لطفا صبرکنید
14654
- اشتراک گذاری
- در روایات مربوط به قم، به جهنم نرفتن مردم قم تصریح نشده است.
- آشیانۀ آل محمد بودن قم و یا حجت بودن مردمش بر سایر مردم و همراه بودن آنها با قائم آل محمد و امثال اینها دلیل نمیشود که گناهکاران اهل قم به جهنم نروند، بلکه در ادامۀ یکی از روایات هلاکت جوانان مغرور و عصیانگر خاطرنشان شده است.
- از دلایل عقلی و نقلی استفاده میشود که نافرمانی در مکانهای مقدس؛ مثل قم، مدینه و ... به طور قطع گناه محسوب میشود و طبق قانون تجسم اعمال و عمل و عکس العمل، هیچ عمل شری بدون اثر نیست، مگر آنکه با توبه یا عامل دیگری محو یا تبدیل به حسنه شود. آیاتی، مانند «فمن یعمل مثقال ذرةٍ خیراً یره، و من یعمل مثقال ذرةٍ شراً یره»، نیز دلالت بر مترتب شدن اثر بر عمل دارد. علاوه بر اینکه ارتکاب گناه در مکان مقدس نوعی حرمتشکنی آن مکان است و گناهش شدیدتر خواهد بود و مجازات بیشتری را متوجه انجام دهندۀ آن میکند.
- مکانها و زمانهای مقدس، و انسانهای صاحب نفس پاک در حد آمادهسازی و زمینهسازی در سرنوشت انسان مؤثر و مفیدند، ولی هیچیک علت تام و تمام نیستند و مهمترین عامل مؤثر، عمل خود شخص و طرز تفکر و جهانبینی و انتخاب شیوۀ زندگی و اراده او است. به عبارت دیگر، تأثیر زمان و مکانهای ارزشمند مانند شفاعت در نجات انسان است که مشروط به شروطی است؛ لذا وقتی میگوییم شب جمعه شب آمرزش گناهان است، مقصود این نیست که همۀ انسانها بخشیده میشوند.
نخست لازم است روایات مرتبط با ارزشمندی قم و اهل آن بیان گردد، آنگاه با بررسی آنها پاسخ مناسبی نسبت به جهنم نرفتن مردم قم و حکم گناه کردن در سرزمین قم به عنوان مکان مقدس، ارائه شود:
- روایات ارزشمندی قم
از امام کاظم(ع) نقل شده است: قم آشیانۀ آل محمّد است و جایگاه شیعیان آنها است، ولى البته گروهى از جوانهایشان به گناه پدران خود و براى خوار شمردن و مسخره کردن بزرگان و مشایخشان، هلاک شوند و با این وضع خدا شرّ دشمنان و هر بدى را از آنها برگرداند.[1]
امام صادق(ع) میفرماید: چون بلاء و رنجى به شما رسد، بر شما است که به قم روید که جایگاه بنیفاطمه و آسایشگاه مؤمنان است و زمانى آید که اولیاء و دوستان ما از ما نفرت گیرند و دور شوند و این صلاح آنها است که به دوستى ما شناخته نشوند، و خون و مالشان به جا ماند، کسى به قم و مردمش سوء قصد نکند، جز اینکه خدا او را خوار کند و از رحمت خود دور کند.[2]
از یحیى وارد شده است که روزى نزد ابى الحسن(ع) بودیم و ذکر قم و مردمش و میل آنها به مهدى(ع) به میان آمد و بر آنها رحمت فرستاد و فرمود: خدا از آنها راضى باشد، ... آنان بهترین شیعۀ ما هستند از میان همه بلاد، خدا دوستى ما را در سرشت آنان خمیر کرده است.[3]
- بررسی و جمعبندی
با توجه به این روایات که پیرامون ارزشمندی و مقام والای قم و اهل آن ذکر شد، و دلایلی که در ادامه میآید میتوان گفت:
2-1. جهنم نرفتن مردم قم در این روایات نیامده است.
2-2. قداست و ارزشمندی قم که از روایات استفاده میشود، به معنای صالح بودن همۀ مردم قم و بهشتى بودن همهی آنها و یا جهنم نرفتن هیچیک از آنها نیست؛ زیرا روایات به گونهای مطرح شده است که با بعضی از اهل قم سازگاری دارد، نه با همۀ آنان -به اصطلاح از قضایای محصوره نیستند، بلکه مهملهاند.- بلکه در ادامهی روایت اوّل گذشت که عدهای از جوانان معصیتکار قم هلاک خواهند شد.
2-3. علاوه بر اینها، عدالت و حکمت خداوند اقتضا میکند که ظالم و عاصی قمی در مجازات و کیفر(جهنم رفتن) فرقی با دیگران نداشته باشند، هرچند که مکان مقدس باشد، و حق مظلوم از او ستانده شود. خداوند که «اشد المعاقبین فی موضع النکال و النقمه" است، آنجا که حکمتش اقتضا کند سختترین عقاب کننده است، حتی میشود ادعا کرد، اگر کسی در شهرهایی که مکان مقدسی است و زمینۀ گناه کمتر در آنها وجود دارد، مرتکب گناه و معصیت شود، استحقاق مجازات و کیفر بیشتری نسبت به دیگران دارد؛ زیرا گناه در زمانها و مکانهای مقدس علاوه بر اصل نافرمانی، حرمتشکنی نیز محسوب میشود و عذابش بیش از گناه در زمان و مکان عادی است.
2-4. از روایت -قصم الجبابرة- استفاده میشود که خداوند به جبارانی که به قم یورش ببرند چندان مهلتی نمیدهد و آنها را سخت درهم میشکند،[4] در صورتی که روی مصالحی در این جهان فانی، به بعضی از جباران و ستمگران مهلت داده میشود تا بر مجازاتشان افروده شود. درهم شکستن جباران اشاره به درهم شکستن گنهکاران نیز دارد.
میدانیم که گناه همیشه و همه جا از هر خطری خطرناکتر است، ولی از روایات استفاده میشود که هر گناهی در سرزمین مقدس قم و یا هر مکان مقدس دیگر، از گناه در مکانهای معمولی خطرناکتر است.
2-5. قانون تجسم اعمال: از بعضى آیات به دست میآید که این جهان کشتزار جهان دیگر است و عمل انسان بسان دانهاى است که کشاورز در دل خاک میافشاند، سپس همان دانه رشد و نمو کرده، همان دانه را با مقادیر زیادترى برداشت میکند، اعمال انسان نیز با تبدلات و تغییرات بیشترى که لازمۀ سراى رستاخیز است به خود انسان باز میگردد چنانکه خداوند میفرماید:
"مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ"؛[5] هر کس کشت آخرت را بخواهد کشته او را افزایش میدهیم.
از بعضى از آیات دیگر به دست میآید که کارهاى نیک این دنیا در جهان دیگر به صورت نور و روشنایى در میآیند، منافقان از مؤمنان مطالبه این نور را میکنند، و میگویند: "انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ"؛[6] (صبر کنید تا ما از نور شما بهره گیریم). و به آنها گفته مىشود: "ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً"؛ (بازگردید، این نور را از دنیا طلب کنید).
این آیات و دهها آیهی دیگر، میرساند که ما، در روز رستاخیز عین عمل را به صورت کاملتر مییابیم و این همان تجسم اعمال است که دانشمندان اسلامی به آن قائلاند.
روایات بسیارى نیز از پیشوایان بزرگ اسلام بر این مطلب گواهى میدهند که ما در اینجا به یک نمونه اکتفاء میکنیم:
پیامبر اسلام(ص) به یکى از کسانى که تقاضاى موعظه کرده بود، فرمود: "اى قیس! ناگزیر، همنشینى دارى که پس از مرگ، همراه تو دفن میشود، در حالى که او زنده است؛ و با او دفن میشوى در حالى که تو مردهاى، اگر او نیک و گرامى باشد، تو را گرامى میدارد و هر گاه او پست باشد تو را تسلیم حوادث میکند، سپس او با کسى جز تو محشور نمیشود و تو هم با کسى جز او به صحنهی رستاخیز نمیآیى. از تو دربارهی غیر آن سؤالى نمیشود. بنابر این، سعى کن آنرا به صورت شایسته انجام دهى؛ زیرا اگر آن، شایسته باشد، با او انس میگیرى و گرنه از هیچکس جز او وحشت ندارى و آن "عمل" تو است".[7]
در این قانون فرقی بین افراد در مکانها و زمانهای مختلف وجود ندارد.
2-6. قانون عمل و عکس العمل: از نظر عقل و متون دینی، هر پاداش و یا مجازاتی بدون علت نیست. علت تام و تمام نتیجۀ اعمال مرحلۀ بسته شدن پروندۀ اعمال انسان است. مثلاً بعد از مرحلۀ مرگ، برای انسان توبه و یا انجام حسناتی که موجب تبدیل وضعیت پروندهاش شود، مقدور نیست. و اینطور نیست که پاداشها و مجازاتها بدون حکمت و حساب و کتاب باشد. و اینگونه نیست که هر کس هر گناهی خواست انجام دهد و به صرف اینکه اهل مکان مقدسی است بتواند امتیازات و پاداشهایی کسب کند.
قرآن کریم میفرماید: "هر کس امید (سعادت) لقای پروردگار را دارد، پس باید عمل صالح انجام دهد".[8] و : "هر کس به اندازه ذرهای عمل خیر انجام دهد آنرا میبیند و هر کس به اندازه ذرهای بدی کند آنرا میبیند".[9]
قرآن در پاسخ یهودیان که گفتند چند روز عذاب نمیشویم فرمود: "اتخذتم عند الله عهدا..."؛ آیا از خدا عهد و پیمان گرفتید که عذاب نکند. و بعد فرمود: هر کس گناه کند و خطاها بر او احاطه کند همیشه در آتش خواهد بود.[10]
البته، در حد آمادهسازی و زمینهسازی، مکانها و زمانهای مقدس، و انسانهای صاحب نفس و صالح در سرنوشت انسان مؤثر و مفیدند، ولی هیچیک علت تام و تمام نیستند و مهمترین عامل مؤثر عمل خود شخص و طرز تفکر و جهانبینی و انتخاب شیوۀ زندگی و اراده او است.
به عبارت دیگر، تأثیر زمان و مکانهای ارزشمند، مانند شفاعت در نجات انسان است که مشروط به شروطی است؛[11] لذا وقتی میگوییم انسانها مورد شفاعت الهی قرار میگیرند؛ یعنی بر اساس موازین مشخص و تعیینشدهای که مربوط به استعدادها و ظرفیتهایی است که در افراد وجود دارد، این لطف شامل حال انسانها میشود. اینگونه است وقتی گفته میشود شب جمعه شب آمرزش گناهان است، مقصود این نیست که همۀ انسانها بخشیده میشوند. این مسئله را میتوان اینگونه روشنتر نمود که وقتی میگوییم شب جمعه شب آمرزش گناهان است، مقصود این نیست که همۀ انسانها بخشیده میشوند. از امام صادق(ع) نقل شده است که، شب جمعه حرمتی عظیم دارد، پس حرمت آنرا ضایع مگردان و در عبادت آن تقصیر مکن.[12]
جمعبندی و استنتاج
براساس آنچه گفته شد، اگر چه مردم قم مورد عنایت ویژۀ خدای سبحان و ائمه(ع) هستند، ولی به دلایل عقلی و شرعی، گناه کردن در جایی مثل قم نه تنها گناه محسوب شده و موجب جهنمی شدن گناهکار میشود، بلکه مجازات شدیدتری را به دنبال خواهد داشت؛ زیرا:
- در یک سرزمین مقدس علاوه بر خود گناه، حرمتشکنی نیز صورت میگیرد.
- به طور کلی تجسم اعمال و عمل و عکس العمل - جز در مواردی مثل شفاعت و توبه و...- یک قانون و فرمول تغییرناپذیر است. و در تأیید این قانون آیات فراوانی آمده است.
بنابراین، مکان مقدسی؛ مثل قم، نجف، مکه و... که فضای مناسبی برای کسب سعادت است، هرگونه گناه در آن نه تنها تخلف به شمار میآید، بلکه مرتکب آن مستحق مجازات شدیدتری نیز خواهد شد.
[1]. "قم عش آل محمد و مأوی شیعتهم و لکن سیهلک جماعة من شبابهم بمعصیة آبائهم والاستخفاف والسخریة بکبرائهم و مع ذلک یدفع الله عنهم شرالاً عادی و کل سوء". مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 57، ص 214، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. همان، ج 57، ص 213.
[3]. همان، ج 57، 216.
[4]. همان، ج 57، ص 213.
[5]. شورى، 20.
[6]. حدید، 13.
[7]. "و انه لابد لک یا قیس من قرین یدفن معک و هو حى و تدفن معه و انت میت فان کان کریما اکرمک و ان کان لئیما اسلمک ثم لا یحشر الا معک و لا تحشر الا معه و لا تسئل الا عنه فلا تجعله الا صالحا فانه ان صلح انست به، و ان فسد لا تستوحش الا منه و هو فعلک"؛ شیخ صدوق، الامالی، ص 3، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 114، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ بحار الانوار، ج 7، ص 228؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 233، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[8]. "فمن کان یرجو لقا ربه فلیعمل عملا صالحا". کهف، 110.
[11]. برای آگاهی بیشتر، نک: «مفهوم شفاعت در اسلام»، 350؛ «شفاعت در قیامت»، 440.
[12]. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص 28.