لطفا صبرکنید
7042
- اشتراک گذاری
امام حسن(ع) - بر اساس قرارداد صلحی که با معاویه داشت - از او کمکهای مالی دریافت میکرد، اما آنچه در پرسش مطرح شده است را در برخی منابع اهلسنت میتوانیم مشاهده کنیم:
«مستمری امام حسن(ع) سالی صدهزار بود، اما در یکی از سالها معاویه از پرداخت آن خودداری کرده و از این رو حضرتشان دچار مشکل مالی شدیدی شدند. از خود امام نقل شده که فرمودند: دواتی آوردم تا نامهای برای معاویه نوشته و این موضوع را به او یادآوری کنم، سپس از این کار خودداری کردم. بعد از آن بود که شبی پیامبر خدا(ص) را در خواب دیدم. پیامبر(ص) از حالم پرسیدند و من ماجرا را برایشان توضیح دادم. و شکایت احوال خود را نزد ایشان بیان کرد. پیامبر(ص) فرمود: آیا میخواستی به فردی که مانند خودت مخلوق خداوند است نامه بنویسی؟! سزاوار است به جای چنین کاری با خدا اینگونه سخن بگویی:
«اللهم اقذف فی قلبی رجاءک و أقطع رجائی عمن سواک حتى لا أرجو أحداً غیرک اللهم و ما ضعفت عنه قوتی و قصر عنه عملی و لم تنته إلیه رغبتی و لم تبلغه مسألتی و لم یجر على لسانی مما أعطیت أحداً من الأولین و الآخرین من الیقین فخصنی به یا رب العالمین».
امام حسن(ع) فرمود: یک هفته نشده بود که به خواندن این دعا میپرداختم که خود معاویه(بدون هیچ درخواستی) یک میلیون و پانصد هزار برایم فرستاد و نزد خودم گفتم که خداوندی سزاوار ستایش است که یادکننده خود را فراموش نکرده و امید امیدوارانش را ناامید نمیکند. سپس مجدداً پیامبر(ص) را در خواب دیدم و از احوالم پرسید. پاسخ دادم که وضعم خوب شده و آنچه رخ داد را برایش بازگو کردم. پیامبر(ص) فرمود: این نتیجه امید داشتن به خالق و امید نداشتن به مخلوق است».[1]
گزارش نسبتاً مشابه دیگری نیز در این زمینه نقل شده است:
«امام حسن(ع) در هر سال پیکی برای معاویه میفرستاد تا اموالی را برای او بفرستد، اما معاویه در سالی از دادن این مال به امام(ع) خودداری کرد. امام(ع) قصد داشتند با نوشتن نامهای معاویه را از این جریان باخبر کند، اما پیامبر(ص) در خواب به امام(ع) فرمودند: چرا به سمت مخلوق روی آورده و خدا را رها کردهای و سفارش کردند که اینگونه از خدا بخواه:
اللّهمّ إنی أسألک من کل أمر ضعفت عنه قوّتی [و] حیلتی و لم تنته إلیه رغبتی، و لم یخطر ببالی، و لم یبلغه أملی، و لم یجر على لسانی من الیقین الذی أعطیته أحدا من المخلوقین الأولین و المهاجرین و الآخرین إلّا خصصتنی یا أرحم الراحمین.».[2]
این گزارشها - با فرض پذیرش - منافاتی با عصمت امام(ع) ندارد؛ زیرا:
اولاً: اصل این دعاها مشکلی نداشته و با آموزههای دینی ناهمخوان نیست. (از اینرو اصل دعا بدون حواشی آن در برخی کتب شیعی نیز نقل شده است).[3]
ثانیاً: امام(ع) فقط قصد تصاحب اموالی را داشت که حق ایشان بوده و بخش کوچکی از آن در قرارداد صلح نیز مندرج شده بود، اما معاویه آنها را غصب کرده بود؛[4] لذا این عمل امام نیز به تنهایی مخالف اخلاق الهی نیست.[5]
اما در هر حال، هم خود حضرتشان به این نتیجه رسید و هم پیامبر اسلام(ص) در خواب به ایشان توصیه کرد که در آن مقطع از نگاشتن نامه برای معاویه خودداری کنند.
[1]. ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 13، ص 166- 167، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 37، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[2]. تاریخ مدینة دمشق، ج 13، ص 166.
[3]. قاضى نور الله المرعشى التستری، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 26، ص 452 – 453، قم، مکتبة آیة الله مرعشى نجفى، چاپ اول، 1409 ق؛ کبیر مدنی، سید علیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین، محقق، مصحح، حسینی امینی، محسن، ج 3، ص 26، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[4]. «علت طلب پول امام حسن مجتبی(ع) در صلح با معاویه»، 46557؛ «دلیل به شهادت رساندن امام حسن(ع) توسط معاویه»، 55411؛ «بهتر بودن معاویه از برخی یاران امام حسن(ع)»، 107945؛ «مواضع تند امام حسین(ع) در برابر معاویه نسبت به امام حسن(ع)»، 41820؛ «کفر معاویه و صلح امام حسن (ع)»، 1587.