
لطفا صبرکنید
56740
- اشتراک گذاری
در مورد آخرین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد، روایات متعدد و مختلفی وجود دارد. در جمعبندی این روایات میتوان گفت: آخرین سورهی کامل که بر پیامبر(ص) نازل شد، سورهی «نصر» بود که قبل از فتح مکه، یا در همان سال فتح مکه نازل شد. و آخرین سورهی نازل شده از لحاظ آیات آغازین، سورهی «برائت» بود که در سال نهم هجرت بعد از فتح مکه در هنگام مراجعه از جنگ تبوک نازل شده است. اما از نظر آیات؛ دربارهی آخرین آیهی نازل شده بر پیامبر(ص)، به نظر میرسد ترجیح با این نظریه است که آیهی اکمال دین(مائده، 3) آخرین آیه است. چون این آیه اعلام کامل شدن دین و هشدار به پایان رسیدن وحی است؛ و این آیه در 18 ذی الحجه سال دهم هجرت در برگشت از حجة الوداع نازل شده است.
البته شاید بتوان گفت که آیهی اکمال دین آخرین آیه از آیات احکام است؛ و آیهی 281 سورهی بقره آخرین آیهای است که بر پیامبر(ص) وحی شد که این آیه 21، 9 یا 7 روز قبل از رحلت پیامبر(ص) نازل شد.
اما در پاسخ به قسمت دوم پرسش، باید گفت؛ با وجود دلایل قطعی ختم نبوت، و اینکه پیامبر اکرم(ص) آخرین فرستادهی خداوند است، امکان اضافه شدن آیات قرآن در صورت طولانیتر بودن عمر پیامبر(ص) معنا ندارد؛ چون لازمهاش این است که خداوند پیام کامل و آخرین خود را ناقص رها کرده و به پایان نبرده است و این تناقض آشکار است.
یک) آخرین آیه و آخرین سورهی نازل شده بر پیامبر(ص)
در مورد آخرین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شده بود، روایات متعدد و مختلفی وجود دارد؛ و به همین جهت مفسران نیز اختلاف نظر دارند:
- در بسیاری از روایات شیعه و اهلسنت آمده است: آخرین چیزی که بر پیامبر(ص) نازل شد سورهی مبارکهی «نصر» بود.[1]
- روایات دیگری آخرین آیهی نازل شده را، آیات اول سورهی برائت بیان میکنند که در سال نهم هجرت بعد از فتح مکه[2] در هنگام مراجعه از جنگ تبوک، بر پیامبر(ص) نازل شد.[3]
- روایات زیادی میگویند آخرین آیهای که نازل شده بود، آیهی «وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فیهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ»[4] بود که جبرئیل(ع) بعد از نزول دستور داد، در اوّل آیهی 280 سورهی بقره قرار گیرد و این حادثه 21 یا 7 روز قبل از رحلت پیامبر(ص) بود.[5]
- ابن واضح یعقوبی معتقد است؛ طبق روایات صحیح و صریح، آخرین آیهای که بر پیامبر(ص) نازل شده بود، آیهی اکمال دین "الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً"،[6] است که نزول آن در غدیر خم روز نصب امام علی(ع) بود.[7]
آیت الله معرفت(ره) میگوید: شکی نیست که سورهی «نصر» قبل از (آیات اول) سورهی برائت نازل شد؛ چون سورهی نصر بشارت به فتح مکه است (پس قبل از فتح مکه نازل شده است)، یا در همان سال فتح، در مکه نازل شد،[8] در حالی که سورهی برائت یکسال بعد از فتح مکه نازل شده است.
جمعبندی روایات
بنابر این، جمعبندی روایات به این صورت است:
الف) از نظر آخرین سوره؛ آخرین سورهی کامل که بر پیامبر(ص) نازل شد، سورهی «نصر» بود، و آخرین سورهی نازل شده از لحاظ آیات آغازین، سورهی «برائت» است.
ب) از نظر آیات؛ دربارهی آخرین آیهی نازل شده بر پیامبر(ص)، به نظر میرسد ترجیح با نظریهی یعقوبی است که آیهی اکمال دین آخرین آیه است؛ چون این آیه اعلام به کامل شدن دین و هشدار به پایان رسیدن وحی است.
اما در مورد آیهی 281 سورهی بقره، دو نظریه وجود دارد:
- این آیه در حجة الوداع در منی روز عید قربان بر پیامبر(ص) نازل شد.[9] اگر این روایت درست باشد، آخرین آیه، اکمال دین است؛ چون آیهی اکمال دین در 18 ذی الحجه در برگشت از حجة الوداع نازل شده است.
- اگر این روایت درست باشد، باید آخرین آیه، همین آیه باشد؛ و در این صورت میتوان گفت که آیهی اکمال دین آخرین آیه از آیات احکام است، و آیهی 281 سورهی بقره آخرین آیهای است که بر پیامبر(ص) وحی شده است.[10]
دو) امکان اضافه شدن آیات قرآن، در صورت طولانیتر بودن عمر پیامبر(ص)
اما در پاسخ به قسمت دوم پرسش که آیا در صورت طولانیتر بودن عمر پیامبر(ص) امکان اضافه شدن آیات قرآن نیز وجود داشت یا نه؟ باید گفت؛ بر اساس دلایل مسلم و قطعی، پیامبر اکرم(ص) خاتم الانبیاء است و قرآن، آخرین پیام خداوند است. بر این اساس میگوییم خداوند پیام کامل و آخر خود را توسط پیامبر(ص) به مردم رسانده است، حال اگر عمر پیامبر(ص) کوتاهتر میبود تمام این پیام در همان مدت کوتاه عمر پیامبر(ص) نازل میشد و اگر عمر پیامبر(ص) طولانیتر میشد، تمام این پیام را در زمان طولانیتری بر پیامبر(ص) نازل میکرد.
بنابراین، با وجود دلایل قطعی ختم نبوت، امکان اضافه شدن آیات قرآن در صورت طولانی بودن عمر پیامبر(ص) معنا ندارد؛ چون لازمهاش این است که خداوند پیام کامل و آخرین خود را ناقص رها کرده و به پایان نبرده است؛ و این تناقض آشکار است.
در اینجا برای اطلاع بیشتر گفتار استاد آیت الله هادوی تهرانی را نقل میکنیم:
قرآن و تاریخ
آیا قرآن به حقایق و معارف روزگار خود بستگی دارد؟ آیا اگر پیامبر(ص) در زمان و مکان دیگری به پیامبری مبعوث میشد، باز همین آیات به همین زبان بر او نازل میگردید؟ و بالاخره آیا قرآن یک جنبهی تاریخی دارد؟
برخی در مقام پاسخ به این پرسشها نگاهی مطلقگرایانه را پی گرفته و گفتهاند: آیات قرآن اموری وحیانی هستند و فراتر از زمان و مکان میباشند و هیچگونه ارتباطی با تاریخ و امور تاریخی ندارند. به گمان آنها پیامبر(ص) اگر در هر زمان و مکان به پیامبری مبعوث میشد، همین آیات فرود میآمد و هیچ تغییری در زبان یا مطالب قرآن رخ نمیداد.
در برابر این نگرش، گروهی کاملاً نسبیگرایانه به مسئله پاسخ داده و گفتهاند: مطالب قرآن همگی وابسته به شرایط خاصی است که قرآن در آن نازل شده است و اگر زمان و مکان تغییر میکرد، نه تنها زبان عوض میشد، بلکه مطالب قرآن نیز متفاوت میبود. آنها معتقدند اگر عمر پیامبر اکرم(ص) افزونتر میبود، یا آنحضرت زودتر به پیامبری مبعوث میشد و دوران رسالت آنحضرت(ع) بیشتر بود، بر آیات قرآن افزوده میشد و شاید حجم قرآن چندین برابر حجم فعلی آن میگردید.
برای ارزیابی صحیح این مسئله و پاسخ درست به آن، توجه به چند نکته لازم است:
- همانگونه که قبلاً اشاره کردیم، آنچه در حیات آدمی تغییر میکند، مربوط به پوسته زندگی او است و هرگز هویت اصلی و جوهری آدمی با این تحولات دگرگون نمیشود. با این وصف، تفاوت موقعیتهای تاریخی، گوهر آدمیان موجود در این موقعیتهای مختلف را متفاوت نمیسازد.
- دین به جانب ذاتی و جوهری هویت آدمی نظر دارد که امری ثابت و غیر متحول است.
البته ادیان در سیر تاریخی خود، به تناسب افزایش استعداد مخاطبان برای دریافت حقایق دینی، به سوی کمال حرکت کردهاند و این سیر تکاملی در دین خاتم به منتهای خود میرسد و کاملترین دین ظهور مییابد، دینی که دربردارنده تمام آنچه باید از طریق وحی بیان گردد، بوده و از تحریف مصون است؛ از اینرو، مجالی برای ظهور دین دیگر باقی نمیگذارد.
- پیامبری که دینی را برای مردم به ارمغان میآورد، باید با حقایق معارف و زبان مردم روزگار خود با آنها گفتوگو کند تا امکان مفاهمه فراهم شود و آنها بتوانند پیام او را بفهمند؛ از اینرو، اگر پیامبری در بین مردمی که به زبان عبری صحبت میکنند، به پیامبری مبعوث شود باید با آنها عبری سخن بگوید تا سخن او را بفهمند. از سوی دیگر، باید برای تمثیل و توضیح پیام خود از مفاهیمی بهره گیرد که آنها میتوانند درک کنند. پس حقیقت تاریخی زمانهای که در آن به پیامبری برگزیده شده است، در زبان قالب و محتوای پیام او تأثیر میگذارد و به این ترتیب عناصر موقعیتی در کنار عناصر ثابت در دین ظهور پیدا میکنند.
با این وصف، اگر پیامبر اکرم(ص) در یک سرزمین انگلیسی زبان به پیامبری مبعوث میشد، بیگمان قرآن به زبان انگلیسی نازل میگشت و اگر در آن سرزمین به جای شتر، مردم با پنگوئن سر و کار داشتند، به جای اشاره به شگفتیهای خلقت شتر، به عجایب آفرینش پنگوئن اشاره میشد.
اما این امر باعث نمیشود که مطالب قرآن قداست و ارزش خود را از دست دهد؛ زیرا اولاً: این تفاوتها اگر پیدا میشد، فقط به حوزهی عناصر موقعیتی که با پوستهی زندگی انسانى ارتباط دارند، مربوط میشد و به ساحت عناصر ثابت که ناظر به هویت آدمی هستند، سرایت پیدا نمیکرد. به دیگر سخن، پیام جاودان دین خاتم در هر زمان و مکان یکسان است، هر چند ممکن است اگر در زمان و مکان دیگری ظهور پیدا میکرد، زبان و قالب و محتوای آن در بخش موقعیتی دستخوش تغییر میشد.
ثانیاً: انتخاب زمان و مکان پیامبری یک پیامبر با علم و حکمت الهی صورت میگیرد و امری اتفاقی نیست. اینکه پیامبر اکرم(ص) در جزیرة العرب در آن برههی خاص تاریخی به پیامبری مبعوث میشود، یک حادثه بیدلیل و حکمت نیست. اینکه چنین فضایی اقتضا میکرد قرآن به زبان عربی باشد، نشان میدهد که در حکمت الهی این زبان مناسبترین زبان برای عرضهی مفاهیم دین خاتم بود. و اینکه اسلام در فضای فرهنگی عرب جاهلی ظهور میکند بیانگر این حقیقت است که برای تبیین مفاهیم ماندگار اسلام، بهترین شرایط در همین فضا وجود داشت؛ لذا اگر در قرآن به شتر مثال زده میشود، این به دلیل آشنایی مخاطبان با این حیوان است. اما برگزیدن این مخاطبان با این نوع معرفت برای بیان یک حقیقت قرآنی، نشان میدهد بهترین مثال برای آن مطلب همان «شتر» بود.
بنابراین، در حکمت الهی همین تعداد آیات به همین زبان عربی و با همین مثالها و ویژگیها بهترین شیوه برای رساندن پیام دین خاتم بوده است؛ از اینرو، میتوان گفت: اگر دوران نبوت پیامبر(ص) افزایش مییافت، تغییری در تعداد آیات و محتوای آنها رخ نمیداد.[11]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 628، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، محقق، بنیاد بعثت، واحد تحقیقات اسلامى، ج 1، ص 69، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1415ق.
[2]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 2، ص 318، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق.
[3]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 44، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[4] بقره، 281.
[5]. طبرانى، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر: تفسیر القرآن العظیم( الطبرانى)، ج 1، ص 501، اردن- اربد، دار الکتاب الثقافی، چاپ اول، 2008م؛ شبر، عبدالله، تفسیر القرآن الکریم( شبر)، ص 83، قم، موسسة دار الهجرة، چاپ دوم، 1410ق.
[6]. مائده، 3.
[7]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 43، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بیتا.
[8]. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، ص 129، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، 1428ق.
[9]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 1، ص 152، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[10]. معرفت، محمد هادی، تلخیص التهمید، ج 1، ص 80 – 83، قم، ستاره، چاپ دوم، 1391ش.
[11]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: «سرّ خاتمیت دین اسلام»، 386.