لطفا صبرکنید
بازدید
5843
5843
آخرین بروزرسانی:
1396/10/26
کد سایت
fa78387
کد بایگانی
95275
نمایه
رابطه میان دانشهاى اسلامى با دانشهای تجربی
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|بیشتر بدانید
اصطلاحات
علم ، دانش بشری
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
رابطه میان دانشهاى اسلامى با دانشهای تجربی بشری چیست؟ آیا یافتههای علوم تجربی میتواند معیاری برای فهم آیات و روایات و نیز شناخت حدیث درست از نادرست باشد؟
پرسش
آیا یافتههای علوم تجربی میتواند معیاری برای فهم و نیز شناخت حدیث جعلی از غیر جعلی باشد؟
پاسخ اجمالی
در اینباره دیدگاههای مختلفی از سوی اندیشمندان دینی ارائه شده است؛ یکی از این دیدگاهها این است که استفاده از دستآوردهاى تجربى بشر، آنگاه که به گونهاى از اتقان رسیده باشند، در فهم برخى از متون (نصوص) دینى مؤثر است؛ از اینرو برخی درباره احادیث پزشکی و امثال آن بر این عقیدهاند که اینگونه روایات، با حفظ ظاهر، قابل تفسیر با دانشهاى تجربى جدید میباشد. همچنین این احادیث را میتوان از راه آزمایش تجربی مورد ارزیابى قرار داد. در واقع آزمایش و آزمایشگاه، بهترین قرینه عقلى براى اثبات صحّت و سقم احادیث طبّى و... است.
پاسخ تفصیلی
از یک منظر، میتوان علوم را به «دانشهاى اسلامى» و «دانشهاى بشرى»، تقسیم کرد. دانشهاى اسلامى، از وحى سرچشمه میگیرند و به کشف و طبقهبندى معارف موجود در قرآن و حدیث میپردازند. از جمله این علوم، میتوان به فقه، اصول فقه، کلام، تفسیر، علوم حدیث و علوم قرآن، اشاره کرد.[1]
دانشهاى بشرى، با تلاش و کوشش بشر به دست میآیند و در لابراتوارها و آزمایشگاهها، کشف میشوند و در قلمرو انسان و طبیعت، به کشف و طبقهبندى قوانین حاکم بر جنبههاى مختلف حیات انسان و همچنین طبیعت پیرامون او میپردازند. از علوم انسانى، میتوان به روانشناسى، جامعهشناسى، مدیریت، اقتصاد و ... اشاره کرد و از علوم طبیعى، میتوان به زیستشناسى، نجوم، فیزیک، شیمى، پزشکى و ... اشاره نمود.
بیگمان گزارههاى دینى (قرآن و حدیث)، منبع اصلى دانشهاى اسلامیاند و دانشمندان مسلمان، با استناد به آنها، اقدام به نظریهپردازى میکنند.
رابطه میان دانشهاى اسلامى با دانشهای تجربی بشری
دانشهاى اسلامى، اساساً متنمحور بوده، بدون گزارههاى دینى، وجود نخواهند داشت. امّا پرسش اساسى این است که: آیا میان گزارههاى دینى و دانشهاى بشرى، میتواند رابطهاى وجود داشته باشد؟ و آیا دانشهاى بشرى نیز میتوانند به نوعى در گزارههاى دینى، تأثیرگذار باشند؟ و حتی در مواقعی، یافتهها و نظریات علوم تجربی میتواند معیاری برای شناخت درستی یا نادرستی گزارهای حدیثی باشد؟
در اینباره دیدگاههای مختلفی از سوی اندیشمندان دینی ارائه شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
1. هیچ رابطهاى میان این دو، وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد؛ زیرا اوّلاً: متون مقدّس در امورى غیر از اخلاق و فقه و کلام، چیزى ارائه نکردهاند. ثانیاً: روش تحقیق این دو نیز با هم متفاوت است. روش تحقیق در دانشهاى بشرى، روش «تجربى» است، در حالیکه تحقیق در متون مقدّس، روش کتابخانهاى و غیر تجربى است. ثالثاً: هیچیک از کتابهاى مقدّس، ساختار کتابهاى علمى- پژوهشى را ندارند.[2]
2. استفاده از دستآوردهاى تجربى بشر، آنگاه که به گونهاى از اتقان رسیده باشند، در فهم برخى از متون (نصوص) دینى مؤثر است.[3] برای نمونه؛ روایتهایى که میزان غریزه جنسى زن و مرد را بیان میکند یا بر تفاوت حیا در آنان تأکید دارد، یا برخى خُلق و خوهاى زنان را برمیشمرد، امروزه میتواند در پرتو دستآوردهاى دانشهاى روانشناسى، تعلیم و تربیت و مردمشناسى، بهتر نقد و بررسى و فهمیده شود. از همین دست است احادیث پزشکی که با تکیه بر دانش پزشکی میتوان نصوص مربوطه را بهتر ارزیابى کرد. البته باید به یاد داشت که نظریههاى اثباتنشده یا ابطالشده، گاه، راهزن پژوهشهاى عالمانه است.
همچنین شیخ صدوق(ره) - از محدّثان بزرگ شیعه - احادیث طبّى را به گونهاى ارزیابى میکند که جز در موارد خاص، نمیتوان به آنها اعتماد کرد. وى مینویسد:
«عقیده ما درباره اخبار و احادیثى که درباره طب رسیده، آن است که این احادیث، بر چند گونهاند:
برخى از آنها با نظر به آب و هواى مکّه و مدینه گفته شدهاند و به کار بستن آنها در دیگر شرایط آب و هوایى، درست نیست.
در برخى از آنها، معصوم(ع) بر پایه آنچه از حال و طبع سؤال کننده میدانسته، پاسخ داده و از همان موضع، فراتر نرفته است؛ چه اینکه امام، بیش از آن شخص به طبع وى آگاهى داشته است.
برخى از آنها را مخالفان، با هدف زشت نمایاندن چهره مذهب در نگاه مردم در میان احادیث گنجاندهاند.
در برخى از آنها، سهوى از راوى حدیث، سر زده است.
در برخى از آنها بخشى از حدیث حفظشده و بخشى دیگر از آن، فراموش شده است.
امّا روایتی که میگوید عسل درمان هر دردى است، روایتى است صحیح و معنایش نیز این است که عسل، شفاى هر بیماریاى است که از بُرودت طبع برخیزد.
آنچه نیز درباره استنجا به آب سرد براى مبتلایان به بواسیر رسیده، در موردى است که بواسیر شخص، از حرارتِ طبع، سرچشمه گرفته باشد.
آنچه هم در مورد بادنجان و درمانگر بودن آن روایت شده، ناظر به هنگام رسیدن خرما و در مورد کسانى است که خرما میخورند، نه ناظر به دیگر اوقات.
در نهایت باید گفت: آنچه در مورد درمانِ درستِ بیمارى از امامان(ع) رسیده، مضمون آیات و سورههاى قرآن و یا دعاهایى است که به حکمِ سندهاى قوى و طُرُق صحیحى که به واسطه آنها به ما رسیدهاند، پذیرفته خواهند شد».[4]
بر اساس این ارزیابى، تنها بخشى از احادیث طبّى را میتوان در اختیار افراد خاصّى که آن احادیث مربوط به آنها است، قرار داد و سایر احادیث طبّى را باید کنار گذاشت و تنها احادیثى که میتوانند در اختیار عموم مردم قرار گیرند، احادیث صحیحى است که مردم را به درمان از طریق دعا و استشفا به آیات قرآن، دعوت کردهاند.
به نظر میرسد که هر چند سخن شیخ صدوق از نظر اصولى صحیح است؛ چون غالباً احادیث طبّى، فاقد سندند و زمینه جعل در آنها به طور جدّى وجود دارد؛ ولی حاصل اینگونه ارزیابى، بیبهره شدن مردم از بخشى از ذخایر علمى اهلبیت(ع) خواهد بود؛ زیرا ضعف سند، بیتردید، نشانه عدم صدور حدیث نیست، چنانکه درستى سند، نمیتواند دلیل صدور قطعى آن باشد. از سوى دیگر، قضاوت درباره اینکه شمارى از درمانهایى که در احادیث آمده، ویژه افراد خاصّ است نیز، کار آسانى نیست.[5]
از اینرو؛ برخی درباره احادیث پزشکی و امثال آن بر این عقیدهاند که اینگونه روایات، با حفظ ظاهر، قابل تفسیر با دانشهاى تجربى جدید میباشد.[6]
در این راستا؛ برای نمونه؛ درباره احادیث پزشکی باید گفت: احادیثى که مبناى عمل قرار گرفتن آنها، بدون ارزیابىِ کامل، صحیح نیست و پیش از ارزیابى دقیق، نمیتوان آنها را به عنوان رهنمودهاى پیشوایان دین به آنها نسبت داد، احادیثى است که درمان بیماریها را از طریق داروهاى ویژهاى توصیه کردهاند. این احادیث را میتوان از راه آزمایش تجربی مورد ارزیابى قرار داد. در واقع آزمایش و آزمایشگاه، بهترین قرینه عقلى براى اثبات صحّت و سقم احادیث طبّى است که خوشبختانه، در عصر حاضر، امکان بهرهبردارى از آن، بیش از هر وقت دیگر، فراهم است.[7]
نتیجهگیری
با توجه به مطالب پیشگفته، اگرچه در بیشتر روایات نمیتوان ارتباطی میان علوم تجربی جدید با آنها مشاهده کرد، اما اگر بر فرض دو روایت وجود داشته باشد که مثلاً یکی گردش زمین به دور خورشید و یکی عکس آنرا اعلام کند، روایتی مورد پذیرش خواهد بود که با علم تجربی قطعی همخوان است.
دانشهاى بشرى، با تلاش و کوشش بشر به دست میآیند و در لابراتوارها و آزمایشگاهها، کشف میشوند و در قلمرو انسان و طبیعت، به کشف و طبقهبندى قوانین حاکم بر جنبههاى مختلف حیات انسان و همچنین طبیعت پیرامون او میپردازند. از علوم انسانى، میتوان به روانشناسى، جامعهشناسى، مدیریت، اقتصاد و ... اشاره کرد و از علوم طبیعى، میتوان به زیستشناسى، نجوم، فیزیک، شیمى، پزشکى و ... اشاره نمود.
بیگمان گزارههاى دینى (قرآن و حدیث)، منبع اصلى دانشهاى اسلامیاند و دانشمندان مسلمان، با استناد به آنها، اقدام به نظریهپردازى میکنند.
رابطه میان دانشهاى اسلامى با دانشهای تجربی بشری
دانشهاى اسلامى، اساساً متنمحور بوده، بدون گزارههاى دینى، وجود نخواهند داشت. امّا پرسش اساسى این است که: آیا میان گزارههاى دینى و دانشهاى بشرى، میتواند رابطهاى وجود داشته باشد؟ و آیا دانشهاى بشرى نیز میتوانند به نوعى در گزارههاى دینى، تأثیرگذار باشند؟ و حتی در مواقعی، یافتهها و نظریات علوم تجربی میتواند معیاری برای شناخت درستی یا نادرستی گزارهای حدیثی باشد؟
در اینباره دیدگاههای مختلفی از سوی اندیشمندان دینی ارائه شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
1. هیچ رابطهاى میان این دو، وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد؛ زیرا اوّلاً: متون مقدّس در امورى غیر از اخلاق و فقه و کلام، چیزى ارائه نکردهاند. ثانیاً: روش تحقیق این دو نیز با هم متفاوت است. روش تحقیق در دانشهاى بشرى، روش «تجربى» است، در حالیکه تحقیق در متون مقدّس، روش کتابخانهاى و غیر تجربى است. ثالثاً: هیچیک از کتابهاى مقدّس، ساختار کتابهاى علمى- پژوهشى را ندارند.[2]
2. استفاده از دستآوردهاى تجربى بشر، آنگاه که به گونهاى از اتقان رسیده باشند، در فهم برخى از متون (نصوص) دینى مؤثر است.[3] برای نمونه؛ روایتهایى که میزان غریزه جنسى زن و مرد را بیان میکند یا بر تفاوت حیا در آنان تأکید دارد، یا برخى خُلق و خوهاى زنان را برمیشمرد، امروزه میتواند در پرتو دستآوردهاى دانشهاى روانشناسى، تعلیم و تربیت و مردمشناسى، بهتر نقد و بررسى و فهمیده شود. از همین دست است احادیث پزشکی که با تکیه بر دانش پزشکی میتوان نصوص مربوطه را بهتر ارزیابى کرد. البته باید به یاد داشت که نظریههاى اثباتنشده یا ابطالشده، گاه، راهزن پژوهشهاى عالمانه است.
همچنین شیخ صدوق(ره) - از محدّثان بزرگ شیعه - احادیث طبّى را به گونهاى ارزیابى میکند که جز در موارد خاص، نمیتوان به آنها اعتماد کرد. وى مینویسد:
«عقیده ما درباره اخبار و احادیثى که درباره طب رسیده، آن است که این احادیث، بر چند گونهاند:
برخى از آنها با نظر به آب و هواى مکّه و مدینه گفته شدهاند و به کار بستن آنها در دیگر شرایط آب و هوایى، درست نیست.
در برخى از آنها، معصوم(ع) بر پایه آنچه از حال و طبع سؤال کننده میدانسته، پاسخ داده و از همان موضع، فراتر نرفته است؛ چه اینکه امام، بیش از آن شخص به طبع وى آگاهى داشته است.
برخى از آنها را مخالفان، با هدف زشت نمایاندن چهره مذهب در نگاه مردم در میان احادیث گنجاندهاند.
در برخى از آنها، سهوى از راوى حدیث، سر زده است.
در برخى از آنها بخشى از حدیث حفظشده و بخشى دیگر از آن، فراموش شده است.
امّا روایتی که میگوید عسل درمان هر دردى است، روایتى است صحیح و معنایش نیز این است که عسل، شفاى هر بیماریاى است که از بُرودت طبع برخیزد.
آنچه نیز درباره استنجا به آب سرد براى مبتلایان به بواسیر رسیده، در موردى است که بواسیر شخص، از حرارتِ طبع، سرچشمه گرفته باشد.
آنچه هم در مورد بادنجان و درمانگر بودن آن روایت شده، ناظر به هنگام رسیدن خرما و در مورد کسانى است که خرما میخورند، نه ناظر به دیگر اوقات.
در نهایت باید گفت: آنچه در مورد درمانِ درستِ بیمارى از امامان(ع) رسیده، مضمون آیات و سورههاى قرآن و یا دعاهایى است که به حکمِ سندهاى قوى و طُرُق صحیحى که به واسطه آنها به ما رسیدهاند، پذیرفته خواهند شد».[4]
بر اساس این ارزیابى، تنها بخشى از احادیث طبّى را میتوان در اختیار افراد خاصّى که آن احادیث مربوط به آنها است، قرار داد و سایر احادیث طبّى را باید کنار گذاشت و تنها احادیثى که میتوانند در اختیار عموم مردم قرار گیرند، احادیث صحیحى است که مردم را به درمان از طریق دعا و استشفا به آیات قرآن، دعوت کردهاند.
به نظر میرسد که هر چند سخن شیخ صدوق از نظر اصولى صحیح است؛ چون غالباً احادیث طبّى، فاقد سندند و زمینه جعل در آنها به طور جدّى وجود دارد؛ ولی حاصل اینگونه ارزیابى، بیبهره شدن مردم از بخشى از ذخایر علمى اهلبیت(ع) خواهد بود؛ زیرا ضعف سند، بیتردید، نشانه عدم صدور حدیث نیست، چنانکه درستى سند، نمیتواند دلیل صدور قطعى آن باشد. از سوى دیگر، قضاوت درباره اینکه شمارى از درمانهایى که در احادیث آمده، ویژه افراد خاصّ است نیز، کار آسانى نیست.[5]
از اینرو؛ برخی درباره احادیث پزشکی و امثال آن بر این عقیدهاند که اینگونه روایات، با حفظ ظاهر، قابل تفسیر با دانشهاى تجربى جدید میباشد.[6]
در این راستا؛ برای نمونه؛ درباره احادیث پزشکی باید گفت: احادیثى که مبناى عمل قرار گرفتن آنها، بدون ارزیابىِ کامل، صحیح نیست و پیش از ارزیابى دقیق، نمیتوان آنها را به عنوان رهنمودهاى پیشوایان دین به آنها نسبت داد، احادیثى است که درمان بیماریها را از طریق داروهاى ویژهاى توصیه کردهاند. این احادیث را میتوان از راه آزمایش تجربی مورد ارزیابى قرار داد. در واقع آزمایش و آزمایشگاه، بهترین قرینه عقلى براى اثبات صحّت و سقم احادیث طبّى است که خوشبختانه، در عصر حاضر، امکان بهرهبردارى از آن، بیش از هر وقت دیگر، فراهم است.[7]
نتیجهگیری
با توجه به مطالب پیشگفته، اگرچه در بیشتر روایات نمیتوان ارتباطی میان علوم تجربی جدید با آنها مشاهده کرد، اما اگر بر فرض دو روایت وجود داشته باشد که مثلاً یکی گردش زمین به دور خورشید و یکی عکس آنرا اعلام کند، روایتی مورد پذیرش خواهد بود که با علم تجربی قطعی همخوان است.
[1]. جمعی از استادان دانشکده علوم حدیث، آشنایى با حدیث، ص 31، قم، مؤسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، چاپ اول، 1390ش.
[2]. ر.ک: همان، ص 32.
[3]. مهریزى، مهدى، حدیث پژوهى، ج 1، ص 292، قم، مؤسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، چاپ دوم، 1390ش.
[4]. صدوق، محمد بن على، إعتقادات الإمامیة، ص 115 - 116، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، 1414ق.
[5]. محمدى ریشهرى، محمد، دانشنامه احادیث پزشکى، ج 1، ص 18، قم، مؤسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، چاپ ششم، 1385ش.
[6]. ر. ک: سید هبة الدین شهرستانى، الإسلام و الهیئة، ص 86- 88 و 125 – 126، کربلا، دار المحیط للمطبوعات، 1328 ق.
[7]. دانشنامه احادیث پزشکى، ج 1، ص 20.
نظرات