لطفا صبرکنید
بازدید
28334
28334
آخرین بروزرسانی:
1393/11/16
خلاصه پرسش
شمشیر ذوالفقار چگونه بهدست حضرت علی(ع) رسید؟
پرسش
سازنده شمشیر ذوالفقار کیست؟
پاسخ اجمالی
گرچه در برخی از کتب تاریخی آمده است که شمشیر ذو الفقار، متعلق به یکی از کفار بود و با کشته شدن صاحبش در جنگ بدر، به دست حضرت علی(ع) افتاد و ایشان هم آنرا به پیامبر اسلام(ص) داد، ولی این نقلها دارای اضطراب است. برخی از این نقلها، صاحب این شمشیر را «منبه بن حجاج»[1] معرفی میکنند و برخی دیگر آنرا متعلق به «عاص بن منبه بن حجاج»[2] میدانند و برخی دیگر از شخصی به نام «قاضی بن منبه سهمی»[3] یاد میکنند. برخلاف این اقوال که آن را غنیمت میدانند، نقل دیگری از ابن عباس میگوید که شخصی به نام «حجاج بن علاط» آن را به پیامبر(ص) هدیه داد. نقلهای دیگری نیز وجود دارد که بدستآمدن این شمشیر را مربوط به جنگ «قینقاع» میداند و قولی دیگر، آن را متعلق به بت «لطی» دانسته است.[4]
در این نقلها که نحوه رسیدن این شمشیر بهدست امام علی(ع) را از راههای زمینی میدانند، سخنی از سازنده شمشیر وجود ندارد و اساساً در تاریخ به نام شمشیرها و صاحبانشان بیشتر اشاره شده تا سازندگان آنها!
به هر حال، در کنار این نقلهای پراکنده و متفاوت، روایاتی از امام رضا(ع) وجود دارد که شمشیر ذوالفقار را هدیهای آسمانی میداند. در صحیحه صفوان بن یحیی آمده است که حضرتشان فرمود: «ذوالفقار را جبرئیل از آسمان آورد و حلقه آن از نقره بود».[5] همچنین ایشان در روایتی دیگر، در پاسخ به این سؤال که ذوالفقار از کجا آمده، چنین میگوید: «جبرئیل آنرا از آسمان آورد و حلقه آن از نقره است. این شمشیر هماکنون نزد من است».[6]
در این نقلها که نحوه رسیدن این شمشیر بهدست امام علی(ع) را از راههای زمینی میدانند، سخنی از سازنده شمشیر وجود ندارد و اساساً در تاریخ به نام شمشیرها و صاحبانشان بیشتر اشاره شده تا سازندگان آنها!
به هر حال، در کنار این نقلهای پراکنده و متفاوت، روایاتی از امام رضا(ع) وجود دارد که شمشیر ذوالفقار را هدیهای آسمانی میداند. در صحیحه صفوان بن یحیی آمده است که حضرتشان فرمود: «ذوالفقار را جبرئیل از آسمان آورد و حلقه آن از نقره بود».[5] همچنین ایشان در روایتی دیگر، در پاسخ به این سؤال که ذوالفقار از کجا آمده، چنین میگوید: «جبرئیل آنرا از آسمان آورد و حلقه آن از نقره است. این شمشیر هماکنون نزد من است».[6]
[1]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 3، ص 177، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[2]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 1، ص 294، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[3]. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 7، ص 363، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق.
[4]. همان، ص 364.
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 267، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[6]. شیخ صدوق، الامالی، ص 289، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
نظرات