحیه و واقفیه و... و عدم اعتماد به بعضی دیگر باید یاد آور شویم بزرگان شیعه برای قبول و حجیت روایت؛ اسلام، عقل و بلوغ را شرط دانسته اند. اما مشهور شیعه ایمان را نیز شرط می دانند. مقصود آنها از ایمان شیعه اثنی عشری بودن است. طبق این شرط به اهل سنت و همچنین سایر فرق شیعه؛ مانند فطحیه و واقفیه نمی توان عمل کرد. از این رو هیچ فرقی بین این دو گروه نیست.[7]
ولی بعضی دیگر از بزرگان شیعه مانند شیخ طوسی در عمل به روایت، وثاقت راوی را کافی می دانند (ایمان را شرط نمی دانند) به همین دلیل به روایت برخی از اهل سنت؛ مثل حفص بن غیاث و سکونی و غیر اینها از ائمه (ع) (به شرطی که در میان روایات شیعه، روایت مخالفی با آنها وجود نداشته باشد) عمل می کنند. این گروه درباره احادیثی که از طریق فطحیه و واقفیه روایت شده است نیز می گویند: اگر روایت آنها مخالفی در روایات نداشته باشد و بزرگان شیعه نیز به خلاف آن عمل نکرده باشند و راوی ثقه و مورد اعتماد باشد و فرد سخت کوش و امانت داری باشد، می توان به روایت او عمل کرد. از این رو، این گروه از شیعه به احادیث عبدالله بن بکیر که فطحی بود و سماعة بن مهران که جزو واقفیه بود، عمل می کنند.[8]
نکته قابل توجه این که علمای شیعه امامیه حدیثی را از شیعه به صرف این که شیعه است نمی پذیرند بلکه در پذیرش حدیث از شیعه، شرایطی وجود دارد که از جمله آن عدالت است و در صورت عدم احراز این شرط روایت را رد می کنند.
پس با توجه به مطالبی که گفته شد هیچ تناقضی در عمل شیعیان وجود ندارد.
[1]. احزاب، 23.
[2]. توبه، 38.
[3] بقره، 8-9.
[4]. نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج 3 ، ص 142، باب فی الحوض، ح 8، دار الفکر، لبنان، بیروت، بی تا.
[5]. همان، ج 4، ص181 ؛ طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری، ج 3، ص 201، مکتبة خیاط، بیروت، بی تا.
[6]. سبحانی، جعفر، حدیث شناسی، ترجمه محسن احمدوند، ص 216، چاپ اول، نصر، قم، 1382.
[7]. همان، ص 129.
[8]. همان، ص 130.