لطفا صبرکنید
227107
- اشتراک گذاری
در خصوص اثبات استحباب قرائت قرآن برای اموات دو نوع دلیل می توان بیان کرد: نوع اول روایاتی که به صورت کلی بیان می کند که به یاد اموات و گذشتگان باشید و آنها از کارهای نیک شما بهره می برند؛ روشن است که قرائت قرآن یکی از کارهای نیک و پسندیده است.
از حضرت پیامبر اکرم (ص) نقل شده است:«مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید.»
دسته دوم روایاتی است که آثار قرائت قرآن برای اموات را بیان می کند؛ مانند این روایت که حضرت امام رضا (ع) فرمودند:«هر که قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد.»
قبل از پاسخ، بیان نکاتی لازم است:
1. معنای مرگ از نظر اسلام:
معنای مرگ از نظر اسلام این نیست که انسان هیچ و نابود شود، بلکه معنایش این است که، روان انسان که فنا ناپذیر است، علاقه و رابطه خود را از تن، قطع کند و در نتیجه، تن از بین برود و روان بدون تن تا زمان معینی به زندگی خود ادامه دهد و بعداً دوباره به بدن ملحق شود.[1]
خدای متعال می فرماید:«آنها گفتند: آیا هنگامی که (مردیم و) در زمین گم شدیم، آفرینش تازه ای خواهیم یافت؟ ولی آنان لقای پروردگارشان را انکار می کنند. بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می گیرد؛ سپس شما را به سوی پروردگارتان، باز می گرداند.»[2]
پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید:«خروج افراد مؤمن از دنیا هم چون بیرون آمدن طفل از شکم مادر است که از تاریکی ها و تنگی ها و فشارها به فضای روشن و بزرگ وارد می شود.»[3]
حضرت امام علی (ع) می فرماید:«ای مردم، ما و شما برای ماندن آفریده شده ایم نه برای از بین رفتن، شما با مرگ از دنیا نمی روید بلکه از خانه ای به خانه دیگر منتقل می شوید؛ بنابراین، زاد و توشه خانه ای که باید به جانب آن حرکت کنید و جاوید باشید را فراهم سازید»[4]
از امام حسن (ع) سؤال شد که مرگ چیست؟ فرمود:«مرگ بهترین شادی هایی است که بر مؤمن وارد می شود.»[5]
حضرت امام حسین (ع) می فرماید:«مرگ پلی است که شما را از دردسرهای دنیا به رفاه و لطف خدا می رساند، همان گونه که برای دشمنان خدا انتقال از کاخ به زندان است.»[6]
پس، آیات و روایات همه گواهی می دهند که با مردن و پوسیده شدن جسد، لطمه ای به روح وارد نمی شود، بلکه روح ما همچنان باقی است و برای خود استقلال و اصالت دارد؛ زیرا شخصیت ما با روح و جان ماست، نه با بدن و جسد ما. و مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست، بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر است و حیات انسان به گونه ای ادامه می یابد.
قرآن خواندن برای اموات:
پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند غسل، کفن، نماز و دفن و واجباتی که از میت قضاء شده بود که باید هرچه زودتر انجام پذیرد. اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب می باشد، که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن و خواندن قرآن است.
در خصوص اثبات استحباب قرائت قرآن برای اموات دو نوع دلیل می توان بیان کرد: نوع اول روایاتی که به صورت کلی بیان می کند به یاد اموات و گذشتگان باشید و آنها از کارهای نیک شما بهره می برند؛ و روشن است که قرائت قرآن یکی از کارهای نیک و پسندیده است. در این مورد روایاتی وجود دارد که به بعضی اشاره می شود:
1. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید.»[7]
2. حضرت امام صادق (ع) می فرمایند:«مرده به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می شود شادمان می گردد، همان گونه که زنده بوسیله هدیه ای که به او می دهند، خوشحال می گردد.»[8]
دستۀ دوم روایاتی است که آثار قرائت قرآن برای اموات را بیان می کند؛ مانند این روایت: حضرت امام رضا (ع) فرمودند:«هر که قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد.»[9]
[1] طباطبایی، سید محمدحسین، آموزش دین، جمع آوری، تلفیق و تنظیم آیت اللهی، سید مهدی، ص 133، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه قم، چاپ چهارم، 1385 شمسی.
[2] . سجده، 10 و 11.
[3] . گردآوری و ترجمه، پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة ، حدیث 2645، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان.
[4] . شیخ مفید، ارشاد، ص 229، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، انتشارات اسلامیه.
[5] . فیض کاشانی، ملّا محمد محسن، محجة البیضاء، ج 8، ص 255، چاپخانه صدوق، تهران.
[6] .محجّة البیضاء، ج 8، ص 255.
[7] . یزدی، شیخ حسن بن علی، انوار الهدایة، ص 115، چاپخانه نعمان، نجف.
[8] . محجة البیضاء، ج 8، ص 292.
[9] . مجلسی، محمدباقر ، بحار الأنوار، ج 79، ص 169، از منشورات چاپخانه اسلامیه، تهران.