لطفا صبرکنید
بازدید
34884
34884
آخرین بروزرسانی:
1393/03/03
کد سایت
fa42655
کد بایگانی
52404
نمایه
علت ذکر خلقت انسان از گل متعفن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر|آفرینش انسان و جهان
اصطلاحات
انسان ، ناس ، بشر ، بنی آدم
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چرا خداوند در قرآن میفرماید: «انسان را از گل متعفن آفریدیم»؟
پرسش
چرا خداوند در قرآن میفرماید: «انسان را از گل متعفن آفریدیم»؟
پاسخ اجمالی
خداوند در تعدادی از آیات، نوع خلقت انسان را بیان میکند[1] که از خاک بوده؛[2] اما در آیاتی دیگر، خلقت را از گِل چسبنده و بدبو میداند. این تعبیرات مختلف با یکدیگر منافاتی ندارند، بلکه هر یک در مقام بیان مراحل مختلف خلقت میباشند[3] که ابتدا از خاک بوده و... .
در علت اینکه چرا خداوند در آیات مختلف بیان کرده که انسان را از گل متعفّن آفریده؛ باید به سیاق هر یک از آیهها توجه داشت. در ذیل به آیات مختلف و علت ذکر این نکته در آنها اشاره میکنیم:
1. «فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طینٍ لازِبٍ».[4] این آیات در واقع جوابی بر منکران معاد میباشد به اینکه خداوند؛ خالق موجودات آسمان و زمین که انسانها را از مادهای بیارزش که همان گل چسبنده باشد، آفریده است؛ حال چگونه مدعی میشوید که از خلقت مجدد شما ناتوان است و معاد را منکر میگردید.[5] بنابر این، علت بیان خلقت انسان از گل چسبنده در این آیه، برای این است که منکران معاد پی به خلقت شگفت انگیز انسان از طرف خداوند برده و معاد را بپذیرند.
علاوه بر این، آیات دیگری نیز وجود دارد که در جواب همین نوع افراد، خلقت انسان از آبی بیارزش را بیان میدارد: «وَیْلٌ یَوْمَئذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ * أَ لَمْ نخلُقکمُّ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ * فَجَعَلْنَاهُ فىِ قَرَارٍ مَّکِینٍ».[6]
2. «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ».[7] در این آیات خداوند خلقت دو موجود و ماده تشکیل دهنده آنها را اشاره دارد که انسان را از گِل آفریده و اجنه را از آتش، با این حال از دیگر شواهد برمیآید که انسان بر اجنه برتری دارد. بنابر این، ذکر ماده اولیه خلقت انسان برای این است که انسان با آنکه شأن و منزلت روحانی او بسیار بالا بوده و با روح الهی پشتیبانی میشود، اما لازم است توجه به پستی زندگی مادی خود داشته و در عین حال بداند که این امتیاز به چه جهتی میباشد.
3. «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ».[8] این آیات در بیان این نکته هستند؛ انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکى در حد اعلاى عظمت، و دیگرى ظاهراً در حد پایین از نظر ارزش. جنبه مادى انسان را ِگل بد بوى تیره رنگ (لجن) تشکیل میدهد، و جنبه معنوى او را چیزى که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است.[9]
4. «قالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ».[10] این تعبیر از شیطان بوده و او است که علت سجده نکردن خود بر انسان را به این گفتار مستند کرده و در صدد تحقیر انسانها است.
نتیجه نهایی آنکه گاه خداوند این موضوع را به انسانها گوشزد میکند که جهت رهنمود اخلاقی به او است و گاه شیطان جهت تحقیر انسان چنین عبارتی را به کار میبرد.
در علت اینکه چرا خداوند در آیات مختلف بیان کرده که انسان را از گل متعفّن آفریده؛ باید به سیاق هر یک از آیهها توجه داشت. در ذیل به آیات مختلف و علت ذکر این نکته در آنها اشاره میکنیم:
1. «فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طینٍ لازِبٍ».[4] این آیات در واقع جوابی بر منکران معاد میباشد به اینکه خداوند؛ خالق موجودات آسمان و زمین که انسانها را از مادهای بیارزش که همان گل چسبنده باشد، آفریده است؛ حال چگونه مدعی میشوید که از خلقت مجدد شما ناتوان است و معاد را منکر میگردید.[5] بنابر این، علت بیان خلقت انسان از گل چسبنده در این آیه، برای این است که منکران معاد پی به خلقت شگفت انگیز انسان از طرف خداوند برده و معاد را بپذیرند.
علاوه بر این، آیات دیگری نیز وجود دارد که در جواب همین نوع افراد، خلقت انسان از آبی بیارزش را بیان میدارد: «وَیْلٌ یَوْمَئذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ * أَ لَمْ نخلُقکمُّ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ * فَجَعَلْنَاهُ فىِ قَرَارٍ مَّکِینٍ».[6]
2. «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ».[7] در این آیات خداوند خلقت دو موجود و ماده تشکیل دهنده آنها را اشاره دارد که انسان را از گِل آفریده و اجنه را از آتش، با این حال از دیگر شواهد برمیآید که انسان بر اجنه برتری دارد. بنابر این، ذکر ماده اولیه خلقت انسان برای این است که انسان با آنکه شأن و منزلت روحانی او بسیار بالا بوده و با روح الهی پشتیبانی میشود، اما لازم است توجه به پستی زندگی مادی خود داشته و در عین حال بداند که این امتیاز به چه جهتی میباشد.
3. «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ».[8] این آیات در بیان این نکته هستند؛ انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکى در حد اعلاى عظمت، و دیگرى ظاهراً در حد پایین از نظر ارزش. جنبه مادى انسان را ِگل بد بوى تیره رنگ (لجن) تشکیل میدهد، و جنبه معنوى او را چیزى که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است.[9]
4. «قالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ».[10] این تعبیر از شیطان بوده و او است که علت سجده نکردن خود بر انسان را به این گفتار مستند کرده و در صدد تحقیر انسانها است.
نتیجه نهایی آنکه گاه خداوند این موضوع را به انسانها گوشزد میکند که جهت رهنمود اخلاقی به او است و گاه شیطان جهت تحقیر انسان چنین عبارتی را به کار میبرد.
[1]. در مورد اصل خلقت انسان از خاک ر.ک: علت آفرینش انسان از خاک
[2]. سجده، 7: «... وَ بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِین»؛ و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 151، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. صافات، 11: «پس از منکران معاد بپرس: آیا آفرینش آنان سختتر و دشوارتر است یا آنچه [مانند فرشتگان، آسمانها، زمین، کوهها و...] آفریدهایم؟ [به یقین آفرینش آنان کارى ناچیز است چون] ما آنان را از گِلى چسبنده آفریدهایم».
[5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 125.
[6]. مرسلات، 19 – 21: « واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! آیا شما را از آبى پست و بیمقدار نیافریدیم؟ پس آنرا در جایگاهى استوار قرار دادیم».
[7]. حجر، 26 – 27: «و ما انسان را از گِلى خشک که برگرفته از لجنى متعفّن و تیرهرنگ است، آفریدیم و جن را پیش از آن از آتشى سوزان و بیدود پدید آوردیم».
[8]. حجر، 28 - 29: «و [یاد کن] هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى از گِل خشک که برگرفته از لجنى متعفّن و تیره رنگ است، میآفرینم پس چون او را درست و نیکو گردانم و از روح خود در او بدمم، براى او سجده کنان بیفتید».
[9]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 78، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[10]. «گفت: من آن نیستم که براى بشرى که او را از گلى خشک و برگرفته از لجنى متعفّن و تیرهرنگ آفریدى، سجده کنم!».
نظرات