جستجوی پیشرفته
بازدید
16574
آخرین بروزرسانی: 1393/08/25
خلاصه پرسش
با توجه به این‌که مخاطب آیات 199و 200 سوره اعراف پیامبر(ص) است، این دو آیه چگونه تفسیر می‌شود؟
پرسش
سلام علیکم، خداوند در قرآن می فرماید: خذ العفو وأمر بالعرف و أعرض عن الجاهلین و إمّا ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه سمیع علیم. سوره اعراف آیات 199 و 200. با توجه که مخاطب این دو آیه پیامبر(ص) است این دو آیه چگونه تفسیر می شود؟
پاسخ اجمالی
در آیات 199 و 200 سوره اعراف چهار دستور از سوی خداوند بدین صورت صادر شده است: در طرز رفتار با مردم سختگیر مباش، مردم را به کارهاى نیک و آنچه را عقل و خرد می‌پسندد دستور ده، از جاهلان روى برگردان و با آنها ستیزه مکن، اگر وسوسه‌‏هاى شیطانى، متوجه تو شد، به خدا پناه ببر؛ زیرا او سخن تو را مى‌‏شنود و از اسرار درونت آگاه است.
بی‌گمان اگر خطاب آیات فوق، امت رسول الله(ص) باشد مشکلی وجود ندارد، اما با توجه به قراین، مخاطب آیه پیامبر گرامی اسلام است. در این صورت باید گفت که عمومات آیات قرآن دلالت بر این دارد که وسوسه مختص گروه خاصی نیست، بلکه شامل همه انسان‌ها - حتی پیامبران – می‌شود، اما این وسوسه‌ها در مخلصین با ناکامی مواجه می‌شود:‌ «به عزتت سوگند که همه آنها را جز بندگان مخلصت گمراه خواهم کرد».
بر اساس برخی از تفاسیر مصداق وسوسه شیطان در باره پیامبر عظیم الشأن اسلام مربوط به غضب پیامبر در مواجهه با جاهلان بوده است، اما از آن‌جا که از نظر تشیع  تمام پیامبران معصوم‌اند، مرتکب گناه، خطا و حتی اشتباه نمی‌شوند، این وسوسه به انجام گناهی از سوی پیامبر(ص) نیانجامیده است.
 
پاسخ تفصیلی
در آیات 199 و 200 سوره اعراف[1] چهار دستور از سوی خداوند به شخص پیامبر اسلام(ص) ابلاغ شده است:
1. «خُذِ الْعَفْوَ»: در طرز رفتار با مردم سختگیر مباش و با آنها مدارا کن، عذرشان را بپذیر، و بیش از آنچه قدرت دارند از آنها مخواه.
عفو معانی متفاوتی دارد، اما مراد از عفو با توجه به قرائن، آسان گرفتن، گذشت و انتخاب میانه است.[2]
بدیهى است اگر رهبر و مبلغ، شخص سختگیرى باشد به زودى جمعیت از اطراف او پراکنده مى‌‏شوند، و نفوذ خود را در قلوب از دست خواهد داد، همان‌طور که قرآن مجید مى‌‏گوید: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ».[3]
2. «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ»: مردم را به کارهاى نیک و آنچه را عقل و خرد، شایسته مى‌‏شناسد و خداوند آن‌را نیک معرفى کرده، دستور ده.
اشاره به این‌که ترک سختگیرى مفهومش مجامله کارى نیست، بلکه باید رهبران و مبلغان همه حقایق را بگویند و مردم را به سوى حق دعوت کنند و چیزى را فروگذار ننمایند.
3. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ»: از جاهلان روى برگردان و با آنها ستیزه مکن.
رهبران و مبلغان در مسیر خود با افراد متعصب، لجوج، جاهل و بیخبر، روبرو مى‌‏شوند، راه پیروزى بر این مشکل تقابل با جاهلان نیست، بلکه بهترین راه تحمل و حوصله‌ای است که  آتش خشم و حسد و تعصبشان را خاموش کند.
4. «إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ[4] مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»: اگر وسوسه‌‏هاى شیطانى، متوجه تو شد، به خدا پناه ببر، و خود را به او بسپار، و از لطفش مدد بخواه؛ زیرا او سخن تو را مى‌‏شنود و از اسرار درونت آگاه و از وسوسه‌‏هاى شیاطین با خبر است.
«نزغ»، به معناى ورود در کارى به قصد افساد و تحریک است.[5] بر سر راه پیامبران و مبلغان همواره وسوسه‌‏هاى شیطانى در شکل مقام، مال، شهوت و امثال اینها خودنمایى مى‌‏کند، و شیطان و شیطان‏صفتان مى‌‏کوشند آنها را از طریق این وسوسه‌‏ها از مسیرشان منحرف سازند و از هدفشان باز دارند.[6]
با توجه به این‌که آیه اخیر دلالت بر وسوسه دارد، ممکن است گمان شود که با مقام عصمت منافاتی دارد؛ لذا تمرکز بحث بر این نکته مناسب به نظر می‌رسد؛ از این آیه دو گونه تفسیر ارائه شده است:
الف. خطاب آیه امت پیامبر است: بدین صورت که اگر شیطان خواست مداخله نماید و با رفتار جاهلانه ایشان، تو را به غضب و انتقام وادار کند تو به خدا پناه بر که او شنوا و دانا است، با این‌که خطاب در آیه به رسول خدا(ص) است ولی مقصود، امت آن جناب است؛ زیرا خود آن حضرت معصوم است.[7]
ب. خطاب آیه خود پیامبر(ص) است: قرائنی دلالت می‌کند که خطاب آیه به پیامبر است؛ زیرا در ابتدای این سوره، از آیه 16 تا 27 داستان وسوسه شیطان نسبت به حضرت آدم آمده است. در اواخر سوره هم نسبت به وسوسه‌‏هاى شیطان هشدار مى‌‏دهد، و در آیه قبل نیز دعوت به اعراض از جاهلان مطرح می‌شود.
رسول خدا(ص) از جبرئیل پرسید: با وجود خشم، چگونه مى‌‏توان تحمّل کرد؟ که همین آیه نازل شد.[8]
اما این تفسیر چگونه با عصمت پیامبر سازگار است؟ در جواب باید گفت: از نظر تشیع  تمام پیامبران معصوم‌اند، مرتکب گناه، خطا و حتی اشتباه نمی‌شوند.[9] اما این مقام آنان منافاتی با این نکته موجود در آیه «وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ» ندارد؛ زیرا مقصود از آیه فوق این است که شیطان به وسوسه‌گری در تمام افراد - حتی پیامبران – می‌پردازد. عمومات آیات قرآن دلالت بر این دارد که وسوسه مختص گروه خاصی نیست، بلکه شامل همه انسان‌ها می‌شود.
این مطلب به وضوح از سوره ناس قابل اقتباس است.
بنابر این شیاطین از دست‌‏اندازى و وسوسه حتّى نسبت به پیامبران هم نمى‌‏گذرند. چنان‌که قرآن مى‌‏فرماید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ».[10]
از همین مطلب ارزش کار انبیا روشن می‌شود که با وجود غرائز بشرى و وسوسه‏‌هاى شیطانى، انسان‌‏هاى صالح و با تقوا و دور از گناه‌اند.
در حقیقت شیطان، با وسوسه‏‌هاى خود قصد گمراه کردن تمام انسان‌‏ها را دارد، ولى در برابر مخلصین شکست مى‏‌خورد. «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ».[11]
به عبارت دیگر، باید گفت؛ فرض وسوسه، دلالت بر تحقق مفاد آن در خارج از سوی پیامبر ندارد و تنها هشدار است؛ زیرا «إِمَّا» در آیه «إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»، در قالب شرط است، نه تحقّق.[12] به عبارت روشن‌تر؛ وسوسه از سوی شیطان انجام می‌شود اما از آن‌جا که پیامبران معصوم‌اند، وسوسه شیطان در آنها اثری نخواهد داشت.
گفتنی است از آن جهت که «یَنْزَغَنَّکَ» فعل مضارع است و با نون تأکید آمده است، دلالت دارد که این وسوسه حتمى و دائمی و مستمر است.[13]
همچنین باید توجه داشت که از راه‏هاى عصمت پیامبران، استمداد و توجّه و پناه بردن به خدا است؛‌ یعنی انبیا نیز نیاز به استعاذه و پناه‏جویى به خدا دارند. پس گمان نشود آنان از آن‌رو که معصوم‌اند نیاز به استعاذه ندارند.
 

[1]. «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ* وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».
[2]. براى توضیح بیشتر در باره معناى «عفو»، ر. ک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 80، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374ش.
[3]. «اگر سختگیر و بد اخلاق و سنگدل بودى به طور مسلم از گرد تو پراکنده مى‌‏شدند». آل عمران، 159.
[4]. ینزغنک از ماده نزغ (بر وزن نزع) به معناى ورود در کارى، به قصد افساد و یا تحریک بر آن است.
[5]. قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج ‏4، ص 256، نشر مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، تهران، 1383ش.
[6]. تفسیر نمونه، ج ‏7، ص 62- 65.
[7]. موسوى همدانى، سید محمد باقر، ترجمه المیزان، ج ‏8، ص 498، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1374ش.
[8]. تفسیر نور، ج ‏4، ص 257.
[9]. دلایل نقلی و عقلی فراوانی بر عصمت پیامبران بویژه حضرت محمد(ص) وجود دارد. برای آگاهی بیشتر: عصمت انبیا از دیدگاه قرآن، ۱۱۲؛ عصمت انبیا (ع) در قرآن، ۱۲۹.
[10]. «اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جن قرار دادیم».انعام، 112
[11]. «به عزتت سوگند که همه آنها را جز بندگان مخلصت گمراه خواهم کرد». ص، 82- 83.
[12]. مانند آیه «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ»؛ اگر شرک ورزى، عملت تباه مى‌‏شود». زمر، 65.
[13]. تفسیر نور، ج ‏4، ص 257.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها