لطفا صبرکنید
32672
- اشتراک گذاری
اساس محاسبه افراد در روز قیامت و بهره مندی آنان از نعمت های بهشت و یا دچار شدن آنان به عقوبت عذاب جهنم بر قاعده ای استوار است که همانا خداوند این اصل و قاعده را در فرازهایی از آیات قرآن کریم برای ما متذکر شده است. خداوند با نفی ویژگی های گروهی و نژادی در این زمینه ملاک را اعمال انسان معرفی می نماید؛ یعنی ثواب و بهشت را ثمره ایمان و عمل صالح و عقوبت جهنم را نتیجه کفر و اعمال ناصواب انسان بر می شمارد.
در طول تاریخ گفت و گو درباره امت ناجیه میان گروه های مسلمان جریان داشته است. این مباحثات کلامی عمدتاً بر پایه حدیثی است که به پیامبر اسلام (ص) نسبت داده شده است، و از آن به حدیث افتراق یاد می شود. ملل و نحل نویسان تلاش نموده اند بر اساس این حدیث گروه های مسلمان را از جهت تعداد با این روایت منطبق سازند. دراین روایت اشاره شده است که یکی از این گروه ها اهل نجات و بهشت است، لذا تمام گروه ها در صدد بودند تا خود را از میان تمام مسلمانان شایسته نجات و رستگاری معرفی نمایند. قرآن کریم نیز در این زمینه یعنی رستگاری انسان ها در عالم آخرت از جریان هایی نام می برد که با تمسک به مسئله برتری نژادی یا قومی نه تنها خود را اهل بهشت به شمار می آوردند، بلکه معتقد بودند که سایرین شایستگی ورود به بهشت را ندارند. همچنین در میان روایات اهل سنت و شیعه با روایاتی مواجه می شویم که به مسئله ثواب و عقاب و بهشت و جهنم پرداخته اند و گاهی هر کدام ملاک هایی را برای این امر معرفی نموده اند. حال با توجه به این مقدمه کوتاه لازم است دو نکته اساسی روشن گردد:
اول: آیا خداوند برای بهشت و جهنم رفتن افراد ملاک سنجشی قرار داده است یا خیر؟
قرآن کریم در آیاتی به سخن کسانی اشاره دارد که برای خویشتن نسبت به دیگران برتری قائل بودند و اعتقاد داشتند که ویژگی های قومی و نژادی موجب فلاح و رستگاری اخروی آنها می گردد. این گروه می پنداشتند که عذاب جهنم چند روزی شامل حال آنها می گردد و سرانجام جایگاه آنان بهشت خواهد بود. خداوند در مواجه با این نوع پندار می فرماید: بگو: «آیا پیمانى از خدا گرفتهاید؟!- و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمىورزد- یا چیزى را که نمىدانید به خدا نسبت مىدهید»؟! [1]
خداوند کریم پس از این تذکر ملاک بهشت و جهنم رفتن انسان ها را به شکل یک قاعده کلی برای ما بیان می نماید. آرى، کسانى که مرتکب گناه شوند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتش اند و جاودانه در آن خواهند بود. و آنها که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشت اند و همیشه در آن خواهند ماند. [2]
همچنین برخی مدعی بودند که کسی جز یهود و نصاری وارد بهشت نمی شود. قرآن کریم در برابر این ادعای گزاف پس از اثبات این واقعیت که آنها هیچ دلیلى بر این سخن خویش ندارند و ادعاى انحصارى بودن بهشت، تنها خواب و خیالى است که در سر مىپرورانند، معیار اصلى و اساسى ورود در بهشت را به صورت یک قانون کلى بیان کرده، مىگوید: آرى کسى که در برابر خداوند تسلیم گردد و نیکوکار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است. [3]
آیه مبارکه علّت ورود در بهشت را، تسلیم فرمان خدا و نیکوکار بودن مىداند؛ یعنى بهشت به ادّعا و شعار به کسى داده نمىشود، بلکه ایمان و عمل صالح لازم است. بنابر این قرآن کریم برای ثواب و عقاب افراد ملاک و معیارهایی قرار داده است که همانا این ملاک ها اعمال انسان ها است که موجب امتیاز انسان ها در عالم آخرت می گردد و آنها را متصف به سعادت و یا شقاوت می نماید. البته، در این دسته بندی از گروه سومی در قرآن نام برده شده است که به تعبیر آیه کریمه آنان کسانی هستند که امید به رحمت خدا دارند، حال یا آنها را می بخشد و یا عذاب می نماید. [4]
دوم: منظور از شیعه که در روایات به بهشت بشارت داده شده اند چه کسانی هستند؟
در میان روایات شیعه نیز احادیثی از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) یافت می شود که از ورود شیعیان به بهشت حکایت دارد. تأکید بر صفت تشیع در این روایات برای کسانی که شایستگی بهشت دارند، ما را وادار می سازد تا برای فهم بیشتر روایات مورد نظر قبل از هر چیز دیگر تعریف روشن و گویا از شیعه را ارائه نماییم سپس به برداشت های مختلف از این گونه روایات می پردازیم.
