لطفا صبرکنید
بازدید
12056
12056
آخرین بروزرسانی:
1393/10/21
کد سایت
fa48368
کد بایگانی
59557
نمایه
ضمانت اجرای احکام الاهی
طبقه بندی موضوعی
احکام قضایی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
تفاوت ضمانت اجرا در احکام الهی و حقوق چیست و علت و حکمت یک قانون، چه تفاوتی با هم دارند و فایده یک حکم را از کجا میتوان دریافت؟
پرسش
سلام؛ میخواستم تعریف ضمانت اجرایی حکم، تعلیل حکم، فایده حکم را بدانم و کتابهایی که تعریف این عناوین در آنها آمده است را برایم معرفی کنید.
پاسخ اجمالی
یک. با توجّه به اینکه تشویقها و مجازاتهاى اخروی در جوامع دینی و همچنین اخلاق فطری و تربیتی در جوامع غیر دینی، راهکاری تمام عیار برای جلوگیری از تخلّف و جرم و گناه نیست، و تمام انسانها را به انجام وظایف اجتماعی و فردی و انجام واجبات و الزامات دینی و اخلاقی سوق نمیدهد، چارهاى جز پیشبینى مجازاتهاى دنیوى براى کسانى که از حد دین و قانون کشوری تجاوز کنند، و آنرا نادیده بگیرند، باقى نمیماند، و این، همان چیزى است که در اصطلاح حقوقدانها «ضمانت اجرا» نامیده شده است.[1]
بنابراین ضمانت اجرا در فقه و حقوق به معنای اجبار مکلف و افراد به التزام عملی در برابر دستورات الهی یا قانونی است.[2]
گستره ضمانت اجرایی در حقوق، منحصر در دنیا و مجازاتهای[3] دنیویبه انواع و اقسامی است که ذکر خواهد شد، اما ضمانت اجرا در شریعت و دین در دو حوزه دنیا و آخرت با انواع و اقسام مختلف پیش بینی شده است؛ از اینرو به طور اختصار انواع ضمانت اجرا در حوزه شریعت و حقوق را مورد ارزیابی قرار میدهیم.
انواع ضمانت اجرا در حقوق
1. مجازات متخلفان با کیفرهاى قانونى مانند حبس و اعدام،
2. اجبار مستقیم بر ترک یا انجام عملى مانند اخراج غاصب و الزام بدهکار به پرداختن دین،
3. ابطال عمل مخالف قانون،
4. جبران ضرر ناشى از تخلف قانون،
5. جریمههاى مالى.[4]
انواع ضمانت اجرا در شریعت
۱. مجازاتهای دنیوی: مجازاتهای دنیوی بر دو قسم است:
الف. عقابى که سنّت تکوینى الهى بر آن جارى است؛ مانند هلاکت و نابودى یک امت، گاه به شکل تفرقه و پراکندگى و مسلّط شدن دشمن بر آنها، یا به صورت نوعى خوارى و ذلّت از راههاى فشار، خوف، فقر، ناامنى، کمى جمعیت، کمبود محصولات و گونههاى دیگرى از عقاب و عذاب الهى که آیات بسیاری بر این نوع عذابها دلالت دارند.[5]
ب. مجازاتهاى منصوص در شریعت اسلامى؛ مانند حدود، دیات، تعزیرات، قصاص، که اجراى این دسته از مجازاتها بر عهده دولت اسلامى است.[6]
2. مجازاتهای اخروی؛ مانند عذابهایی که در قرآن[7] و روایات[8] برای مجرمان در نظر گرفته شده است و اجراى این مجازاتها را نیز خود پروردگار در روز قیامت به عهده دارد.[9]
3. تشویقها و پاداشهای مادی و معنوی در دنیا و آخرت، چنانکه پروردگار متعال میفرماید: «و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم ولى (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم».[10] و در آیه دیگر میفرماید: «و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد».[11] این آیات و امثال آن که به نیکوکاران وعده پاداشهای دنیوی و اخروی را میدهد نیز یکی دیگر از ضمانت اجرای احکام و دستورات دینی به شمار میآیند.[12]
دو. هر چند ارتباطی بین بحث ضمانت اجرای احکام با تعلیل و فایده آن وجود ندارد، ولی با عنایت به پرسش کاربر که علاوه بر ضمانت اجرای احکام از معنای علت و فایده احکام پرسیده، ناگزیر به بررسی هر دو در یک مقاله شدهایم.
معنای علّت و مراد از آن در احکام
علت دارای معانی و اقسام متعدد میباشد که برای اطلاع از آن به کتابهای فلسفی رجوع شود، ولی «علّت حکم» که مورد پرسش قرار گرفته، آن چیزى است که حکم دایر مدار آن است؛ یعنى هر جا علّت باشد، حکم هم خواهد بود، و هر جا علّت نباشد، حکم هم نخواهد بود.
گاهی اوقات برخی از افراد در تشخیص بین علت و حکمت حکم دچار اشتباه میشوند؛ از اینرو لازم است حکمت حکم نیز بیان و فرق آن با علت روشن شود.
«حکمت حکم» چیزى است که غالباً همراه حکم هست و گاهى هم از آن جدا میشود؛ یعنى بعضى از اوقات علیرغم اینکه حکمت وجود ندارد، حکم به قوّت خود باقى است، بر خلاف علت[13] که اگر نباشد معلولش که همان حکم است نیز وجود پیدا نمیکند.[14]
مثال برای علت
در جملۀ «لا تشرب الخمر لانّه مسکر»؛[15] مست کنندگى علّت حرمت نوشیدن شراب بیان شده است؛ بنابراین، هر جا که شراب، مست کننده باشد خوردن آن حرام است و اگر این حالت از بین رفت،[16] حرام نخواهد بود؛ یعنى حکم نیز از بین میرود.[17]
مثال برای حکمت
گفته میشود که «حکمت عدّه»، براى زنانى که از شوهر خود طلاق میگیرند، یا شوهر آنان فوت کرده و هنوز یائسه نشدهاند، روشن شدن وضعیّت حاملگى آنها است، تا معلوم باشد پدر آن بچّه کیست، ولى این مطلب، حکمت حکم است نه علت حکم؛ به همین جهت مسئلۀ عدّه، حتّى براى زنانى که به وسیلۀ جرّاحى، «رحم» خود را برمیدارند و دیگر قابلیّت بچهدار شدن را هم ندارند، لازم است.[18]
سه. فایده احکام
هر چند همه مسایل دینی، تعبدی محض نیستند،[19] ولی آن مسائل و احکامی که تعبدی محض هستند، عقل توان درک علت و حکمت و اسرار آنها را ندارد. بلکه عقل، آدمی را تنها تا در خانه شریعت همراهی میکند، ولی هیچگاه خود به تنهایی نمیتواند از کالاها و گنجینههای درون خانه بهره گیرد. تنها چیزی که عقل در این زمینه درمییابد مخالفت نداشتن این احکام با اصول کلی عقلانی است.
در بسیاری از موارد ما نمیدانیم چه چیزهایی نیاز داریم و چه مشکلاتی از درون ما را تهدید میکند تا بفهمیم به چه علت خالقِ موجودات، این احکام را وضع کرده است. بدینرو، آنچه ما در احکام تعبدی محض میفهمیم، حداکثر جهتگیریهای کلی و دستورات عام است، اما اینکه برای چه مصالحی و براساس چه ملاک و ویژگیهایی وضع شده، بر ما معلوم نیست. لذا تنها چاره این دسته از احکام، تسلیم شدن است و فقط روح تعبد و بندگی در این دسته از احکام میتواند پاسخگوی این سؤالات باشد. پس، اگر بنده خدا هستیم و به صدور حکمی از طرف پروردگار اطمینان یافتیم باید بدان تعبد داشته باشیم.
برای آگاهی بیشتر در باره فایده و چرایی احکام، ر. ک: پاسخهای: ۸۵۹۳ و ۳۵۴۷۹.
بنابراین ضمانت اجرا در فقه و حقوق به معنای اجبار مکلف و افراد به التزام عملی در برابر دستورات الهی یا قانونی است.[2]
گستره ضمانت اجرایی در حقوق، منحصر در دنیا و مجازاتهای[3] دنیویبه انواع و اقسامی است که ذکر خواهد شد، اما ضمانت اجرا در شریعت و دین در دو حوزه دنیا و آخرت با انواع و اقسام مختلف پیش بینی شده است؛ از اینرو به طور اختصار انواع ضمانت اجرا در حوزه شریعت و حقوق را مورد ارزیابی قرار میدهیم.
انواع ضمانت اجرا در حقوق
1. مجازات متخلفان با کیفرهاى قانونى مانند حبس و اعدام،
2. اجبار مستقیم بر ترک یا انجام عملى مانند اخراج غاصب و الزام بدهکار به پرداختن دین،
3. ابطال عمل مخالف قانون،
4. جبران ضرر ناشى از تخلف قانون،
5. جریمههاى مالى.[4]
انواع ضمانت اجرا در شریعت
۱. مجازاتهای دنیوی: مجازاتهای دنیوی بر دو قسم است:
الف. عقابى که سنّت تکوینى الهى بر آن جارى است؛ مانند هلاکت و نابودى یک امت، گاه به شکل تفرقه و پراکندگى و مسلّط شدن دشمن بر آنها، یا به صورت نوعى خوارى و ذلّت از راههاى فشار، خوف، فقر، ناامنى، کمى جمعیت، کمبود محصولات و گونههاى دیگرى از عقاب و عذاب الهى که آیات بسیاری بر این نوع عذابها دلالت دارند.[5]
ب. مجازاتهاى منصوص در شریعت اسلامى؛ مانند حدود، دیات، تعزیرات، قصاص، که اجراى این دسته از مجازاتها بر عهده دولت اسلامى است.[6]
2. مجازاتهای اخروی؛ مانند عذابهایی که در قرآن[7] و روایات[8] برای مجرمان در نظر گرفته شده است و اجراى این مجازاتها را نیز خود پروردگار در روز قیامت به عهده دارد.[9]
3. تشویقها و پاداشهای مادی و معنوی در دنیا و آخرت، چنانکه پروردگار متعال میفرماید: «و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم ولى (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم».[10] و در آیه دیگر میفرماید: «و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد».[11] این آیات و امثال آن که به نیکوکاران وعده پاداشهای دنیوی و اخروی را میدهد نیز یکی دیگر از ضمانت اجرای احکام و دستورات دینی به شمار میآیند.[12]
دو. هر چند ارتباطی بین بحث ضمانت اجرای احکام با تعلیل و فایده آن وجود ندارد، ولی با عنایت به پرسش کاربر که علاوه بر ضمانت اجرای احکام از معنای علت و فایده احکام پرسیده، ناگزیر به بررسی هر دو در یک مقاله شدهایم.
معنای علّت و مراد از آن در احکام
علت دارای معانی و اقسام متعدد میباشد که برای اطلاع از آن به کتابهای فلسفی رجوع شود، ولی «علّت حکم» که مورد پرسش قرار گرفته، آن چیزى است که حکم دایر مدار آن است؛ یعنى هر جا علّت باشد، حکم هم خواهد بود، و هر جا علّت نباشد، حکم هم نخواهد بود.
گاهی اوقات برخی از افراد در تشخیص بین علت و حکمت حکم دچار اشتباه میشوند؛ از اینرو لازم است حکمت حکم نیز بیان و فرق آن با علت روشن شود.
«حکمت حکم» چیزى است که غالباً همراه حکم هست و گاهى هم از آن جدا میشود؛ یعنى بعضى از اوقات علیرغم اینکه حکمت وجود ندارد، حکم به قوّت خود باقى است، بر خلاف علت[13] که اگر نباشد معلولش که همان حکم است نیز وجود پیدا نمیکند.[14]
مثال برای علت
در جملۀ «لا تشرب الخمر لانّه مسکر»؛[15] مست کنندگى علّت حرمت نوشیدن شراب بیان شده است؛ بنابراین، هر جا که شراب، مست کننده باشد خوردن آن حرام است و اگر این حالت از بین رفت،[16] حرام نخواهد بود؛ یعنى حکم نیز از بین میرود.[17]
مثال برای حکمت
گفته میشود که «حکمت عدّه»، براى زنانى که از شوهر خود طلاق میگیرند، یا شوهر آنان فوت کرده و هنوز یائسه نشدهاند، روشن شدن وضعیّت حاملگى آنها است، تا معلوم باشد پدر آن بچّه کیست، ولى این مطلب، حکمت حکم است نه علت حکم؛ به همین جهت مسئلۀ عدّه، حتّى براى زنانى که به وسیلۀ جرّاحى، «رحم» خود را برمیدارند و دیگر قابلیّت بچهدار شدن را هم ندارند، لازم است.[18]
سه. فایده احکام
هر چند همه مسایل دینی، تعبدی محض نیستند،[19] ولی آن مسائل و احکامی که تعبدی محض هستند، عقل توان درک علت و حکمت و اسرار آنها را ندارد. بلکه عقل، آدمی را تنها تا در خانه شریعت همراهی میکند، ولی هیچگاه خود به تنهایی نمیتواند از کالاها و گنجینههای درون خانه بهره گیرد. تنها چیزی که عقل در این زمینه درمییابد مخالفت نداشتن این احکام با اصول کلی عقلانی است.
در بسیاری از موارد ما نمیدانیم چه چیزهایی نیاز داریم و چه مشکلاتی از درون ما را تهدید میکند تا بفهمیم به چه علت خالقِ موجودات، این احکام را وضع کرده است. بدینرو، آنچه ما در احکام تعبدی محض میفهمیم، حداکثر جهتگیریهای کلی و دستورات عام است، اما اینکه برای چه مصالحی و براساس چه ملاک و ویژگیهایی وضع شده، بر ما معلوم نیست. لذا تنها چاره این دسته از احکام، تسلیم شدن است و فقط روح تعبد و بندگی در این دسته از احکام میتواند پاسخگوی این سؤالات باشد. پس، اگر بنده خدا هستیم و به صدور حکمی از طرف پروردگار اطمینان یافتیم باید بدان تعبد داشته باشیم.
برای آگاهی بیشتر در باره فایده و چرایی احکام، ر. ک: پاسخهای: ۸۵۹۳ و ۳۵۴۷۹.
[1]. مکارم شیرازی، ناصر، تعزیر و گستره آن، محقق، مصحح، علیاننژادى، ابو القاسم، ص 137، قم، مدرسة الإمام علی بن أبی طالب(ع)، چاپ اول، 1425ق.
[2]. عمید زنجانى، عباس على، فقه سیاسى، ج 1، ص 61، تهران، امیر کبیر، چاپ چهارم، 1421ق.
[3]. منظور از مجازات، فقط مجازاتهای کیفری نیست که فقط شامل حبس، اعدام، شلاق، قطع دست و...، شود، بلکه مراد از آن یک معنای عامی است که حتی شامل مسئولیت مدنی و الزامات حقوقی نیز میشود.
[4]. همان، ص 61 - 62.
[5]. جمعى از مؤلفان، مجله فقه أهل البیت(ع)، ج 37، ص 112 - 113، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بیت(ع)، چاپ اول، بیتا.
[6]. همان، ص 114 – 115.
[7]. «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخٰالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ»؛ پس آنان که فرمان او را مخالفت میکنند، باید بترسند، از اینکه فتنهاى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد. نور، 63؛ «وَ ذَرِ الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ ذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما کَسَبَتْ لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفیعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لا یُؤْخَذْ مِنْها أُولئِکَ الَّذینَ أُبْسِلُوا بِما کَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیمٍ وَ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ»؛ و رها کن کسانى را که آیین (فطرى) خود را به بازى و سرگرمی گرفتند، و زندگى دنیا، آنها را مغرور ساخته، و با این (قرآن)، به آنها یادآورى نما، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند! (و در قیامت) جز خدا، نه یاورى دارند، و نه شفاعت کنندهاى! و (چنین کسى) هرگونه عوضى بپردازد، از او پذیرفته نخواهد شد آنها کسانى هستند که گرفتار اعمالى شدهاند که خود انجام دادهاند نوشابهاى از آب سوزان براى آنهاست و عذاب دردناکى به خاطر اینکه کفر میورزیدند (و آیات الهى را انکار) میکردند. انعام، 70.
[8]. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): « إِیَّاکُمْ وَ سُوءَ الْخُلُقِ- فَإِنَّ سَیِّئَ الْخُلُقِ فِی النَّارِ لَا مُحَالَة»؛ از بد اخلاقی پرهیز کنید پس شخص بد اخلاق بدون تردید در آتش جهنم خواهد بود.، على بن موسى، امام هشتم علیه السلام، صحیفة الإمام الرضا علیه السلام، محقق و مصحح: نجف، محمد مهدى، ص 88، مشهد، کنگره جهانى امام رضا علیه السلام، چاپ اول، 1406 ق.
[9]. مجله فقه اهل بیت، ج 37، ص 111.
[10]. اعراف، 96.
[11]. نوح، 12.
[12]. مکارم شیرازى، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، ص 81 - 82، قم، مدرسه امام على بن ابى طالب(ع)، چاپ اول، 1427ق.
[14]. مکارم شیرازى، ناصر، بررسى طرق فرار از ربا، ص 78، قم، بینا، چاپ اول، بیتا.
[15]. «شراب ننوش چون مستکننده است».
[16]. «مثلا شراب، تبدیل به سرکه شد و مست کنندگی آن از بین رفت».
[17]. بررسى طرق فرار از ربا، ص 78.
[18]. همان، ص 79.
[19]. هر چند ممکن است فواید فرد فرد احکام به طور تفصیل برای ما روشن نباشد، ولی به نحو کلی برخی از فایدههای احکام، مانند بهینه شدن اخلاق فردی و اجتماعی و در نتیجه ایجاد نظم و امنیت و عدالت اجتماعی و فردی و برخوردار شدن از زندگی توأم با آرامش و رضایت خاطر و همچنین مصون ماندن از مفاسد دنیوی که در متعلقات احکام حرام و مکروه وجود دارد، و بالاتر از تمام اینها مصون ماندن از عذابهای پروردگار و رسیدن به بهشت و نعمتهای جاودانه آن، برای ما روشن و غیر قابل انکار میباشد.
نظرات