لطفا صبرکنید
33265
- اشتراک گذاری
زنده بودن پیامبر (ص) و اهل بیت او به همان معنای قرآنی در مورد حیات حقیقی است که به ویژه در مورد شهدا بر آن تأکید شده است: "وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ"؛ همچنین در روایات بسیاری به همین معنا در مورد زنده بودن ائمه اشاره شده است که منظور از آن، زنده بودن به معنای دنیوی نیست؛ چرا که تمام چهارده معصوم غیر از امام زمان (عج) در مقطع زمانی خاصی حیات دنیوی داشته اند و پس از آن با شهادت یا مرگ طبیعی از دنیا رفته اند. با این حال حیات برتر و حقیقی که برای روح وجود دارد و در مورد معصومین در حد اعلای آن محقق است، باعث می شود که آنان نسبت به امور عالم اشراف داشته باشند و زنده تر از زندگانِ حیات دنیوی، در عالم حضور داشته باشند.
دلیل نقلی این مدعا آیات و روایات بسیاری است که بر حیات حقیقی پس از مرگ و قبل از قیامت تأکید دارد. همچنین روایات بسیاری در باب مقامات معصومین و وسعت وجودی آنان نقل شده است که جای تردیدی در این زمینه باقی نمی گذارد و ساده ترین دلیل عقلی که می توان اقامه کرد، تجرد نفس ناطقه است که فعالیت و تأثیر گذاری ارواح و وجودهای شریف معصومین را در گستره ای فراتر از حیات مادی به اثبات می رساند.
آنچه از معتقدات ارادت مندان، مخلصین و متوسلین پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) بر می آید، این است که پیامبر و اهل بیت او، صرفاً معلمینی نیستند که تعلیمات خود را ارائه داده و آثار خود را بر جای گذاشته و از میان ما رفته باشند، بلکه آنان وجودهای شریفی هستند که همواره حاضر بوده و به ویژه نسبت به متابعین خود و طالبان حقیقت اشراف دارند. هر چند این معنا در مورد امام زنده شیعیان (امام زمان) به طور بارزتری نمایان است، ولی قاعده هدایت باطنی و حضور زنده و مؤثر به خصوص در امور مربوط به توسلات معنوی، در مورد همه چهارده معصوم می تواند صادق باشد.
این دیدگاه در مورد معصومین، بیشتر بر جایگاه قدسی و مقامات باطنی آنان تکیه دارد و از این لحاظ، تفاوتی بین زنده و مرده و حاضر و غایب آنان وجود نخواهد داشت.
مبنای کلامی، قرآنی و عقلی این مدعا قبل از هر چیز بر تجرد نفس ناطقه و حیات حقیقی انسان تکیه دارد، که حیاتی برتر از حیات مادی است. چنان که در بسیاری از زیارت های ائمه این گونه آمده است: "أَشْهَدُ أَنَّکَ تَشْهَدُ مَقَامِی وَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ أَنَّکَ حَیٌّ عِنْدَ رَبِّکَ تُرْزَقُ"؛ [1] شهادت می دهم که، مرا می بینی و کلام مرا می شنوی و زنده ای و نزد پروردگارت روزی داده می شوی. عبارت "انک حیّ عند ربک ترزق" اشاره به این آیه قرآن دارد: "وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ"؛ [2] هرگز گمان مبر، آنها که در راه خدا کشته شده اند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. [3]
این آیه در مقام اثبات حیاتی حقیقی و برتر برای شهدا است و مدعی است که پس از مرگ نه تنها از حضور و حیات و قدرت روحی آنان کم نشده، بلکه بر گستره اشراف و وسعت وجودی آن اضافه شده است. گفتنی است که این حقیقت در مورد پیامبر و ائمه در اوج خود صادق است؛ چرا که کمترین مقامی که آنان دارند، مقام معنوی شهادت است. بنابراین، زنده بودن پیامبر (ص) و اهل بیت او به همین معنای مذکور است، نه این که آنان در جسم دنیوی حضور داشته باشند؛ چرا که هریک از چهارده معصوم به غیر از امام زمان (عج) در مقطع زمانی خاصی زندگی دنیوی داشته و در نهایت به شهادت رسیده یا به موت طبیعی از میان بشریت رخت بر بسته اند.
بنابراین، توجه به وسعت و گستره قدرت های روح، ما را به این حقیقت منتقل می کند که مرگ و فقدان جسم دنیوی تأثیری ذاتی در آثار آن نخواهد داشت و این امر در مورد پیامبر (ص) و ائمه (ع) که اتصال با روح الاهی دارند، به مراتب بیشتر خواهد بود، هر چند کیفیت این حقایق باطنی را نمی توان در مباحث ظاهری و با عقل جزئی درک نمود. کمترین ادراک ما از این حقایق، همان تأکید قرآنی بر حیات حقیقی است که پس از مرگ محقق است و نمی توان این حیات و زنده بودن، به معنای حقیقی کلمه را، محدود به زمان حیات دنیوی دانست: "وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ"؛ [4] این زندگی دنیا جز لهو و لعب چیزی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر آنها می دانستند.
به این ترتیب، دلایل نقلی این مطلب در قرآن، آیات بسیاری است که بر حیات پس از مرگ و قبل از قیامت تأکید دارد و از همه مهم تر حیات برتری است که برای شهدا، در آیه مذکور نسبت داده شده است. علاوه بر قرآن، روایات و زیارات معتبر بسیاری بر این معنا دلالت دارد و به طور کلی روایات مربوط به مقامات باطنی چهارده معصوم (ع) که حجم زیادی را به خود اختصاص داده، بیش از آن است که کسی در حقیقت این مدعا تردید کند.
همچنین ساده ترین دلیل عقلی که بر این مطلب دلالت دارد؛ همان تجرد نفس و علم و آگاهی و قدرت روح است که دارای حیات حقیقی بوده و هیچ ارتباطی با زنده بودن به حیات دنیوی ندارد، بلکه حیات حقیقی آن چیزی است که بعد از مرگ برای روح محقق می شود.
در پایان تذکر این نکته شاید لازم باشد که، گذشته از این که معصومین دارای حیات برتری هستند که زنده و مرده و حاضر و غایب آنها تفاوتی در این حیات برتر ندارد – و این امر دلالت بر سعه وجودی آنان دارد - ولی در بعد دیگری از مباحث مربوط به تشیع و از باب تأکید بر لزوم وجود امام زمان (عج)، در ضمن روایات بسیاری بر وجود امامی زنده که در قید حیات دنیوی باشد (امام حیّ) نیز تأکید شده است؛ از جمله: "سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ إِمَامٌ حَیٌّ ظَاهِرٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً قَالَ قُلْتُ إِمَامٌ حَیٌّ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ إِمَامٌ حَیٌّ إِمَامٌ حَیٌّ"؛ [5] هرکس از دنیا برورد و امامی زنده نداشته باشد به موت جاهلیت مرده است. سوال شد: امام زنده! فرمودند آری امام زنده، امام زنده.
این روایات منافات با مباحث گذشته نداشته و حکمت های بسیار مهمی بر حضور امام در حیات دنیوی مترتب است که در جای خود به آن پرداخته شده و در این جا به همین اشاره اکتفا شد.
برای آگاهی بیشتر در این مورد می توانید به پاسخ های ذیل مراجعه کنید:
حضور امام در تمام مکان ها، 1835 (سایت: 2439) .
امامان و ولایت تکوینی، 222 (سایت: 1406) .
فواید وجودی امام زمان (عج) در عصر غیبت، 654 (سایت: 705) .
برزخ و زندگی برزخی، 3891 (سایت: 4160) .
حیات برزخی پیامبر گرامی اسلام، 5626 (سایت: 5870) .
[1] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 345، مؤسسه آل البیت، قم، 1408 هـ ق.
[2] آل عمران، 169.
[3] گفتنی است که، آیات بسیاری در قرآن بر حیات برزخی بعد از مرگ و قبل از قیامت اشاره دارند که همگی می توانند مستند نقلی این مطلب باشند و این حیات تنها مختص شهدا نیست، ولی به دلیل مشهور بودن این آیه و این که در برخی روایات در بیان معنای زنده بودن ائمه به همین آیه استناد شده است، ما هم همین آیه را نقل کردیم. برای اطلاع از دلایل نقلی حیات برزخی می توانید به پاسخ های، 5626 (سایت: 5870) در همین سایت مراجعه کنید.
[4] عنکبوت، 64.
[5] مستدرک الوسائل، ج 18، ص 177.