لطفا صبرکنید
63421
- اشتراک گذاری
بنابر معانی مختلفی که «ثار» و «وتر» در کاربردهای لغوی دارند، برای عبارت "السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره و الوتر الموتور"، معانی مختلفی شده است که معنای مناسب تر آن بدین گونه است: سلام بر تو! ای کشته ا ی که خداوند برای تو خون خواهی می کند، و پسر کسی که خدا خون خواهی او می کند، و ای تنهایی که نزدیکان او کشته شدند.
انتقام و کینه، از دو قسم ممدوح و مبغوض برخوردار است؛ یعنی گاهی ممدوح است حتی می توان گفت که در پاره ای از موارد واجب است؛ زیرا یکی از برترین فروع دین تولّا و تبرّا است، تولّا یعنی دوست داشتن خوبی ها و خوبان، و تبرّا یعنی دشمن داشتن بدیها و بدان. تولّا و تبرّا آن قدر اهمیت دارد که در بعضی از روایات از آن به عنوان محکم ترین دستاویز ایمان یاد شده است. مؤمن اگرچه نباید نسبت به مؤمنین حقد و کینه داشته باشد ولی دشمنی با دشمنان خدا و کسانی که با جلوگیری از فراگیر شدن احکام الاهی، سعادت نسل های بشری را از بین بردند، وظیفه الاهی و حتی انسانی است. خون خواهی چنین افرادی هرگز جنبه شخصی ندارد، بلکه نوعی انتقام از همه بدیها و بدان عالم است. نوعی امر به معروف و نهی از منکر است. در منابع دینی به ویژه قرآن کریم، یکی از اوصاف ذات حق تعالی منتقم شمرده شده است و خود قرآن کریم دشمنی و عدم دوستی با عده ای از گنه کاران را مطالبه کرده است.
پاسخ به دو سؤال فوق در گرو بیان نکات زیر است:
الف: «ثار» در کاربردهای لغوی به معانی زیر، به کار گرفته شده است: کین خواهی، خون، خون ریخته شده قابل قصاص کردن، خون خواهی، خون خواه و قصاص کننده.[1]
ب: «وتر» در کاربردهای لغوی به معنای زیر به کار گرفته است: تنها، یگانه، خون، نقص، جنایت و کسی که نزدیکان او کشته شده و انتقام آنان گرفته نشده است.[2]
ج: بنابر معانی لغوی ثار، معانی زیر را برای این عبارت "السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره" احتمال داده اند:
سلام بر تو ای: 1. کسی که انتقام گیرنده او خدا است. 2. خون خواه او خداست. 3. کسی که در راه خدا خون خواهی کرد. 4. کشته ای که خدا، خون خواه توست. 5. خون خدا. 6. خون ریخته شده ای که خدا ولی آن خون است. 7. خون ریخته شده قابل قصاص کردن از طرف ذات حق تعالی.
د: بنابر معانی وتر، معانی زیر را برای وتر الموتور احتمال دادند:
1. کسی که خودش و نزدیکانش مورد جنایت قرار گرفتند. 2. کشته ای که نزدیکانش را کشتند. 3. تنهایی که نزدیکان او را کشتند. 4. تنهایی که نزدیکان او کشته شدند و انتقام آنان گرفته نشده است. 5. یگانه دوران خود در کمالات بشری.[3]
ه: یکی از برترین فروع دین تولّا و تبرّا است، تولّا یعنی دوست داشتن خوبیها و خوبان، و تبرّا یعنی دشمن داشتن بدیها و بدان. تولّا و تبرّا آن قدر اهمیت دارد که در بعضی از روایات از آن به عنوان محکم ترین دستاویز ایمان یاد شده است.[4] مؤمن اگرچه نباید نسبت به مؤمنین حقد و کینه داشته باشد ولی دشمنی با دشمنان خدا و کسانی که با جلوگیری از فراگیر شدن احکام الاهی، سعادت نسل های بشری را از بین بردند، وظیفه الاهی و حتی انسانی است.
خون خواهی چنین افرادی هرگز جنبه شخصی ندارد، بلکه نوعی انتقام از همه بدیها و بدان عالم است. نوعی امر به معروف و نهی از منکر است.در منابع دینی به ویژه قرآن کریم، یکی از اوصاف ذات حق تعالی منتقم شمرده شده است[5] و خود قرآن کریم دشمنی و عدم دوستی با عده ای از گنه کاران را مطالبه کرده است،[6]
و: از انتقام ذات حق تعالی از فرعونیان، مجرمین، تکذیب کنندگان پیامبران و مواردی دیگری که در قرآن کریم آمده است، فهمیده می شود که اعتقاد و التزام به این امر واجب است.
ز: از موارد لعن و برائت قرآنی و روایی و حتی در زیارت عاشورا که کلام قدسی است، فهمیده می شود که نه تنها حقد و کینه، نسبت به دشمنان دین و بانیان جنایت کربلا، نامشروع نیست، بلکه امری مشروع و از شعائر اصلی دین است. چنان که شعار اساسی دین یعنی توحید، بیزاری و دشمنی نسبت به دشمنان دین است.
در نتیجه خون خواهی از قاتلان سیدالشهداء امری شرعی است و قول به نامشروع بودن مطلق خونخواهی و کینه، خود امری نامشروع است.
ح: از شهادت معصوم (ع) بر ثارالله بودن و وتر موتور بودن سید الشهداء و انتقام ذات حق تعالی از قاتلان او توسط امام عصر (عج)[7] و از دعای معصوم (ع) برای این که از طالبین خون سیدالشهداء باشند[8]، و همین طور از لعن و برائت از قاتلان سیدالشهداء، دانسته می شود که انتقام خواهی نکردن و نفرت و عداوت نداشتن نسبت به ملعونین زیارت عاشورا، کاری مبغوض ذات حق تعالی است.
[1] الجوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج 2، ص 603؛ الرازی، محمد بن ابی بکر بن عبدالقادر مختار الصحاح، ص 51؛ ابن الاثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج 1، ص 199؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 1، ص 306؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 10، ص 151. به نقل از
سدی، حسن، کتاب بررسی و تحلیلی پیرامون زیارت عاشورا، ص 82.
[2] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 3، ص 508؛ الجوهری، اسماعیل بن حماد، تاج اللغة و صحاح العربیة، ج 2، ص 842؛ الصحاح ، ج 2، ص 83؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص 154، به نقل از همان.
[3] برای بررسی بیشتر هر یک از این احتمالات رجوع شود به کتاب بررسی و تحلیلی پیرامون زیارت عاشورا، ص 82 به بعد حیدری فر، مجید، کتاب مدرسه عشق، ص 137؛ تهرانی، ابوالفضل، پاسخ به پرسش های دانشجویی، مبحث قیام امام حسین (ع)، پرسش خون خدا، و کتاب شفاء الصدورص 162.
[4] مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص90.
[5] اعراف، 136؛ روم، 47؛ زخرف، 25 – 55؛ حجر، 79؛ مائده، 95؛ ابراهیم، 47؛ زمر، 37؛ سجده، 22؛ زخرف، 41.
[6] بیزاری و دشمنی با یهود و نصاری: مائده، 51؛ بیزاری و دشمنی با پدران و برادران کافر: توبه، 23؛ بیزاری و دشمنی با دشمنان مؤمنان: ممتحنه، 9؛ بیزاری و دشمنی با کافران و مسخره کنندگان آیات الاهی: نساء، 135.
[7] مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 221، همان، ص 222.
[8] نوری، مستدرک الوسائل، ج10 ، ص 415، نرم افزار جامع الاحادیث.