لطفا صبرکنید
بازدید
6897
6897
آخرین بروزرسانی:
1399/07/12
کد سایت
fa92245
کد بایگانی
99504
نمایه
زندگینامه امام حسین(ع)
طبقه بندی موضوعی
امام حسین ع
اصطلاحات
امام حسین(حسین بن علی، سید الشهداء)
گروه بندی اصطلاحات
چهارده معصوم
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
خلاصهای از زندگی امام حسین(ع) را بیان کنید.
پرسش
لطفاً خلاصهای از زندگی امام حسین(ع) را بیان کنید.
پاسخ اجمالی
ولادت
تمام مورخان اتفاق نظر دارند که امام سوم شیعیان در شهر مدینه متولد شده است، اما در مورد تاریخ ولادت امام حسین(ع) اختلاف نظرهای اندکی وجود دارد. شیخ طوسی(متوفای 460ق) ولادت آنحضرت را در روز سوّم ماه شعبان سال چهارم هجرت دانسته،[1] اما شیخ مفید(متوفای 413ق)،[2] همچنین برخی از مورّخان اهلسنت،[3] ولادت حضرتشان را شب پنجم شعبان همان سال میدانند.
ابن شهر آشوب ضمن درج گزارش اخیر به همزمانی میلاد سیدالشهداء با جنگ خندق و میلاد حضرتشان در یکی از روزهای پنجشنبه، یا سهشنبه نیز اشاره کرده است.[4]
نسب
امام حسین(ع) فرزند علی(ع) فرزند ابیطالب، فرزند عبدالمطلب، فرزند هاشم، فرزند عبد مناف، فرزند قصیّ است.
مادر سیدالشهداء نیز حضرت فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) بود.
کنیه
کنیه امام حسین(ع)، اباعبدالله[5] و کنیه خاصّ او ابوعلى[6] است.
اگرچه امام حسین فرزند شیرخواری به نام عبدالله رضیع داشت که در روز عاشورا به شهادت رسید، اما دلیلی وجود ندارد که کنیه حضرت(أباعبدالله) به دلیل وجود چنین فرزندی باشد؛ زیرا اینگونه کنیهها در میان عرب مرسوم است و لازم نیست تا فرزندی باشد و از نامش کنیه درست کنند؛ مانند اباصالح که کنیه مبارک امام زمان(عج) است، یا ابوتراب و... .[7]
القاب
القاب ایشان، بسیار است؛ مانند: رشید، طیّب، وفىّ، سیّد، زکىّ، مبارک، مطهّر، دلیل على ذات الله، سِبط رسول الله، شهید،[8] ثار الله،[9] و سیّد الشهدا.[10]
البته ممکن است بعضی از القاب، بعد از شهادت مظلومانه حضرتشان به ایشان منتسب شده باشد.
همسران
امام حسین(ع) پنج همسر اختیار کرده بود. اسامی همسران آنحضرت عبارتاند از:
شهربانو، لیلا، بانویی از قبیله قضاعه (که در زمان حیات امام از دنیا رفت)، رباب و ام اسحاق.
تنها زنی که به صورت قطعی در واقعه کربلا حضور داشت، مادر علی اصغر، حضرت رباب بود که همراه اسیران به مدینه بازگشت. حضور حضرت شهربانو و حضرت لیلا در کربلا محل تردید است.[11]
فرزندان امام حسین(ع)
در منابع روایی برای امام حسین(ع) شش فرزند پسر و سه دختر ذکر شده است.
فرزندان پسر
1. حضرت امام سجاد(ع)،[12]
2. حضرت علی اکبر(ع)،[13]
3. جعفر،[14] که در زمان حیات امام حسین(ع) از دنیا رفت.[15]
4. محمد،[16]
5. عمر،[17]
6. حضرت علی اصغر(ع) یا عبدالله.[18]
فرزندان دختر
1. فاطمه،[19]
2. سکینه،[20]
3. زینب،[21]
امام حسین(ع) در زمان حیات پیامبر اسلام(ص)
امام حسین(ع) حدود هفت سال از دوران کودکی خود را در زمان حیات پر برکت رسول خدا(ص) و مادر بزرگوارش حضرت فاطمه(س) سپری نمود.[22] آنحضرت تحت پرورشهای الهی و آسمانی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(ص) با بهترین شیوههای تربیتی پرورش مییافت و با احترام و محبت فوق العاده، روحیه اعتماد به نفس و عزّت در وجود آنحضرت، رشد داده و تقویت میشد. یکی از ویژگیهای برجسته دوران کودکی امام حسین(ع) این است که ایشان در دوران کودکی مورد توجه خاص پیامبر(ص) بود. و رسول خدا نه تنها به وجود امام حسین به شدّت عشق میورزید، بلکه به کودکانی هم که با آن حضرت بازی میکردند و مهر و علاقه به امام حسین نشان میدادند، محبّت میکرد و آنها را نیز گرامی میداشت.
مهمترین رخداد دوران کودکی امام حسین، شرکت در مباهله و معرفی او و امام حسن(ع) به عنوان مصداق «ابناءَنا»[23] است.[24]
امام حسین(ع) در دوران امامت امام علی(ع)
مدت سى سال از عمر پر برکت امام حسین(ع)، مقارن با دوران امامت علی(ع) پدر بزرگوارش بود. پدرى که جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت. جز به طهارت و بندگى نگذرانید و جز به عدل و انصاف حکم نکرد، پدرى که در زمان حکومتش لحظهاى او را آرام نگذاشتند. آنحضرت، در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت کرد و در چند سالى که حضرت على(ع) متصدى خلافت ظاهرى شد، در راه پیشبرد اهداف اسلامى، همچون سربازی فداکار؛ مانند برادر بزرگوارش، میکوشید. در این دوران، امام حسین همیشه در کنار پدر بود و در جنگها شرکت مىکرد. در واقعه حکمیت جنگ نهروان و دیگر جریانهاى پس از جنگ صفین نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بىوفایىها و سست عنصرىهاى مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک مىدید و با مرارت و تلخ کامى آن مصایب را تحمل مىکرد. همه او را به عظمت و بزرگى مىشناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه براى او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل مىکردند.
امام حسین(ع) در دوران امامت امام حسن(ع)
پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع)، امام حسن(ع) عهدهدار امامت و زعامت مسلمانان شد، و امام حسین(ع) با ایشان بیعت کرد. امام حسین در ایام امامت و خلافت امام حسن، همواره همراه و یار و یاور آنحضرت در امور خلافت و امامت بود. افزون بر این، امام حسین احترام ویژهاى براى برادر و امام خود قائل بود، به طوری که در یک کلام میتوان گفت ایشان در پیروى و تکریم از امام حسن کار را به سرانجام رسانده بود.
امام حسین(ع) در همه حال، پیوسته جانب برادر را رعایت میکرد و خود را تابع سیاستهای ایشان و مطیع اوامر او میدانست. هنگامی که آهنگ نبرد و مقابله با دشمنان شامی نواخته شد، آنحضرت در بسیج و اعزام نیروها به اردوگاه «نُخَیله» و «مسکن»، نقشی فعال داشت و همراه برادر به مدائن و ساباط برای جمعآوری لشکر رفت.[25] زمانی هم که در پی کارشکنیها و خیانتهای مکرر سپاهیان عراق، امام حسن(ع) با پیشنهاد صلح از سوی معاویه روبرو شد و بنابر مصالح اسلام و جامعه اسلامی مجبور به پذیرش صلح با معاویه شد و آن همه ناراحتیها را متحمل شد، امام شریک رنجهای برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است، هرگز اعتراضی به امام حسن نداشت.
پس از انعقاد صلح، امام حسین همراه برادر به مدینه بازگشت و در همان جا اقامت گزید.[26] ایشان ده سال از عمر شریف خود را در ایام امامت امام حسن به سر برد و در تمام این مدت، استوار در کنار ایشان ایستاده بود و در همه احوال مطیع ایشان بود و از آن حضرت تبعیت می کرد، و پس از شهادت وی نیز، تا زمانی که معاویه در قید حیات بود، به پیمان صلح با معاویه وفادار ماند.
مقام و منزلت
اگرچه همۀ معصومان دارای مقام ولایت تکوینی و از عصمت برخوردارند، اما هیچ محذوری وجود ندارد که مقام عصمت و ولایت آنها در یک رتبه نباشد، و به اصطلاح علمی در مرحلۀ ثبوت هیچ امتناعی ندارد که مقام ولایت به نحو تشکیک برای آنها ثابت باشد، و مقام عصمت یکی بیشتر از دیگری باشد. به عبارت دیگر، اگرچه فی حد نفسه اشکالی ندارد که مقام عصمت یک امام بالاتر از امام دیگر باشد، و به همین جهت امتیازات ویژهای را به خود اختصاص دهد، اما دلیلی وجود ندارد که اثبات کند این امتیازاتی که به یک امام داده شده و به امام دیگر داده نشده، حتماً بر اساس اختلاف مقامات آنها بوده، بلکه این احتمال قویاً داده میشود که مقامات ولایت و عصمت آنها یکسان بوده است، اما عامل دیگری اقتضا کرده که خداوند ویژگیهای یاد شده را به امام حسین(ع) داده باشد. امتیازاتی؛ مانند: انتقال مقام امامت به نسل امام حسین(ع)، شفا در تربت آنحضرت، استجابت دعا نزد قبرش و...، اینکه چه عاملی- با فرض یکسان بودن مقامات آنها- در این امتیازات دخالت داشته، باید گفت: بزرگداشت امام حسین (ع) بزرگداشت تمام اهلبیت و دیگر امامان(ع) است، و توجه بیشتر به کربلا توجه بیشتر به درسهای جامعی است که کربلا به انسانها میدهد؛ از این جهت کسی که از امام حسین(ع) یاد میکند، گویی تمام معصومان را مورد توجه قرار داده است.[27]
اخلاق و منش
امام حسین(ع) مانند جد و پدر بزرگوارشان دارای بهترین فضایل اخلاقی، در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بودند.
در صورت و سیرت شبیهترین مردم به حضرت رسالت بود.[28] به گونهای که در شبهای تار نور از جبین آنحضرت ساطع بود و مردم آنحضرت را به آن نور میشناختند.
از جود و سخا و شجاعت حسین(ع) – که از پدرانش به او ارث رسیده بود – گزارشهای فراوانی وجود دارد.[29] تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت قرآن برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرد تا با پروردگارش مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازد.[30]
قیام عاشورا
پس از شهادت امام حسن(ع) در سال 50 ق، امام حسین (ع) عهدهدار امر امامت گردید. معاویه پس از بیست سال حکومت ظالمانه و کشتار مردم و به ویژه شیعیان ، در سال 60 ق از دنیا رفت و بر خلاف قرارداد صلح با امام حسن(ع)، پسرش یزید را بهجاى خود قرار داد. یزید فردى فاسد و شرابخوار و مخالف با اسلام بود. او علناً مقدسات اسلامى را زیر پا میگذاشت و آشکارا شراب میخورد. امام حسین(ع) از همان آغاز کار با او به مخالفت برخاست.
یزید نامهاى به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از امام حسین(ع) براى یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. امام(ع) که حاضر به بیعت با یزید نبود با خانواده خود از مدینه به مکه رفتند. در این هنگام مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده بودند نامههاى زیادى براى حضرتشان نگاشته و از ایشان خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. امام نیز ابتدا مسلم بن عقیل را به نمایندگی از خود به کوفه فرستاد. ابتدا هزاران نفر از مردم کوفه با مسلم همراه شدند. اما با ورود عبیدالله بن زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شده بود و بسیار حیلهگر و بیرحم بود، مردم کوفه یا به هراس افتاده و یا فریب اقدامات او را خورده و پیمانشکنى کردند و مسلم را تنها گذاشتند.[31]
نام منازل حرکت امام حسین(ع) از مکه به عراق
ابتدا باید به این نکته توجه داشت که در این تحقیق، نام منازلی معرفی میشود که در منابع قابل استناد حدیثی و تاریخی از آنها یاد شده است؛ چون در قرون متأخر از منازل دیگری نیز نام برده شده که گزارشی از آنها در منابع اولیه وجود ندارد.
در همین راستا؛ مناطقی که امام حسین(ع) در مسیر حرکت خود از مکه به عراق آنها را پیمود تا به کربلا رسید عبارتاند از:
1. بستان «ابن معمّر»؛ 2. تنعیم؛ 3. صفاح؛ 4. ذات عرق؛ 5. خزیمیه؛ 6. حاجِر بَطن الرُمّة؛ 7. زرود؛ 8. ثعلبیه؛ 9. شقوق؛ 10. زُباله؛ 11. بَطن عَقَبه؛ 12. شراف؛ 13. ذو حسم؛ 14. عُذَیب هجانات؛ 15. رُهَیمه؛ 16. قصر بنی مقاتل؛ 17. نینوا (کربلا). و همانگونه که میدانیم حضرتشان در همین سرزمین ماندند تا حادثه عاشورا پیش آمد.[32]
انگیزههای امام حسین(ع) برای به همراه داشتن خانواده
از موضوعات مهمی که در جریان قیام امام حسین(ع) باید مورد دقت قرار گیرد، موضوع همراه بردن خانواده است. نکته سؤال برانگیز این است که با توجه به اینکه برای تصمیمگیری در امری مهم و سرنوشتساز، تنها ضرر نداشتن کافی نیست، بلکه باید سودمندی و قابل قبولبودن آنرا نیز در نظر داشت. پژوهشگران اسلامی با توجه به این نکته؛ انگیزههای مختلفی را برای این رویکرد مطرح کردهاند؛ مانند:
1. پذیرش مصلحت و اراده الهی؛ یعنی مصلحت خدا این بود که امام حسین(ع) و یارانش شهید، و خانوادهاش اسیر باشند؛ یعنى رضاى حق تعالی در این مصلحت بود و چنین مصلحت؛ یعنى جهت کمال فرد و بشریّت.
2. انگیزه مذهبی؛ یعنی از آنجا که محتوای قیام امام حسین(ع)، مذهبی و مقدس است، آوردن خانواده به همراه خود، از نظر آثار مذهبی، بسیار سودمند و مؤثر بود؛ زیرا عرفان و محبتی که در دل اهلبیت امام(ع)، نسبت به خداوند بود، برای همراهانِ دیگر امام، بسیار درسآموز و کارگشا بود.
3. انگیزه امنیتی؛ امام(ع) در مدینه خانه امنی سراغ نداشت تا خانوادهاش را به آنجا بفرستد و هیچکس هم پیشنهاد نکرد که من از خاندانت حمایت میکنم؛ لذا امام(ع) نگران اسیر شدن خانواده خود در حال حیاتش بود؛ زیرا احتمال قوی وجود داشت که مأموران یزید، خانواده امام را در همان مدینه، دستگیر کرده و به گروگان درآورند.[33]
عاشورا
سرانجام امام حسین(ع) در روز شنبه سال 61 هجری در سرزمین کربلا به همراه یاران با وفایش به شهادت رسید.[34]
ثواب زیارت امام حسین
در منابع روایی تأکید فراوانی بر زیارت امامان معصوم(ع) بویژه زیارت امام حسین(ع) شده و افرادی که بدون عذر به زیارت نروند مورد نکوهش قرار گرفتهاند.
زیارت امام حسین(ع) در تمام ایام سال و هر زمان که انسان توانایی داشته باشد مطلوب است. اما به جهت فضیلت برخی از زمانها به زیارت امام حسین(ع) سفارش بیشتری شده است؛ مانند شب جمعه، روز عرفه، ماه رجب و شعبان، روز عاشورا و اربعین.[35]
اربعین
درباره مراسم اربعین، آنچه که در فرهنگ دینی ما وارد شده، بزرگداشت چهلمین روز شهادت حضرت سید الشهداء(ع) است که مصادف با بیستم ماه صفر میباشد.
هنگامى که زنان و فرزندان امام حسین(ع) از شام برگشتند و به عراق رسیدند به راهنما گفتند: ما را از راه کربلا ببر. وقتى به جایگاه شهادت امام حسین(ع) و یارانشان رسیدند، جابر بن عبدالله انصارى را با گروهى از بنى هاشم و مردى از آل رسول الله دیدند که براى زیارت امام حسین(ع) وارد شده بودند. همه در یک وقت وارد شدند و با یکدیگر شروع به گریه و حزن کردند و به سر و صورت زدند. مجلس عزایی به پا کردند که فوق العاده دلخراش و جگر سوز بود. زنان آن دیار نیز به ایشان پیوستند و عموماً چند روزى عزادارى کردند.[36] کسانی که معتقدند خاندان امام حسین(ع) بعد از آزادی از اسارت به کربلا بازگشتند، در تاریخ و زمان این بازگشت اختلاف دارند، گروهی با توجه به مسافت و زمان رفتن اسرا به کوفه و شام، و توقف آنها در شام، اربعین اول را بعید میدانند، اما عدهای نیز با ارائه دلایلی، برگشت در اربعین اول را امکانپذیر میدانند. البته، اگر چنین اتفاقی رخ داده باشد، تنها یکبار بوده است.[37]
خاکسپارى امام حسین(ع) و شهیدان کربلا
گزارشهای مختلفی درباره چگونگی به خاکسپارى امام حسین(ع) و شهیدان کربلا وجود دارد:
1. بر پایه دستهای از آنها؛ حضرت سجاد(ع) به طریق اعجازآمیزی به کربلا آمده و بدنهای پاک شهدا خصوصاً امام حسین(ع) را به خاک سپردند. این دسته از روایات مطابق با این باور است که کار دفن امام معصوم(ع) را کسی جز امام معصوم(ع) نمیتواند بر عهده بگیرد. در روایتی از امام رضا(ع) به ماجرای حاضر شدن امام چهارم(ع) در مراسم تدفین پدرشان اشاره شده است.
2. بر پایه دستهای دیگر؛ این کار توسط ساکنان غاضریه از قبیله بنیاسد انجام گرفت.
بنابر بررسی و تحقیق؛ این دو نقل هیچ تنافی با هم ندارند و در جمع میانشان میتوان گفت:
الف. با عنایت به خارق العاده بودن حضور امام زین العابدین(ع)؛ ساکنان غاضریه، متوجّه حضور ایشان نشدهاند، و یا اینکه آنان، امام زین العابدین(ع) را دیدهاند، ولى نشناختهاند.
ب. امام سجاد(ع) با کمک قبیله بنیاسد اقدام به دفن شهدا کرده باشد؛ چراکه دفن شهدا برای بنیاسد به تنهایی امکانپذیر نبود؛ زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند، بهویژه آنکه سرهای شهدا را بریده بودند؛ از اینرو، با توجه به این باور که کار دفن امام معصوم(ع) را کسی جز امام معصوم(ع) نمیتواند بر عهده گیرد، ناگزیر ما را به این مطلب میرساند که این راهنما باید امام سجاد(ع) بوده باشد.[38]
تمام مورخان اتفاق نظر دارند که امام سوم شیعیان در شهر مدینه متولد شده است، اما در مورد تاریخ ولادت امام حسین(ع) اختلاف نظرهای اندکی وجود دارد. شیخ طوسی(متوفای 460ق) ولادت آنحضرت را در روز سوّم ماه شعبان سال چهارم هجرت دانسته،[1] اما شیخ مفید(متوفای 413ق)،[2] همچنین برخی از مورّخان اهلسنت،[3] ولادت حضرتشان را شب پنجم شعبان همان سال میدانند.
ابن شهر آشوب ضمن درج گزارش اخیر به همزمانی میلاد سیدالشهداء با جنگ خندق و میلاد حضرتشان در یکی از روزهای پنجشنبه، یا سهشنبه نیز اشاره کرده است.[4]
نسب
امام حسین(ع) فرزند علی(ع) فرزند ابیطالب، فرزند عبدالمطلب، فرزند هاشم، فرزند عبد مناف، فرزند قصیّ است.
مادر سیدالشهداء نیز حضرت فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) بود.
کنیه
کنیه امام حسین(ع)، اباعبدالله[5] و کنیه خاصّ او ابوعلى[6] است.
اگرچه امام حسین فرزند شیرخواری به نام عبدالله رضیع داشت که در روز عاشورا به شهادت رسید، اما دلیلی وجود ندارد که کنیه حضرت(أباعبدالله) به دلیل وجود چنین فرزندی باشد؛ زیرا اینگونه کنیهها در میان عرب مرسوم است و لازم نیست تا فرزندی باشد و از نامش کنیه درست کنند؛ مانند اباصالح که کنیه مبارک امام زمان(عج) است، یا ابوتراب و... .[7]
القاب
القاب ایشان، بسیار است؛ مانند: رشید، طیّب، وفىّ، سیّد، زکىّ، مبارک، مطهّر، دلیل على ذات الله، سِبط رسول الله، شهید،[8] ثار الله،[9] و سیّد الشهدا.[10]
البته ممکن است بعضی از القاب، بعد از شهادت مظلومانه حضرتشان به ایشان منتسب شده باشد.
همسران
امام حسین(ع) پنج همسر اختیار کرده بود. اسامی همسران آنحضرت عبارتاند از:
شهربانو، لیلا، بانویی از قبیله قضاعه (که در زمان حیات امام از دنیا رفت)، رباب و ام اسحاق.
تنها زنی که به صورت قطعی در واقعه کربلا حضور داشت، مادر علی اصغر، حضرت رباب بود که همراه اسیران به مدینه بازگشت. حضور حضرت شهربانو و حضرت لیلا در کربلا محل تردید است.[11]
فرزندان امام حسین(ع)
در منابع روایی برای امام حسین(ع) شش فرزند پسر و سه دختر ذکر شده است.
فرزندان پسر
1. حضرت امام سجاد(ع)،[12]
2. حضرت علی اکبر(ع)،[13]
3. جعفر،[14] که در زمان حیات امام حسین(ع) از دنیا رفت.[15]
4. محمد،[16]
5. عمر،[17]
6. حضرت علی اصغر(ع) یا عبدالله.[18]
فرزندان دختر
1. فاطمه،[19]
2. سکینه،[20]
3. زینب،[21]
امام حسین(ع) در زمان حیات پیامبر اسلام(ص)
امام حسین(ع) حدود هفت سال از دوران کودکی خود را در زمان حیات پر برکت رسول خدا(ص) و مادر بزرگوارش حضرت فاطمه(س) سپری نمود.[22] آنحضرت تحت پرورشهای الهی و آسمانی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(ص) با بهترین شیوههای تربیتی پرورش مییافت و با احترام و محبت فوق العاده، روحیه اعتماد به نفس و عزّت در وجود آنحضرت، رشد داده و تقویت میشد. یکی از ویژگیهای برجسته دوران کودکی امام حسین(ع) این است که ایشان در دوران کودکی مورد توجه خاص پیامبر(ص) بود. و رسول خدا نه تنها به وجود امام حسین به شدّت عشق میورزید، بلکه به کودکانی هم که با آن حضرت بازی میکردند و مهر و علاقه به امام حسین نشان میدادند، محبّت میکرد و آنها را نیز گرامی میداشت.
مهمترین رخداد دوران کودکی امام حسین، شرکت در مباهله و معرفی او و امام حسن(ع) به عنوان مصداق «ابناءَنا»[23] است.[24]
امام حسین(ع) در دوران امامت امام علی(ع)
مدت سى سال از عمر پر برکت امام حسین(ع)، مقارن با دوران امامت علی(ع) پدر بزرگوارش بود. پدرى که جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت. جز به طهارت و بندگى نگذرانید و جز به عدل و انصاف حکم نکرد، پدرى که در زمان حکومتش لحظهاى او را آرام نگذاشتند. آنحضرت، در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت کرد و در چند سالى که حضرت على(ع) متصدى خلافت ظاهرى شد، در راه پیشبرد اهداف اسلامى، همچون سربازی فداکار؛ مانند برادر بزرگوارش، میکوشید. در این دوران، امام حسین همیشه در کنار پدر بود و در جنگها شرکت مىکرد. در واقعه حکمیت جنگ نهروان و دیگر جریانهاى پس از جنگ صفین نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بىوفایىها و سست عنصرىهاى مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک مىدید و با مرارت و تلخ کامى آن مصایب را تحمل مىکرد. همه او را به عظمت و بزرگى مىشناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه براى او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل مىکردند.
امام حسین(ع) در دوران امامت امام حسن(ع)
پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع)، امام حسن(ع) عهدهدار امامت و زعامت مسلمانان شد، و امام حسین(ع) با ایشان بیعت کرد. امام حسین در ایام امامت و خلافت امام حسن، همواره همراه و یار و یاور آنحضرت در امور خلافت و امامت بود. افزون بر این، امام حسین احترام ویژهاى براى برادر و امام خود قائل بود، به طوری که در یک کلام میتوان گفت ایشان در پیروى و تکریم از امام حسن کار را به سرانجام رسانده بود.
امام حسین(ع) در همه حال، پیوسته جانب برادر را رعایت میکرد و خود را تابع سیاستهای ایشان و مطیع اوامر او میدانست. هنگامی که آهنگ نبرد و مقابله با دشمنان شامی نواخته شد، آنحضرت در بسیج و اعزام نیروها به اردوگاه «نُخَیله» و «مسکن»، نقشی فعال داشت و همراه برادر به مدائن و ساباط برای جمعآوری لشکر رفت.[25] زمانی هم که در پی کارشکنیها و خیانتهای مکرر سپاهیان عراق، امام حسن(ع) با پیشنهاد صلح از سوی معاویه روبرو شد و بنابر مصالح اسلام و جامعه اسلامی مجبور به پذیرش صلح با معاویه شد و آن همه ناراحتیها را متحمل شد، امام شریک رنجهای برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است، هرگز اعتراضی به امام حسن نداشت.
پس از انعقاد صلح، امام حسین همراه برادر به مدینه بازگشت و در همان جا اقامت گزید.[26] ایشان ده سال از عمر شریف خود را در ایام امامت امام حسن به سر برد و در تمام این مدت، استوار در کنار ایشان ایستاده بود و در همه احوال مطیع ایشان بود و از آن حضرت تبعیت می کرد، و پس از شهادت وی نیز، تا زمانی که معاویه در قید حیات بود، به پیمان صلح با معاویه وفادار ماند.
مقام و منزلت
اگرچه همۀ معصومان دارای مقام ولایت تکوینی و از عصمت برخوردارند، اما هیچ محذوری وجود ندارد که مقام عصمت و ولایت آنها در یک رتبه نباشد، و به اصطلاح علمی در مرحلۀ ثبوت هیچ امتناعی ندارد که مقام ولایت به نحو تشکیک برای آنها ثابت باشد، و مقام عصمت یکی بیشتر از دیگری باشد. به عبارت دیگر، اگرچه فی حد نفسه اشکالی ندارد که مقام عصمت یک امام بالاتر از امام دیگر باشد، و به همین جهت امتیازات ویژهای را به خود اختصاص دهد، اما دلیلی وجود ندارد که اثبات کند این امتیازاتی که به یک امام داده شده و به امام دیگر داده نشده، حتماً بر اساس اختلاف مقامات آنها بوده، بلکه این احتمال قویاً داده میشود که مقامات ولایت و عصمت آنها یکسان بوده است، اما عامل دیگری اقتضا کرده که خداوند ویژگیهای یاد شده را به امام حسین(ع) داده باشد. امتیازاتی؛ مانند: انتقال مقام امامت به نسل امام حسین(ع)، شفا در تربت آنحضرت، استجابت دعا نزد قبرش و...، اینکه چه عاملی- با فرض یکسان بودن مقامات آنها- در این امتیازات دخالت داشته، باید گفت: بزرگداشت امام حسین (ع) بزرگداشت تمام اهلبیت و دیگر امامان(ع) است، و توجه بیشتر به کربلا توجه بیشتر به درسهای جامعی است که کربلا به انسانها میدهد؛ از این جهت کسی که از امام حسین(ع) یاد میکند، گویی تمام معصومان را مورد توجه قرار داده است.[27]
اخلاق و منش
امام حسین(ع) مانند جد و پدر بزرگوارشان دارای بهترین فضایل اخلاقی، در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بودند.
در صورت و سیرت شبیهترین مردم به حضرت رسالت بود.[28] به گونهای که در شبهای تار نور از جبین آنحضرت ساطع بود و مردم آنحضرت را به آن نور میشناختند.
از جود و سخا و شجاعت حسین(ع) – که از پدرانش به او ارث رسیده بود – گزارشهای فراوانی وجود دارد.[29] تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت قرآن برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرد تا با پروردگارش مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازد.[30]
قیام عاشورا
پس از شهادت امام حسن(ع) در سال 50 ق، امام حسین (ع) عهدهدار امر امامت گردید. معاویه پس از بیست سال حکومت ظالمانه و کشتار مردم و به ویژه شیعیان ، در سال 60 ق از دنیا رفت و بر خلاف قرارداد صلح با امام حسن(ع)، پسرش یزید را بهجاى خود قرار داد. یزید فردى فاسد و شرابخوار و مخالف با اسلام بود. او علناً مقدسات اسلامى را زیر پا میگذاشت و آشکارا شراب میخورد. امام حسین(ع) از همان آغاز کار با او به مخالفت برخاست.
یزید نامهاى به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از امام حسین(ع) براى یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. امام(ع) که حاضر به بیعت با یزید نبود با خانواده خود از مدینه به مکه رفتند. در این هنگام مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده بودند نامههاى زیادى براى حضرتشان نگاشته و از ایشان خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. امام نیز ابتدا مسلم بن عقیل را به نمایندگی از خود به کوفه فرستاد. ابتدا هزاران نفر از مردم کوفه با مسلم همراه شدند. اما با ورود عبیدالله بن زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شده بود و بسیار حیلهگر و بیرحم بود، مردم کوفه یا به هراس افتاده و یا فریب اقدامات او را خورده و پیمانشکنى کردند و مسلم را تنها گذاشتند.[31]
نام منازل حرکت امام حسین(ع) از مکه به عراق
ابتدا باید به این نکته توجه داشت که در این تحقیق، نام منازلی معرفی میشود که در منابع قابل استناد حدیثی و تاریخی از آنها یاد شده است؛ چون در قرون متأخر از منازل دیگری نیز نام برده شده که گزارشی از آنها در منابع اولیه وجود ندارد.
در همین راستا؛ مناطقی که امام حسین(ع) در مسیر حرکت خود از مکه به عراق آنها را پیمود تا به کربلا رسید عبارتاند از:
1. بستان «ابن معمّر»؛ 2. تنعیم؛ 3. صفاح؛ 4. ذات عرق؛ 5. خزیمیه؛ 6. حاجِر بَطن الرُمّة؛ 7. زرود؛ 8. ثعلبیه؛ 9. شقوق؛ 10. زُباله؛ 11. بَطن عَقَبه؛ 12. شراف؛ 13. ذو حسم؛ 14. عُذَیب هجانات؛ 15. رُهَیمه؛ 16. قصر بنی مقاتل؛ 17. نینوا (کربلا). و همانگونه که میدانیم حضرتشان در همین سرزمین ماندند تا حادثه عاشورا پیش آمد.[32]
انگیزههای امام حسین(ع) برای به همراه داشتن خانواده
از موضوعات مهمی که در جریان قیام امام حسین(ع) باید مورد دقت قرار گیرد، موضوع همراه بردن خانواده است. نکته سؤال برانگیز این است که با توجه به اینکه برای تصمیمگیری در امری مهم و سرنوشتساز، تنها ضرر نداشتن کافی نیست، بلکه باید سودمندی و قابل قبولبودن آنرا نیز در نظر داشت. پژوهشگران اسلامی با توجه به این نکته؛ انگیزههای مختلفی را برای این رویکرد مطرح کردهاند؛ مانند:
1. پذیرش مصلحت و اراده الهی؛ یعنی مصلحت خدا این بود که امام حسین(ع) و یارانش شهید، و خانوادهاش اسیر باشند؛ یعنى رضاى حق تعالی در این مصلحت بود و چنین مصلحت؛ یعنى جهت کمال فرد و بشریّت.
2. انگیزه مذهبی؛ یعنی از آنجا که محتوای قیام امام حسین(ع)، مذهبی و مقدس است، آوردن خانواده به همراه خود، از نظر آثار مذهبی، بسیار سودمند و مؤثر بود؛ زیرا عرفان و محبتی که در دل اهلبیت امام(ع)، نسبت به خداوند بود، برای همراهانِ دیگر امام، بسیار درسآموز و کارگشا بود.
3. انگیزه امنیتی؛ امام(ع) در مدینه خانه امنی سراغ نداشت تا خانوادهاش را به آنجا بفرستد و هیچکس هم پیشنهاد نکرد که من از خاندانت حمایت میکنم؛ لذا امام(ع) نگران اسیر شدن خانواده خود در حال حیاتش بود؛ زیرا احتمال قوی وجود داشت که مأموران یزید، خانواده امام را در همان مدینه، دستگیر کرده و به گروگان درآورند.[33]
عاشورا
سرانجام امام حسین(ع) در روز شنبه سال 61 هجری در سرزمین کربلا به همراه یاران با وفایش به شهادت رسید.[34]
ثواب زیارت امام حسین
در منابع روایی تأکید فراوانی بر زیارت امامان معصوم(ع) بویژه زیارت امام حسین(ع) شده و افرادی که بدون عذر به زیارت نروند مورد نکوهش قرار گرفتهاند.
زیارت امام حسین(ع) در تمام ایام سال و هر زمان که انسان توانایی داشته باشد مطلوب است. اما به جهت فضیلت برخی از زمانها به زیارت امام حسین(ع) سفارش بیشتری شده است؛ مانند شب جمعه، روز عرفه، ماه رجب و شعبان، روز عاشورا و اربعین.[35]
اربعین
درباره مراسم اربعین، آنچه که در فرهنگ دینی ما وارد شده، بزرگداشت چهلمین روز شهادت حضرت سید الشهداء(ع) است که مصادف با بیستم ماه صفر میباشد.
هنگامى که زنان و فرزندان امام حسین(ع) از شام برگشتند و به عراق رسیدند به راهنما گفتند: ما را از راه کربلا ببر. وقتى به جایگاه شهادت امام حسین(ع) و یارانشان رسیدند، جابر بن عبدالله انصارى را با گروهى از بنى هاشم و مردى از آل رسول الله دیدند که براى زیارت امام حسین(ع) وارد شده بودند. همه در یک وقت وارد شدند و با یکدیگر شروع به گریه و حزن کردند و به سر و صورت زدند. مجلس عزایی به پا کردند که فوق العاده دلخراش و جگر سوز بود. زنان آن دیار نیز به ایشان پیوستند و عموماً چند روزى عزادارى کردند.[36] کسانی که معتقدند خاندان امام حسین(ع) بعد از آزادی از اسارت به کربلا بازگشتند، در تاریخ و زمان این بازگشت اختلاف دارند، گروهی با توجه به مسافت و زمان رفتن اسرا به کوفه و شام، و توقف آنها در شام، اربعین اول را بعید میدانند، اما عدهای نیز با ارائه دلایلی، برگشت در اربعین اول را امکانپذیر میدانند. البته، اگر چنین اتفاقی رخ داده باشد، تنها یکبار بوده است.[37]
خاکسپارى امام حسین(ع) و شهیدان کربلا
گزارشهای مختلفی درباره چگونگی به خاکسپارى امام حسین(ع) و شهیدان کربلا وجود دارد:
1. بر پایه دستهای از آنها؛ حضرت سجاد(ع) به طریق اعجازآمیزی به کربلا آمده و بدنهای پاک شهدا خصوصاً امام حسین(ع) را به خاک سپردند. این دسته از روایات مطابق با این باور است که کار دفن امام معصوم(ع) را کسی جز امام معصوم(ع) نمیتواند بر عهده بگیرد. در روایتی از امام رضا(ع) به ماجرای حاضر شدن امام چهارم(ع) در مراسم تدفین پدرشان اشاره شده است.
2. بر پایه دستهای دیگر؛ این کار توسط ساکنان غاضریه از قبیله بنیاسد انجام گرفت.
بنابر بررسی و تحقیق؛ این دو نقل هیچ تنافی با هم ندارند و در جمع میانشان میتوان گفت:
الف. با عنایت به خارق العاده بودن حضور امام زین العابدین(ع)؛ ساکنان غاضریه، متوجّه حضور ایشان نشدهاند، و یا اینکه آنان، امام زین العابدین(ع) را دیدهاند، ولى نشناختهاند.
ب. امام سجاد(ع) با کمک قبیله بنیاسد اقدام به دفن شهدا کرده باشد؛ چراکه دفن شهدا برای بنیاسد به تنهایی امکانپذیر نبود؛ زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند، بهویژه آنکه سرهای شهدا را بریده بودند؛ از اینرو، با توجه به این باور که کار دفن امام معصوم(ع) را کسی جز امام معصوم(ع) نمیتواند بر عهده گیرد، ناگزیر ما را به این مطلب میرساند که این راهنما باید امام سجاد(ع) بوده باشد.[38]
[1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 828، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق؛ ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 399، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق؛ کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ص 543، قم، دار الرضی (زاهدی)، چاپ دوم، 1405ق؛ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 1، ص 578، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق.
[2]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 27، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 76؛ حموی، محمد بن اسحاق، أنیس المؤمنین، ص 95، تهران، بنیاد بعثت، 1363ش؛ حسینی عاملی، سید تاج الدین، التتمة فی تواریخ الأئمة(ع)، ص 73، قم، مؤسسه بعثت، چاپ اول، 1412ق.
[3]. نک: ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 68، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 14،ص 115، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
[4]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 76؛ نک: «فاصله میان ولادت امام حسن با امام حسین(ع)»، 47164.
[5]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 27.
[6]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 78.
[8]. طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، ص 181، قم، بعثت، چاپ اوّل، 1413ق.
[9]. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 576، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. شیخ صدوق، الامالی، ص 127، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ نک: «مصادیق لقب سید الشهداء»، 68747.
[12]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، ج 3، ص 146، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[13]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 249، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق.
[14]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ تذکرة الخواص، ص 249.
[15]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135.
[16]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 77، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 582، قم، منشورات الرضی، چاپ اول، 1421ق؛ تذکرة الخواص، ص 249.
[18]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ دلائل الامامة، ص 181؛ ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 115، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
[19]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ کشف الغمة، ج 1، ص 582؛ أنساب الأشراف، ج 2، ص 197؛ تذکرة الخواص، ص 249.
[20]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ أنساب الأشراف، ج 2، ص 195 و ج 3، ص 146.
[21]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 77؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ کشف الغمة، ج 1، ص 582.
[22]. مسعودی، على بن حسین، إثبات الوصیة، ص 164، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1426ق.
[23]. آل عمران، 61.
[24]. نک: «شرایط مباهله»، 6231.
[25]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج 5، ص 165، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[26]. همان، ص 166؛ ابن جوزی، ابو الفرج، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج 5، ص 184، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1412ق؛ ابن کثیر دمشقى، عماد الدین اسماعیل، البدایه و النهایه، ج 8، ص 19، بیروت، دار الفکر، بیتا.
[28]. أنساب الأشراف، ج 3، ص 142.
[29]. نک: أعیان الشیعة، ج 1، ص 579 – 580؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الشهید(ع)، ج 1، ص 32 – 52، تهران، عطارد، چاپ اوّل، 1376ش.
[30]. نک: شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام الحسین(ع)، ج 1، ص 132 – 134، قم، مدرسه علمیه ایروانى، چاپ چهارم، 1413ق.
[31]. نک: به درختواره امام حسین(ع) در سایت اسلام کوئست.
[34]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 133.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات