لطفا صبرکنید
بازدید
12585
12585
آخرین بروزرسانی:
1396/01/26
کد سایت
fa54727
کد بایگانی
67331
نمایه
فرق میان اکمال و اتمام
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
اصطلاحات
غدیر خم ، عید غدیر|کمال
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|مکانها و مناطق
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
تفاوت بین «اکمال» و «اتمام» در آیاتی مانند آیه غدیر در چیست؟
پرسش
تفاوت بین «اکمال» و «اتمام» چیست؟ و چرا در آیه غدیر، برای دین «اکمال»، و برای نعمت «اتمام» بهکار برده شده است؟
پاسخ اجمالی
در آیه اکمال دین میخوانیم: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً».[1]
کلمات «اکمال» و «اتمام» معنایى نزدیک به هم دارند؛ کمال هر چیزى تحقق یافتن هدف آن است.[2] و «تام» به معنای آن است که یک فرد یا یک چیز به حدى برسد که دیگر احتیاج به چیزى خارج از خود نداشته باشد، بر خلاف ناقص که محتاج به چیزى خارج از ذات خویش است تا او را تمام کند.[3]
اما میتوان از راهى دیگر فرق این دو کلمه را تشخیص داد، و آن این است که آثار موجودات دو نوع است:
الف. برخی چیزها هنگامی اثربخشند که همه اجزاى آنها جمع باشد؛ مثلاً اگر یکى از اجزای معجون و دارویی وجود نداشته باشد، آن معجون و دارو اثر خود را نمیبخشد، و مانند روزه که مرکّب است از امورى که اگر یکى از آنها نباشد روزه، روزه نمیشود؛ یعنی اگر کسى در همه اجزاى روز از خوردن و سایر محرّمات امساک کند، ولى در وسط روز در یک ثانیه دست از امساک بر دارد، و آب بیاشامد، روزهاش روزه نیست. از جمع شدن اجزای اینگونه امور تعبیر میکنند به «تمامیت»؛ چنانکه در قرآن کریم میفرماید: «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ»،[4] و یا «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا».[5]
ب. چیزهای دیگری هم وجود دارند که اثربخشی آنها نیازمند به جمع بودن همه اجزا نیست، بلکه هر جزئى که موجود شود اثرش هم مترتب میشود (البته اثرى به مقدار خود آن جزء) و اگر همه اجزا جمع شود همه اثر مطلوب حاصل میشود؛ مانند روزه که اگر یک روز روزه بگیرىم، اثر یک روز را دارد، و اگر سى روز بگیرىم اثر سى روز را دارد، تمامیت را در این قسم «کمال» میگویند؛[6] همانطور که در قرآن کریم فرمود: «فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ».[7]
همچنین در گفتوگوهاى روزانه خود میگوییم امر فلانى تمام و عقل او کامل شد، ولی نمیگوییم عقل فلانى تمام و امر او کامل شد.
به دیگر سخن؛ «تمام» در جایی گفته میشود که چیزی اجرایش باید پشت سر یکدیگر بیاید؛ تا وقتی که هنوز همه اجزایش مرتب نشده میگوییم ناقص است؛ و وقتی آخرین جزئش آمد میگوییم تمام شد. اما در مسئله «اکمال» این طور نیست که شیء غیر کامل جزء ناقص دارد، بلکه ممکن است هیچ جزء ناقص و ناتمامی نداشته باشد ولی هنوز کامل نباشد. در واقع اختلاف اکمال و تمام با یکدیگر اختلاف کیفی و کمی است. قرآن از یک طرف میگوید: «در این روز دین شما را به حد کمال رساندم» و از طرف دیگر میگوید: «نعمت خودم را هم به حد اتمام رساندم»؛ و مقصود این است که چون اکنون اسلام به حد کمال و حد تمام رسید این همان دین مرضی الهی است.[8]
کلمات «اکمال» و «اتمام» معنایى نزدیک به هم دارند؛ کمال هر چیزى تحقق یافتن هدف آن است.[2] و «تام» به معنای آن است که یک فرد یا یک چیز به حدى برسد که دیگر احتیاج به چیزى خارج از خود نداشته باشد، بر خلاف ناقص که محتاج به چیزى خارج از ذات خویش است تا او را تمام کند.[3]
اما میتوان از راهى دیگر فرق این دو کلمه را تشخیص داد، و آن این است که آثار موجودات دو نوع است:
الف. برخی چیزها هنگامی اثربخشند که همه اجزاى آنها جمع باشد؛ مثلاً اگر یکى از اجزای معجون و دارویی وجود نداشته باشد، آن معجون و دارو اثر خود را نمیبخشد، و مانند روزه که مرکّب است از امورى که اگر یکى از آنها نباشد روزه، روزه نمیشود؛ یعنی اگر کسى در همه اجزاى روز از خوردن و سایر محرّمات امساک کند، ولى در وسط روز در یک ثانیه دست از امساک بر دارد، و آب بیاشامد، روزهاش روزه نیست. از جمع شدن اجزای اینگونه امور تعبیر میکنند به «تمامیت»؛ چنانکه در قرآن کریم میفرماید: «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ»،[4] و یا «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا».[5]
ب. چیزهای دیگری هم وجود دارند که اثربخشی آنها نیازمند به جمع بودن همه اجزا نیست، بلکه هر جزئى که موجود شود اثرش هم مترتب میشود (البته اثرى به مقدار خود آن جزء) و اگر همه اجزا جمع شود همه اثر مطلوب حاصل میشود؛ مانند روزه که اگر یک روز روزه بگیرىم، اثر یک روز را دارد، و اگر سى روز بگیرىم اثر سى روز را دارد، تمامیت را در این قسم «کمال» میگویند؛[6] همانطور که در قرآن کریم فرمود: «فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ».[7]
همچنین در گفتوگوهاى روزانه خود میگوییم امر فلانى تمام و عقل او کامل شد، ولی نمیگوییم عقل فلانى تمام و امر او کامل شد.
به دیگر سخن؛ «تمام» در جایی گفته میشود که چیزی اجرایش باید پشت سر یکدیگر بیاید؛ تا وقتی که هنوز همه اجزایش مرتب نشده میگوییم ناقص است؛ و وقتی آخرین جزئش آمد میگوییم تمام شد. اما در مسئله «اکمال» این طور نیست که شیء غیر کامل جزء ناقص دارد، بلکه ممکن است هیچ جزء ناقص و ناتمامی نداشته باشد ولی هنوز کامل نباشد. در واقع اختلاف اکمال و تمام با یکدیگر اختلاف کیفی و کمی است. قرآن از یک طرف میگوید: «در این روز دین شما را به حد کمال رساندم» و از طرف دیگر میگوید: «نعمت خودم را هم به حد اتمام رساندم»؛ و مقصود این است که چون اکنون اسلام به حد کمال و حد تمام رسید این همان دین مرضی الهی است.[8]
[1]. «امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم»؛ مائده، 3.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 726، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. همان، ص 168.
[4]. بقره، 187.
[5]. انعام، 115.
[6]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 179، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. «پس هر که [قربانی] نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامى که باز میگردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است»؛ بقره، 196.
[8]. مطهری، مرتضی، مجموعهآثار، ج 4، ص 755، تهران، صدرا، 1380ش.
نظرات