لطفا صبرکنید
10257
کراماتی که از نواب اربعه نقل شده بیشتر برای اطمینان قلبی شیعیان و اطرافیان آنها بوده است نه اثبات حقانیت نیابت آنها. راه اثبات حقانیت، معرفی نایب قبلی بوده که شهادت تعداد زیادی از بزرگان شیعه آن را تایید کرده است. این شهادات در کتب مختلف شیعه وجود دارد.
در کنار این روایات قطعی، کراماتی نیز از نواب اربعه امام زمان (ع) نقل شده که مؤید قوت روحی و قداست نفسانی آنها است.
شیخ صدوق و شیخ طوسی نقل هایی از اخبار غیبی حسین بن روح نوبختی را آورده اند. به عنوان مثال در نقلی آمده است که شخصی یکی از کیسه های طلا و نقره ای که باید به حسین بن روح تحویل می شد را گم کرد و به جای آن از اموال خود جایگزین کرد. حسین بن روح کیسه ای که مال شخص او بود به ایشان برگرداند و محل گم شدن کیسه اصلی را به شخص معرفی کرد و کیسه در همان جا پیدا شد.
سومین کارگزار حضرت حجت (ع)، در عصر غیبت صغرا، حسین بن روح نوبختی است که به خاطر لیاقت، شایستگی، کاردانی، عدالت و تقوایش، از میان ده تن از کارگزاران و دستیاران نزدیک دومین نایب برگزیده شد.
محمد بن عثمان قبل از وفاتش (دو تا سه سال) همه بزرگان شیعه را جمع کرد و گفت: اگر مرا حادثه ای پدید آمد، مسئولیت به عهده أبی قاسم حسین بن روح است. [1]
در روایتی است که شیعیان از محمد بن عثمان پرسیدند که اگر تو دچار حادثه ای شدی چه کسی جانشین توست؟ گفت: ابوالقاسم حسین بن روح بن ابی بحرالنوبختی، جانشین من و سفیر میان شما و امام زمان و وکیل اوست. [2]
ام کلثوم دختر محمد بن عثمان ، نایب دوم درباره حسین بن روح چنین میگوید: "حسین بن روح از چند سال قبل از رحلت پدرم، ابوجعفر، وکیل او بوده و در امر املاک او نظارت داشته و اسرار دینی را از جانب او به رؤسای شیعه میرسانده و از خواص و محارم او به شمار می رفت... و به تدریج، وی در نزد شیعیان بزرگ شد و اختصاص او به پدرم و مراتب وثوق و دیانت و فضل او نیز روز به روز مقامش را نزد شیعیان استوارتر کرد تا آنکه از طرف پدرم (به دستور امام زمان) به نیابت و سفارت منصوب شد... " [3]
به جز آنچه گذشت، شواهد متعدد دیگری نیز از عدالت، تقوا، لیاقت و کاردانی سومین کارگزار امام مهدی(ع) حکایت دارند که از جمله میتوان به سخن جعفر بن احمد متیل اشاره کرد. وی میگوید: "در روزهای واپسین عمر ابوجعفر (محمد بن عثمان عمری) من بر بالین وی و حسین بن روح در پایین پای وی نشسته و به نقل و استماع حدیث مشغول بودیم که ابوجعفر رو به من کرد و گفت: من بدان مأمور شدهام که ابوالقاسم حسین بن روح را جانشین خود کنم. من به محض شنیدن این سخن, از کنار بالین ابوجعفر برخاسته و ابن روح را به جای خود نشاندم و خود نزد پاهای ابوجعفر نشستم." [4]
این نقل به خوبی گویای این نکته است که شایسته سالاری مهمترین اصل در گزینش کارگزاران (بویژه نواب اربعه ) از منظر امام مهدی(عج) بوده است. [5]
بنا بر این روش اصلی نواب اربعه در اثبات حقیقت نیابت خود ارائه معجزه و کرامت نبوده است؛ زیرا همانطور که دانشمندان اسلامى در تعریف معجزه گفتهاند: "معجزه، امر خارق عادتى است که مقرون به تحدى باشد و از طرفى مطابقت با ادعا داشته باشد" [6] به همین دلیل معجزه مخصوص پیامبران است. بنا بر این کارهایی خارق العادهاى که نواب حضرت مهدی (عج) انجام می دادند به هیچ وجه معجزه نبوده بلکه کرامت بوده و کرامت یک امر خارق العادهاى است که صرفاً اثر قوت روحى و قداست نفسانى یک انسان کامل یا نیمه کامل است. [7] [8]
از طرفی روایات تاریخی که به نقل کرامات نواب حضرت پرداخته اند دلالتی بر این ندارند که این کرامات به منظور اثبات ادعای نیابت ارائه شده است.
بیشترین چیزی که از آنها می توان برداشت کرد این است که اظهار کارهای خارق العاده برای اطمینان قلبی شیعیان و اشخاص مرتبط با آنها بوده است. اما راه اصلی اثبات حقانیت نیابت خاصه نواب اربعه همانطور که بیان شد (بغیر از نائب اول که توسط امام (ع) معرفی شد) اعلام نایب قبلی بوده است که قبل از وفات خود، نایب بعدی را به تعداد قابل توجهی از شیعیان، معرفی می کرد. بنا بر این با شهادت دادن عده زیادی از شیعیان حجت بر باقی شیعیان نیز تمام می شد و شکی نمی ماند.
همان طور که گفته شده علاوه بر معرفی نایب قبلی کراماتی توسط نواب و از جمله حسین بن روح برای قوت قلبی و اطمینان بیشتر شیعیان اظهار می شد که بعضی از آنها را شیخ صدوق در کمال الدین [9] و شیخ طوسی در الغیبه [10] نقل کرده است.
به عنوان مثال شیخ صدوق از محمد بن حسن صیرفی حکایت مفصلی نقل می کندکه اختصارش چنین است :" از بلخ برای حج خارج شدم و اموالی نزد من بود که باید آنها را به حسین بن روح نوبختی تحویل می دادم. در بین راه یکی از کیسه ها گم شد و من مقداری از مال خود را به جای آن قرار دادم و وقتی به نزد شیخ حسین بن روح رسیدم اموال را تحویل دادم شیخ آن کیسه ای را که از اموال خود جایگزین کرده بودم خارج کرد و به من برگرداند و گفت این از اموال ما نیست کیسه ما در فلان محل جا مانده است برگرد و آن را از همان جا پیدا کن و بیاور اما وقتی باز گردی من از دنیا رفته ام. محمد بن حسن صیرفی می گوید بازگشتم و در همان محل که حسین بن روح آدرس داد کیسه را پیدا کردم وقتی برگشتم شیخ از دنیا رفته بود و علی بن محمد سمری جانشین او شده بود و کیسه را به او تحویل دادم. [11]
[1] اعیان الشیعه،ج2،ص48، (نرم افزار تراجم).
[2] اعیان الشیعه،ج2،ص48، (نرم افزار تراجم).
[3] مهدى موعود-ترجمه جلد سیزدهم بحار، متن، ص: 68.ترجمه على دوانى دار الکتب الاسلامیه.
[4] صدوق، کمال الدین و تمام النعمة،ترجمه محمد باقر کمرهاى، ج2، ص: 181، دوجلدی،انتشارات اسلامیه
[5] سؤال 2760 (سایت: 3593)، نمایه: ادله اثبات نیابت نواب اربعه.
[6] ر.ک: کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد، علامه حلى با تعلیق و تصحیح آیت الله حسن زاده آملى، ص 350 - 353، و تعلیقات آیت الله حسن زاده بر کشف المراد، ص 595.
رهبران بزرگ ومسئولیتهاى بزرگتر، ص 119 - 153، مقدمهاى بر جهان بینى اسلامى -شهید مطهرى - چاپ جامعه مدرسین، 1362، ص 179 - 208، المیزان، ج 1، ص 58 - 90 و ترجمه فارسى المیزان، ج 1، ص 93 - 140 انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص 8 - 21، ترجمه و شرح اشارات ابن سینا، نگارش دکتر ملکشاهى، ص 466 - 491، شواهد الربوبیة، ملاصدرا با حواشى مرحوم سبزوارى و تعلیق و تصحیح و مقدمه سید جلال آشتیانى چاپ دوم، ص 340 - 349، فصل فى اصول المعجزات و خوارق العادات، مبدء و معاد، ملاصدرا، ترجمه احمد بن محمد الحسینى اردکانى به کوشش عبدالله نورانى، ص 538 - 549.
[7] ر - ک: شهید مطهرى، مقدمهاى بر جهان بینى، 1- 7، ص 189 - شهید مطهرى، آشنایى با قرآن، ج 2، ص 235 به بعد.
[8] استفاده شده از سوال 115 (سایت: 985).
[9] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2 ص 502، 516 و 518، دار الکتب الاسلامیه، قم، 1395 ق.
[10] شیخ طوسی، الغیبه، ص 320.
[11] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2 ص 518.