معنای لغوی شیعه
واژه شناسان برای واژه "شیعه"معانی گوناگونی؛ نظیر حزب، امت، همراهان، فرقه، پیروان، یاران، انصار و گروهی که بر یک امر گرد هم آمده اند را ذکر نموده اند. [5]
معنای اصطلاحی شیعه
شیعه در اصطلاح به کسانی گفته می شود که جانشینی پیامبر اکرم (ص) را حق اختصاصی خاندان رسالت دانسته و در دریافت معارف اسلام، پیرو اهل بیت یعنی امامان شیعه (ع) می باشند. [6]
واژه شیعه در طول تاریخ از جهت مفهوم دچار دگرگونیهایی گردیده و در معانی همچون طرفداری سیاسی و گاهی دوستداری و زمانی نیز با عنوان شیعه اعتقادی یعنی پیروی در رفتار و کردار از ائمه اطهار (ع) مطرح گردیده است .
مفهوم شیعه از دیدگاه امامان معصوم (ع)
از مجموع روایات نقل شده از اهل بیت استفاده می شود که مراد آنها از شیعه طرفداری محض و دوستداری صرف نیست، بلکه عنایت ائمه اطهار (ع) در عنوان نمودن صفت شیعه بر پیروان خود تأکید بر این نکته است که ملاک شیعه بودن اقتدا و پیروی از آنان در رفتار و کردار است، لذا ائمه در مناسبت هایی در مواجهه با گروه هایی که خود را شیعه می نامیدند تا به این وسیله اعمال خود را توجیه نمایند، با جدیت برخورد می نمایند. برای روشن شدن بهتر این مطلب به چند روایت از ائمه اطهار (ع) اشاره می نماییم.
روایاتی از امامان معصوم به دست ما رسیده است که در آنها به شیعه راستین اشاره شده و در ضمن اندیشه مصون ماندن از عقاب خداوند به دلیل عنوان شیعه داشتن را مورد مذمت قرار می دهد و ادعای چنین اشخاص را دروغی بیش نمی داند.
مردى می گوید به امام صادق (ع) عرض کردم: گروهى از دوستان شما مرتکب گناهان می شوند و می گویند- ما امیدواریم، فرمود: دروغ می گویند. دوست ما نیستند، آنها مردمى هستند که آرزوها ایشان را به این سو و آن سو می برد، هر که به چیزى امیدوار باشد، در راه رسیدن به آن تلاش کند، و هر که از چیزى ترسد از آن بگریزد. [7]
حضرت صادق (ع) فرمود: شیعه ما نیست کسى که به زبان بگوید، ولى با کردار و آثار ما عملاً مخالفت نماید، ولى شیعه ما کسى است که دل و زبانش موافق ما و در کردار و آثار پیرو ما باشد، اینها شیعیان ما هستند. [8]
امامان شیعه در روایاتی به توصیف شیعیان راستین و برشمردن اوصاف آنان پرداخته اند که می توان به دو فراز از سخنان امام باقر و امام صادق (ع) اشاره نمود.
امام باقر (ع) فرمود: "اى جابر کسى که خود را به تشیع می بندد به همین اکتفا می کند که خود را دوست ما داند؟! به خدا نیست شیعه ما مگر کسى که تقوایى از خدا دارد و فرمان او برد و شناخته نشوند جز به تواضع و خشوع و کثرت ذکر خدا و روزه و نماز و احوالپرسى همسایگان فقیر و مستمند و قرض داران و یتیمان و راست گوئى و خواندن قرآن و نگهدارى زبان از مردم جز به خیر و آنها امینان عشیره خود باشند". [9]
حضرت صادق (ع) فرمود: "شیعیان ما اهل پارسایى، کوشش، وفا، امانت، زهد و عبادت اند، مردمى هستند که در شبانه روز پنجاه و یک رکعت نماز می گزارند و شب را به نماز مىایستند، و روزها روزه دارند، زکات مال خویش را مىپردازند، و حج می کنند و از هر عمل حرامى دورند". [10]
از جمله آسیب های عدم بیان صحیح معنای تشیع رواج اباحی گری است. در طول تاریخ شاهد و ناظر رفتار و عملکرد گروه هایی هستیم که با تفسیری ناروا از جریان تشیع خود را از تقید به امور شرعی رها نموده و با استدلال به این نکته که دین یعنی معرفت امام [11] فرو غلتیدن در گرداب اباحه گری را توجیه نموده اند. نتیجه این نوع نگرش به تشیع سبب وارد شدن ضربات جبران ناپذیری بر جریان اصیل تشیع گردیده است.
نکته دوم: همان گونه که قبلاً اشاره شد؛ میزان ثواب و عقاب افراد التزام به دین است و در این جهت تمایزی میان هیچ یک از طبقات اجتماع ملاحظه نشده است. انتساب به فرد، جریان یا گروهی خاص بدون در نظر گرفتن آنچه خداوند ملاک رستگاری قرار داده، موجب قرب نزد پروردگار و وسیله ای برای نجات از عقاب نمی گردد. خداوند می فرماید: "مانا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است". [12] نیز امام رضا (ع) در فرازی به برادر خود معروف به زید النار می فرماید:
"اى زید! آیا قول بقالهاى کوفه را که مىگویند: فاطمه خویشتن را حفظ کرد و خداوند فرزندان او را به آتش جهنّم حرام کرد، تو را مغرور نموده است! به خداوند سوگند که این مطلب جز براى حسن و حسین (ع) و فرزندانى که از رحم آن بانو متولّد شدهاند نخواهد بود. آیا مىشود گفت حضرت موسى بن جعفر (ع) خداوند را اطاعت کند، روزها روزهدار و شب ها به تهجّد و شبزندهدارى و نماز شب مشغول باشد و تو معصیت خداوند را انجام دهى و فرداى قیامت نزد خداوند با او مساوى باشى و یا این که تو نزد خداوند عزیزتر باشى"؟! [13]
از جمله رسالت دین اصلاح فرد و جامعه و به کمال معنوی رساندن و متخلق کردن آنان به سیرت های نیکو است. این امر جز با اطاعت از فرامین خداوند که توسط رسولان او به انسان ها ابلاغ می شود، میسر نمی گردد. بنابر این، متصور نسیت که دینی با چنین اهدافی راه گریزی را برای برخی افراد قرار دهد که علی رغم عدم التزام به قوانین دینی مانند سایر افراد ملتزم به دین در دنیا از نعمت دین داری بهره مند گردند و در آخرت همسان و گاهی بیشتر از دیگران مشمول پاداش های اخروی شوند. در واقع می توان گفت این نقض غرض است. لذا، اگر منظور از شیعه همان گونه که در روایات آمده؛ پیروی از امامان معصوم در اطاعت از خدا و انجام اعمال صالح است، بنابر فرمایش قرآن کریم برخورداری از پاداش اخروی و ورود به بهشت شامل حال آنان می گردد. در غیر این صورت یعنی صرف علاقه و وابستگی روحی نسبت به امامان و یا پیروی سیاسی از آنان موجب ورود به بهشت نمی شود.
اما این که در روایات آمده است که طبقه اول جهنم مختص مسلمانان گناهکار است، باید گفت: ملاک بهشت و جهنم رفتن از منظر قرآن کریم همان اعمال انسان است. ویژگی شناسنامه ای افراد مورد ملاحظه قرار نخواهد گرفت؛ زیرا میان اسلام و ایمان باید تفاوت قائل شد. خداوند تبارک و تعالی در این زمینه به کسانی که ادعای ایمان داشتند می فرماید: "نگویید ایمان آوردیم، بلکه بگوید مسلمان شدیم". [14] جاری نمودن شهادتین انسان ها را در کنف حمایت اسلام در می آورد و این امر مربوط به جنبه حیات دنیوی و حقوقی اجتماعی است که پس از اسلام آوردن انسان از آن بهره مند می گردد. اما استحقاق بهشت امری فراتر از این است؛ یعنی همان طور که گفته شد براى ورود به بهشت، هم تسلیم خدا بودن و ایمان درونى لازم است و هم عمل صالح بیرونى. یعنی پشتوانه عملی داشتن لازمه برخورداری از ثواب اخروی است. لذا خارج از ملاک هایی که برای بهشت رفتن در قرآن گفته شده است و صرف اتصاف به تشیع یا اسلام مانع از عقاب و یا ورود به جهنم نمی گردد.
در نتیجه باید بگوییم ملاک و معیار برای ورود به بهشت اعمال انسان دانسته شده است، نه اسلام شناسنامه ای موجب بهشت رفتن است و نه تشیع اسمی سبب نجات است. بر این اساس و به استناد به آیاتی از قرآن کریم و فرمایش ائمه اطهار (ع) مسلمانان و شیعیانی که عامل به دستورات خداوند نبوده و از محرمات او پرهیز نداشتند و اوامر وی را اطاعت نکرده اند از این نعمت محروم شده و گرفتار عذاب جهنم خواهند شد. حال این عذاب جاودان است یا خیر و مراتب ثواب و عذاب چگونه است و مسئله شفاعت چه جایگاهی را در این بحث ها دارد، فرصتی دیگر را می طلبد.
تذکر پایانی اینکه معنای سخن ما این نیست که شیعه بودن هیچ نقشی در ورود انسان به بهشت ندارد و اعمال نیکو را حتی اگر غیر آن، بجای آورد سزاوار بهشت است؛ زیرا ما بر این باوریم که اندیشه و عمل هر دو اصالت دارند و دو بالِ پرواز انسان به سوی سعادت هستند. برای آگاهی بیشتر، نک: ترخان، قاسم، نگرشی عرفانی، فلسفی و کلامی به: شخصیت و قیام امام حسین(ع)، ص 440-447.
نمایه های مرتبط:
شیعه و بهشت، 248 (سایت: 2153) .
مشخصات و ویژگی های شیعه، 287 (سایت: 2483) .
[1] بقره، 80.
[2] بقره، 81 و 82.
[3] بقره، 112.
[4] توبه، 106.
[5] ابن منظور، جمال الدین، لسان العرب، ج 8 ص 188 ، دار صادر، بیروت، چاپ اول 1410 ق.
[6] طباطبایی، سید محمد حسین ،شیعه در اسلام ، ص 25-26،کتابخانه بزرگ اسلامی ،تهران ،1354 ش.
[7] کلینی، محمد بن یعقوب ،الکافی، ج2، ص: 68 دارالکتب الإسلامیة ،تهران ،چاپ چهارم ، 1365 ش.
[8] مجلسی محمد باقر ،بحار الانوار ج 65 ص 164 مؤسسة الوفاء، بیروت - لبنان،چاپ چهارم،1404 ق.
[9] صدوق محمد بن علی امالى -ترجمه کمرهاى، ص 626،اسلامیه ،تهران ،چاپ ششم ،1376 ش.
[10] مجلسی محمد باقر ،بحار الانوار ج 65 ص167 مؤسسة الوفاء، بیروت - لبنان،چاپ چهارم،1404 ق.
[11] من لا یحضره الفقیه، ج4، ص: 545، مؤسسة النشر الإسلامی،قم ،چاپ سوم ،1413 ق.
[12] حجرات، 13.
[13] مجلسی محمد باقر، بحارالأنوار ج 43 ص 230، مؤسسة الوفاء، بیروت - لبنان،چاپ چهارم،1404 ق.
[14] حجرات ،14