جستجوی پیشرفته
بازدید
31363
آخرین بروزرسانی: 1396/10/16
خلاصه پرسش
«فاء رابطه» چیست؟ بین آن و «فاء سببیت» چه نسبتی وجود دارد؟
پرسش
وجه تسمیه فاء رابطه چیست؟ آیا وجه تسمیه فاء رابطه در مانند «مَن یأتِک فأَکرمه» به دلیل ایجاد ربط بین جمله شرط و جواب شرط است؟ در این صورت: 1. پس در مانند «إن ضربتنی ضربتک» که فاء رابط نیامده پس چگونه ربط ایجاد می‌شود؟ 2. در تعریف ادات شرط گفته شده است؛ اداتی که بین دو جمله ایجاد رابطه تعلیقی می‌کنند به‌طوری که وقوع دوّمی منوط به وقوع اوّلی است. با توجه به این تعریف، رابط بین دو جمله شرط و جواب شرط، خود ادات شرط است نه فاء رابط. 3. فاء رابط اگر رابط بین دو جمله شرط و جواب است پس چرا در ترجمه، مثل فاء سببیه عاطفه ترجمه می‌شود: «مَن یأتِک فأَکرمه»؛ هر کس بیاید پیش تو پس اکرامش کن.
پاسخ اجمالی
حرف فاء در زبان عربی سه نوع است:
الف) فاء عاطفه: برای عطف به کار می‌رود و می‌تواند در یکی از موارد سه‌گانه زیر مورد استفاده قرار گیرد:
1. ترتیب: معنایش آن است که زمان رخداد آنچه بعد از فاء قرار گرفته، بعد از زمان رخداد چیزی است که قبل از فاء بدان اشاره شده است؛ مانند: «إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا»؛[1] «وقتی فرزندان آدم قربانی کردند، پس، از یک نفر آنها قبول شد». ابتدا آنها اقدام به انجام قربانی کردند و پس از آن بود که قربانی یکی از آنان ‌مورد پذیرش واقع شد.
2. تعقیب: علاوه بر ترتیب، آنچه که بعد از فاء قرار گرفته، با فاصله کمی از ما قبل آن، رخ داده باشد. البته این مقدار زمان، نسبی بوده و در موارد مختلف، به حسب همان مورد سنجیده می‌شود.
3. سببیت: این معنا در همه موارد وجود ندارد، ولی در بسیاری از فاء‌های عاطفه می‌توان چنین معنایی را مشاهده نمود؛ یعنی آنچه بعد از فاء قرار گرفته، معلول و مسبب ما قبل آن است؛ مانند «فَوَکَزَهُ مُوسى‏ فَقَضى‏ عَلَیْهِ»؛[2] «موسی به او مشتی زد پس جان داد». جان دادن آن شخص، به دلیل مشتی بود که حضرت موسی(ع) به او زد.
ب) فاء رابطه: این فاء در برخی موارد بر سر جمله جواب شرط وارد می‌شود. و این زمانی است که جمله جواب شرط، نتواند شرط قرار بگیرد؛ یعنی شرایطی را که باید یک جمله شرطیه داشته باشد ندارد. در این حالت برخلاف حالت‌های دیگر که بین «شرط» و «جواب» رابطه برقرار است، ارتباط بین شرط و جواب قطع است؛ از این‌رو، لازم است که بر سر جمله جواب شرط، حرف فاء وارد شود تا بین شرط و جواب شرط، رابطه ایجاد شود. لذا به آن فاء رابطه می‌گویند. در صورتی که معتقد باشیم، حرف شرط بین شرط و جواب ارتباط ایجاد می‌کند، باید بگوییم که فاء رابطه، جمله جواب شرطی که صلاحیت ارتباط با جمله شرط را ندارد، برای این کار آماده می‌کند.
برخی از مواردی که آوردن فاء رابطه بر جمله جواب شرط لازم است:
1. هنگامی که جواب شرط، به صورت جمله اسمیه باشد؛ مانند: «وَ إِن یَمسَسکَ بِخَیرٍ فَهُوَ على کُلِّ شَیْء قَدیرٌ»؛[3] «و اگر خیرى به تو رساند، او بر همه چیز تواناست [و از قدرت او، هر گونه نیکى ساخته است]».
2. در جایی که جمله فعلیه، در حکم جمله اسمیه باشد؛ مانند فعلی که در جمله به کار رفته، و از افعال جامد باشد؛ مانند آیات زیر:
«إِن ترن أَنا أقلَّ مِنْک مالاً وَ ولداً فَعَسَى رَبِّی أَن یُؤتیَنِ»؛[4] «و اگر می‌بینى من از نظر مال و فرزند از تو کمترم [مطلب مهمّى نیست] پس شاید خدایم ...».
«إِن تبدوا الصَّدقَاتِ فَنِعِمّا هِیَ»؛[5] «اگر انفاق‌ها را آشکار کنید، خوب است».
«وَ مَن یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَریناً فَسَاءَ قَریناَ»؛[6] «و کسى که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینى است».
«وَ مَن یَفعَل ذَلِک فَلَیْسَ مِنَ اللهِ فِی شَیْءٍ»؛[7] «و هرکس چنین کند، هیچ رابطه‌اى با خدا ندارد [و پیوند او به‌کلّى از خدا گسسته می‌شود]».
3. اگر فعلی که در جمله به کار گرفته شده، انشائی باشد؛ مانند: «إِن کُنْتُم تُحِبّونَ اللهَ فَاتَّبعُونی یُحبِبکُمُ اللهُ»؛[8] بگو: «اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروى کنید! تا خدا [نیز] شما را دوست بدارد».
4. در صورتی که فعل به کار رفته هم در ظاهر و هم در معنا ماضی باشد، باز هم حرف فاء بر جواب شرط وارد می‌شود؛ مانند: «قالوا إِن یَسرِق فَقَد سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِن قَبلُ»؛[9] «[برادران] گفتند: اگر او (بنیامین‏) دزدى کند، [جاى تعجب نیست] برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدى کرد».
5. هنگامی که بر سر فعل، حروف استقبال[10] (مانند سوف) وارد شده باشد؛ مانند: «مَن یرْتَدَّ مِنْکُم عَن دینِه فَسَوفَ یَأْتِی اللهُ بِقومٍ یُحِبهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»؛[11] «هرکس از شما، از آیین خود بازگردد، [به خدا زیانى نمی‌رساند] خداوند جمعیّتى را می‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند».
6. زمانی که جواب شرط همراه با حروف صدارت‌طلب باشد؛ مانند: «فَإِن أهلک فذی لَهب لظاه ... عَلیّ تکَاد تلتهب التهابا». در این شاهد مثال، بعد از فاء در عبارت «فذی» حرف صدارت‌طلب «رُبَّ» در تقدیر است.
گفتنی است؛ گاهی «اذا» فجائیه جانشین حرف فاء در جواب شرط می‌شود؛ مانند: «وَ إِن تُصِبهُم سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَت أَیْدیهِم إِذا هُم یَقنَطونَ»؛[12] «و هرگاه رنج و مصیبتى بخاطر اعمالى که انجام داده‌اند به آنان رسد، ناگهان مأیوس می‌شوند».
ج) فاء زائده: در غیر از موارد فوق، اگر در جمله حرف فاء واقع شد، زائده است. این مورد بیشتر در خبر مبتدا دیده می‌شود.[13]
در زبان عربی بیش از این سه نوع فاء، نوع دیگری وجود ندارد ولی در برخی مواقع، بعضی از این انواع فاء، علاوه بر معنای خود، دلالت بر امر دیگری نیز می‌کنند که بر اساس همین دلالت، نام دیگری نیز بر آن اطلاق می‌گردد. برخی از این موارد عبارت‌اند از:
1. فاء فصیحه: گاهی فاء موجود در کلام، دلالت بر وجود یک جمله مقدّر در کلام می‌کند. این فاء که ما بعد خود را عطف به فاء محذوف و عبارت محذوف بعد از آن می‌کند، بیان کننده منشأ ما بعد خود نیز هست. در برخی موارد جمله مقدّر، جواب شرطی است که محذوف شده است؛ به عنوان مثال، در عبارت «وَ إِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا»؛[14] فاء متصل به فانفجرت، فاء فصیحه است که دلالت بر مقدّر بودن عبارت «فضرب بِعصاه الحَجرَ» دارد و نیز به این معنا اشاره دارد که این ضرب سبب جاری شدن آب است.[15]
2. فاء نتیجه: از آن‌جا که ما بعد فاء نتیجه، متفرّع بر قبل آن است، به آن فاء نتیجه یا فاء سببیت یا فاء تفریع گفته می‌شود.[16] 
البته فاء سببیت لزوماً فاء عاطفه نیست، بلکه ممکن است غیر عاطفه باشد؛ مانند فاء جواب شرط.[17]
 

[1]. مائده، 27.
[2]. قصص، 15.
[3]. انعام، 17.
[4]. کهف، 39.
[5]. بقره، 271.
[6]. نساء، 38.
[7]. آل عمران، 28.
[8]. آل عمران، 31.
[9]. یوسف، 77.
[10]. حروفی که فعل مضارع را مختص به آینده می‌کند مانند س، سوف و لن.
[11]. مائده، 54.
[12]. روم، 36.
[13]. ابن هشام، عبدالله بن یوسف، مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، ص 213 – 219، دمشق، دار الفکر، چاپ ششم، 1985م.
[14]. «و [به یاد آورید] زمانى را که موسى براى قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم: عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن! ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید»؛ بقره، 60.
[15]. عباس حسن، النحو الوافی، ج 3، ص 636، دار المعارف، چاپ پانزدهم.
[16]. مدنى، علیخان بن احمد ، الحدائق الندیة فی شرح الفوائد الصمدیة، تحقیق: سجادى، ابو الفضل ص 877، قم، ذوی القربى‏، چاپ اول.
[17]. همان.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها