جستجوی پیشرفته
بازدید
28669
آخرین بروزرسانی: 1399/11/20
خلاصه پرسش
چرا شیعه صحابه و خلفاء را لعن می‌کند؟
پرسش
چرا شیعیان صحابه و خلفاء را لعن می‌کنند؟
پاسخ اجمالی

از اموری که شیعه از قدیم و در حال حاضر به آن متهم بوده –همان‌گونه که مخالفان شیعه ادعا می‌کنند- این است که شیعه کینه‌ی خود را نسبت به صحابه مخفی می‌کند. اما این، تهمت ناروایی بیش نیست؛ زیرا شیعه به صحابه به عنوان حاملان شریعت و گسترش دهندگان آن نگاه می‌کند، قرآن می‌فرماید: «محمّد فرستاده خدا است و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربان‌اند، پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‌بینى...». ائمه(ع) نیز صحابه را مورد مدح و ثنا قرار داده‌اند، حضرت علی(ع) می‌فرماید: «من اصحاب حضرت محمد(ص) را دیدم، اما هیچ‌کدام از شما را همانند آنان نمی‌دانم، آنها صبح می‌کردند در حالی که موهای ژولیده و چهره‌های غبار آلود داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قیام به عبادت می‌گذراندند». امام سجاد(ع) نیز برای آنان بسیار دعا می‌کرد.

بنابر این، اعتقاد مکتب اهل‌بیت(ع) این است که وضعیت صحابه از نظر عدالت مانند دیگران است. در میان آنها عادل و غیر عادل وجود داشته است. چنین نیست که هر کس چند صباحی همراه نبی گرامی اسلام(ص) بود برای همیشه عادل باشد!. اصولاً این همراهی، تا زمانی که سیره‌ی رسول اکرم(ص) در مواضع و رفتار آنها مجسم نشود نقشی در عدالت آنها ندارد. پس معیار همان سیره و رفتار عملی است، هر کس که رفتار و سلوکش مطابق با معیارهای اسلامی باشد، عادل و آن‌کس که مخالف آن باشد غیر عادل است. این نظر مطابق با قرآن و سنت نبوی(ص) و موافق با حقایق تاریخی است، به طوری که شواهد تاریخی که در پاسخ تفصیلی خواهد آمد آن‌را تأکید می‌کند.

پاسخ تفصیلی

از اموری که شیعه از قدیم و در حال حاضر به آن متهم بوده –همان‌طور که مخالفان ادعا می‌کنند- این است که شیعه بغض و کینه‌ی خود را نسبت به صحابه مخفی می‌کند. وقتی این تهمت را واقع‌بینانه و به دور از هر گونه تعصب بررسی کنیم، آن‌را بسیار دور از حقیقت می‌یابیم؛ زیرا شیعه برای پیامبر اعظم(ص) و اصحاب گرامی ایشان احترام کامل قائل است. چگونه می‌توان نسبت به صحابه کینه داشت، در حالی که آنان حاملان رسالت و نور خداوند برای بشریت هستند؟ همانان که تکیه‌گاه و مدافع رسول اکرم(ص) و مجاهدان در پیشگاه او بودند.! چگونه می‌توان از آنان بغض داشت، و حال آن‌که خداوند ایشان را مدح کرده و درباره‌ی آنان می‌فرماید: «محمّد فرستاده خدا است و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربان‌اند، پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‌‏بینى، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را می‌‏طلبند. نشانه‌ی آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است، این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتى که جوانه‌‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و به قدرى نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامی‌‏دارد. این براى آن است که کافران را به خشم آورد (ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، خداوند وعده‌ی آمرزش و اجر عظیمى داده است».[1]

آنان کسانی بودند که خدا و رسولش را یاری کرده و دین او را احیاء و پایه‌های دولت اسلام برافراشته و جاهلیت را از بین بردند.[2]

امام و رهبر بزرگوار شیعیان، حضرت علی(ع) درباره‌ی اصحاب پیامبر(ص) می‌فرماید: «من اصحاب محمد(ص) را دیدم، اما هیچ‌کدام از شما را همانند آنان نمی‌دانم، آنها صبح می‌کردند در حالی که موهای ژولیده و چهره‌های غبار آلود داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قیام به عبادت می‌گذراندند، و پیشانی و گونه‌های خود را در پیشگاه خدا بر خاک می‌ساییدند، با یاد معاد چنان ناآرام بودند گویا بر روی آتش ایستاده‌اند. پیشانی آنها در اثر سجده‌های طولانی پینه بسته بود (مانند پینه زانوهای بزها) هر گاه نام خدا برده می‌شد چنان می‌گریستند که گریبان‌های آنان تر می‌شد و چون درخت در روز تند باد می‌‏لرزیدند، از کیفرى که از آن بیم داشتند، یا براى پاداشى که به آن امیدوار بودند.[3]

امام علی(ع) در جایی دیگر می‌فرماید: «کجا هستند برادران من که بر راه حق رفتند، و با حق در گذشتند؟ کجا است عمار؟ و کجا است پسر تیهان؟ و کجا است ذوالشهادتین؟ و کجایند برادران همانند آنان که با هم پیمان جانبازی بستند و سرهایشان در راه خدا از بدن جدا و برای ستمگران فرستاده شد؟ [نوف (راوی خطبه) می‌گوید: سپس حضرت دست به ریش مبارک گرفت و زمانی طولانی گریست و فرمود]: دریغا! از برادرانم که قرآن را خواندند، و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی اندیشه کرده و آنها را بر پا داشتند، سنت‌های الهی را زنده و بدعت‌ها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذیرفته و به رهبر خود اطمینان داشته و از او پیروی کردند».[4]

امام سجاد(ع) نیز در صحیفه‌ی سجادیه برای اصحاب پیامبر(ص) دعا می‌کند و می‌فرماید:

«بار خدایا بر همه‌ی پیروان و تصدیق کنندگان پیامبران در همه‌ی زمان‌ها،(از زمان آدم ابوالبشر تا حضرت محمد(ص) در هر روزگار و زمانی که پیامبری فرستادی و برای اهل آن دلیل و راهنمایی گماشتی، تا پیشوایان هدایت و رستگاری باشند). و بر همه‌ی کسانی که در هنگام سختی رسولانت (آن زمانی که دشمنان آنان را تکذیب کرده و با ایشان مقابله می‌کردند)، به صورت پنهانی (در دل) به ایشان ایمان آوردند و علاقه‌مند شدند. سلام و درود بفرست و آنان را با آمرزش و خوشنودی خویش یاد فرما. بار خدایا اصحاب و یاران محمد(ص) به خصوص آنان که حق مصاحبت و همراه بودن (با آن‌حضرت) را نیکو ادا کردند و در راه یاری او سختی‌هایی را تحمل کردند و در جنگ‌ها، شجاعت و دلاوری برجسته‌ای آشکار ساختند و او را یاری کردند و در ایمان آوردن به او، شتافته و در لبیک به دعوتش، پیشی گرفتند و آن هنگام که (پیامبر) برهان رسالت‌های خود را به گوششان رساند دعوت او را پذیرفتند و در راه آشکار ساختن دعوت او (به راه حق) زن و فرزندان خود را رها نمودند، و در راستای تحکیم پایه‌های پیامبری او با پدران و فرزندان (خودشان) جنگیدند و با کمک آن‌حضرت پیروز گردیدند و آنان که محبت و دوستی آن بزرگوار را به عنوان تجارت بدون خسران و کسادی، در دل داشتند. و آنان که چون به آن‌حضرت گرویدند قبیله‌ها و فامیل‌ها آنان را طرد کرده و از آنان دوری گزیدند، و آنان را ( به جرم نزدیک شدن به پیامبر) بی‌گانه پنداشتند. پس خدایا، آنچه را که برای تو و در راه تو از دست داده‌اند برای ایشان جبران کن، و به پاس آن‌که مردم را بر (دین) تو گرد آورده‌اند، و همراه با پیامبرت از دعوت کنندگان به سوی تو بوده‌اند و در راه تو از شهر و وطن و خویشاوندان دوری گزیده و از زندگی راحت و آسوده خویش به تنگی و سختی رو آوردند، ایشان را از خوشنودی خود خوشنود ساز، و جزا و پاداش ده، آن گروه از ستمدیدگان را که در راه نصرت دین خود بر شمارشان افزوده‌‏اى! بار خدایا، تابعان اصحاب محمد را بهترین پاداش ارزانى دار، آنان که به نیکى در پى اصحاب رفتند و می‌‏گویند «پروردگارا، ما را و برادران ما را که در ایمان بر ما پیشى گرفتند بیامرز».[5]

همچنین فقهای شیعه، برای صحابه منزلت و شأن خاصی قائل بوده‌اند. شهید صدر(ره) می‌گوید: صحابه جلو داران مؤمن و روشن کننده و بهترین و صالح‌ترین بذر برای رشد امت اسلامی بودند. تا آن‌جا که تاریخ انسانیت نسلی با عقیده‌تر، برتر، نخبه‌تر و پاک‌تر از یارانی که پیامبر تربیت کرده بود را به یاد نمی‌آورد.[6]

البته ما با اهل‌سنت اختلافی داریم؛ چرا که ما با الهام از آیات قرآن صحابه‌ی پیامبر و کسانی که با او زندگی کرده‌اند را به چند دسته تقسیم می‌کنیم:

  1. گروه پیشگامان: «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانى که به نیکى از آنها پیروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند و باغ‌هایى از بهشت براى آنان فراهم ساخت که نهرها از زیر درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند و این است پیروزى بزرگ».[7]
  2. بیعت کنندگاه زیر درخت: «خداوند از مؤمنان - هنگامى که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضى و خشنود شد. خدا آنچه را در درون دل‌هایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود می‌‏دانست؛ از این‌رو آرامش را بر دل‌هایشان نازل کرد و پیروزى نزدیکى به عنوان پاداش نصیب آنها فرمود».[8]
  3. انفاق کنندگان و مجاهدان قبل از فتح: «کسانى که قبل از پیروزى انفاق کردند و جنگیدند (با کسانى که پس از پیروزى انفاق کردند) یکسان نیستند. آنها بلندمقام‌تر از کسانى هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند و خداوند به هر دو وعده‌ی نیک داده و خدا به آنچه انجام می‌‏دهید آگاه است‏.[9]

در مقابل این نمونه‌های عالی و شخصیت‌های جالب، قرآن کریم گروه‌های دیگری را ذکر می‌کند که با این نمونه‌ها تفاوت فاحش دارند؛ مانند:

  1. منافقان.[10]
  2. منافقانی که پنهان بودند و پیامبر(ص) آنان را نمی‌شناخت.[11]
  3. انسان‌هایی با ایمان ضعیف و قلبی بیمار.[12]
  4. افرادى(سست و ضعیف) که به سخنان اهل فتنه کاملًا گوش فرامی‌‏دهند و ... .[13]
  5. آنان که عمل صالح و فعل قبیح هر دو را انجام دادند.[14]
  6. کسانی که مشرف بر ارتداد هستند.[15]
  7. فاسقانی که سخن آنها اعمال‌شان را تأیید نمی‌کند.[16]
  8. افرادی که ایمان وارد قلوبشان نشده است.[17] و صفات مذموم دیگری که برای بعضی از آنها ذکر شده است.

علاوه بر اینها؛ در میان صحابه کسانی بودند که قصد ترور شخص رسول الله(ص) را در لیله‌ی(شب) عقبه داشتند.[18]

بنابر این، می‌توان نظر شیعه را در مورد صحابه این‌گونه خلاصه کرد که:

در مکتب اهل‌بیت(ع) صحابه مانند دیگران هستند؛ یعنی در میان آنان عادل و غیر عادل وجود دارد. این‌طور نیست که همه‌ی کسانی که از صحابه‌اند عادل باشند، تا زمانی که سیره و رفتار پیامبر(ص) در سلوک و رفتار شخص تبلور نیافته باشد، صحابی بودن نقشی در عدالت او ندارد؛ لذا معیار، رفتار و سلوک عملی است. هر کس که سیره‌اش مطابق با ملاک‌های اسلامی باشد عادل است و غیر از آن غیر عادل است. همان‌طور که گفتیم این نظر مطابق با قرآن مجید و سنت نبوی(ص) است.

چگونه و با چه منطقی می‌توان بین صحابی بزرگوار(مالک بن نویره) و بین کسی که او را ظالمانه به شهادت رساند و در همان شب با همسر او همبستر شد! تساوی قائل شد و گفت هر دو صحابی‌اند؟!

هرگز صحیح نیست که از شارب الخمری مانند ولید بن عقبه فقط به دلیل صحابی بودنش جانبداری کنیم، یا از انسانی دفاع کنیم که حکومت اسلامی را مانند یک قدرت جبار و دیکتاتوری قرار داده و صالحان امت را کشت و با امام و خلیفه‌ی شرعی(علی بن ابی‌طالب) به جنگ پرداخت!

آیا صحیح است عمار یاسر و رئیس گروه سرکشان را به دلیل آن‌که هر دو صحابی‌اند مساوی بدانیم؟! آن‌هم در وقتی که پیامبر(ص) فرمود: «عمار را گروه ظالم و سرکش می‌کشند»؟!

آیا هیچ عاقلی چنین عمل می‌کند؟ بر فرض که چنین کنیم، آیا از اسلام در این صورت جز دینی که سعی در توجیه اعمال زورمندان و ظالمان، به بهانه‌ی صحابی بودن دارد، می‌ماند؟!

در حقیقت اسلام عزیزتر و گرامی‌تر از آن است که آن‌را با جرائم مجرمان و منحرفان در هر زمان و مکانی که زندگی کنند خلط کنیم.! این اعتقاد ما است و با کسی هم تعارف نداریم؛ چرا که حق سزاوارتر است که بیان و تبعیت شود.

از برادران اهل‌سنت می‌پرسیم آیا شما بین خلیفه‌ی سوم(عثمان)، و قاتلان او قائل به تساوی هستید؟

اگر آنان مساوی هستند، پس چرا این همه بر علی(ع) هجوم شده و به بهانه‌ی خون‌خواهی عثمان آتش جنگ‌های جمل و صفین علیه آن‌حضرت افروخته شد؟ و اگر این دو دسته مساوی نیستند و معارضان با او و معاونان در قتلش - تا چه برسد به قاتلان او – انسان‌های خارج از قانون و شرع شمرده می‌شوند، این‌که همان عدم عدالت صحابه است.! پس چرا تهاجم به شیعه می‌شود، در حالی که نظر آنان همانند نظر دیگران است؟!

بنابر این، از نظر شیعه معیار عدالت، تمسک به سیره‌ی پیامبر اعظم(ص) و التزام به سنت ایشان در حیات و بعد از رحلت آن‌حضرت است. هر کس که در این‌راه باشد به او احترام گذاشته، و از روش او پیروی کرده و برای او طلب رحمت کرده و خواستار علو درجاتش هستیم. اما کسانی را که در این مسیر نباشند عادل نمی‌دانیم. به طور مثال دو تن از صحابه به همراه یکی از همسران پیامبر(ص) لشکر آماده کرده و در بصره مقابل خلیفه‌ی شرعی پیامبر(ص) علی بن ابی‌طالب(ع) در جنگ جمل به صف ایستادند و جنگی را شروع کردند که هزاران نفر از مسلمانان در آن کشته شدند! حال می‌پرسیم آیا خروج و ریختن این خون‌ها جایز است؟

یا شخص دیگری که متصف به صحابی رسول الله(ص) است در جنگی به نام جنگ صفین خروج کرد، جنگی که تر و خشک را با هم سوزاند. ما می‌گوییم این عمل مخالف شرع و تجاوز بر امام و خلیفه‌ی شرعی است. این‌گونه اعمال با توجیه صحابی بودن اشخاص قابل قبول نیست. این همان نقطه‌ی اختلاف اساسی بین نظریه شیعه و دیگران است.

مسلم است که این‌جا بحث سب و دشنام و چیزهایی از این قبیل نیست.


[1]. فتح، 29. ترجمه، مکارم شیرازی.

[2]. عدالت صحابی، ص 14، مجمع جهانی اهل‌بیت(ع).

[3]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 143، خطبه، 97، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[4]. همان، ص 264.

[5]. على بن الحسین علیه السلام، امام چهارم‏، صحیفه سجادیه، ص 42، دعاء حضرت بر پیروان پیامبران(ع)، قم، دفتر نشر الهادی، چاپ اول، 1376ش.

[6]. مجموعه کامله، شماره 11، بحث درباره‌ی ولایت، ص 48.

[7]. توبه، 100.

[8]. فتح، 18.

[9]. حدید، 10.

[10]. منافقون، 10.

[11]. توبه، 101.

[12]. احزاب، 11.

[13]. توبه، 45 – 47.

[14]. توبه، 102.

[15]. آل عمران، 154.

[16]. حجرات، 6؛ سجده 18.

[17]. حجرات، 14.

[18]. ر. ک: ابن کثیر دمشقى، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏5، ص 18 – 19، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ صالحى شامى، محمد بن یوسف، سبل الهدى و الرشاد فى سیرة خیر العباد، ج ‏10، ص 262، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق؛ «نقشه ترور پیامبر(ص) توسط برخی از صحابه»، 101180.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها