لطفا صبرکنید
6362
- اشتراک گذاری
«نُوبَه»(با ضم نون، سکون واو و فتح باء)[1] به منطقه وسیعی در امتداد رود نیل و در جنوب مصر،[2] و همچنین به یکی از نژادهای سیاهپوست گفته میشد.[3] مرکز منطقه «نوبه» در گذشته، شهری به نام «دملقه» بود.[4]
امروزه نیمی از این منطقه در قلمروی سرزمینی کشور مصر بوده و نیمی دیگر بخشی از کشور سودان است که بخش مصری آنرا که میان اسوان و وادی حلفا واقع است، «نوبه سفلی» و بخش سودانی آنرا «نوبه علیا» مینامند.
در صدر اسلام، مردم این منطقه مسیحی بوده و به خوشگذرانی بسیار شناخته میشدند.[5] در سال 31 هجری[6] و بعد از فتح مصر و اسکندریه، مسلمانان به دستور خلیفه دوم(عمر) و به فرماندهی عمرو بن عاص به «نوبه» لشکر کشیدند،[7] اما به دلیل وجود تیراندازان ماهر در بین مردم آنجا، از آنان شکست خوردند. [8] سپس در ایام خلافت خلیفه سوم(عثمان)، «عبدالله بن سعد بن ابیسرح» حاکم مصر شد و با اهالی «نوبه» معاهده صلحی منعقد نمود که با هم به نبرد نپردازند[9] و اهالی «نوبه» در هر سال چند برده به مسلمانان بدهند و در مقابل، مسلمانان به آنان غذا و لباس برسانند.[10]
بعد از آن نیز طی صدها سال، فرمانروایان مسلمان با اهل نوبه به جنگ و نبرد پرداخته، اما در صحنه نظامی موفقیت چندانی کسب نمیکردند،[11] اما مردم این منطقه با رفت و آمدها و وصلتهایی که با مسلمانان داشتند، به تدریج به اسلام گرویدند و مسلمانان دارای اکثریت قاطع در آن منطقه شدند و امروزه یکی از مناطق مسلماننشین به شمار میآید.
[1]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 5، ص 308، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
[2]. همان،ج 5،ص 309.
.[3] فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومی، مهدی، سامرائی، ابراهیم، ج 8، ص 379، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[4]. معجمالبلدان، ج 5، ص 309.
[5]. همان.
[6]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 3، ص 919، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[7]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 1، ص 441، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[8]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبوالفضل، ج 4، ص 111، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[9]. بلاذری، أبو الحسن أحمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص 235، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1988م.
[10]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 4، ص 111.
[11]. ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ الإسلام، ج 50، ص 18، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1413ق.